جوان آنلاین: سفیر انگلیس که مأموریتش در ایران به پایان رسیده است، سعی کرد در ویدئویی به شیوه بلاگرهای مجازی با ایجاد احساسات و هیجانات کاذب تاریخ ایران را روایت کند، اما روی برگی از تاریخ ایران دست گذاشت که خاطره خوبی را برای ایرانیان تداعی نمیکند!
مأموریت «سایمون شرکلیف» سفیر انگلیس در تهران به پایان رسید و به همین منظور سفیری که سعی داشت ذیل دیپلماسی عمومی با استفاده از شبکههای اجتماعی، مناسبتها و غذاهای ایرانی خودی نشان دهد، باید خاک ایران را ترک کند.
وی در انتهای کار خود به عنوان سفیر ویدئویی تهیه کرد تا به زعم خود هم وقایع دوران سفارتش را بازخوانی کند و هم فضای داخلی سفارتش را برای مردم ایران شرح دهد. شرکلیف که از سال۲۰۲۱ پس از «رابرت مک ایر» به ایران آمده بود، طی دوران فعالیتش در ایران اظهاراتی بحثبرانگیز و حاشیهساز داشته است، البته سفرای انگلیس اغلب واجد ویژگی حاشیهزایی بودهاند و مک ایر نیز در دی ماه سال ۱۳۹۸ در میانه هیاهوی دانشگاه امیرکبیر بازداشت شده بود. چند نکته در ویدئوی خداحافظی آقای سفیر قابل توجه است. اول اینکه شرکلیف در معرفی سفارت انگلیس سعی دارد با شیوه بلاگری و استفاده از نامهای ایرانی و هدایایی که سفارت انگلیس از شاهان قاجار گرفته، تاریخ روابط دو طرف را بسیار دوستانه و حسنه توصیف کند. در حالی که در همان زمان فتحعلیشاه قاجار که شرکلیف میگوید به خاطر اینکه اولین کسی بوده که اجازه داده سفارت انگلیس در ایران دایر شود و اتاقی به نام و با عکس وی مزین شده است، نیاکان و هموطنان وی اقدامات ضدایرانی زیادی مرتکب شدهاند.
نقش انگلیس در جدایی بخشهایی از ایران
ماجرای جدایی هرات از ایران که از زمان فتحعلیشاه قاجار مورد مناقشه بود و در زمان شاهان دیگر با اعمال فشار انگلیسها از ایران جدا شد، از جمله این موارد بوده است.
وی همچنین از نقاشیای حرف میزند که «ناصرالدین شاه قاجار» از یک منظره در ونیز ایتالیا کشیده و به سفارت انگلیس اعطا کرده است. آقای سفیر گویا فراموش کرده است بگوید زمانی که حاکم هرات، کامران میرزا، سر از اطاعت از دولت ایران برداشت و به تاختوتاز در خراسان و سیستان مشغول شد، محمدشاه برای سرکوب او و ضمیمه مجدد هرات به خاک ایران تصمیم به لشکرکشی به آن سو گرفت. انگلیسها که بازگشت هرات به حاکمیت ایران را خطری برای ثبات حکومت خود در هندوستان میدانستند، با آن مخالفت کردند، اما محمدشاه به هشدارهایشان توجهی نکرد و در سال۱۸۳۷ راهی هرات شد. هرات برای ۱۰ ماه محاصره شد. چون وضعیت برای کامران میرزا سخت شد، وی تصمیم گرفت تسلیم شود، اما دولت انگلستان این موضوع را به سود خود نمیدانست، مداخله و با کمک مالی و وعده کمک نظامی، او را منصرف کرد.
اندکی بعد کشتیهای این کشور جزیره خارک را اشغال کردند و با تهدید به کشاندن جنگ به فارس و کرمان، شاه ایران را مجبور به عقبنشینی کردند. جنگ دوم هرات در زمان ناصرالدینشاه در سال۱۸۵۶ روی داد که ایران به دلیل دخالت بریتانیاییها مجدداً در بازپسگیری شهر ناکام ماند. این موضوع تنها بخشی از اقدامات ضدایرانی و ضدتمامیت ارضی علیه کشورمان بود و نمیتوان دسیسههای پیچیده و بیحد و حصر انگلیس در ایران را در یک مقال گنجاند.
گاف دوباره سفیر
نکته حائز توجهی که شرکلیف در این ویدئو سعی دارد آن را در یک جلد رمانتیک و احساساتی بپیچد و به ایرانیان عرضه کند، ماجرای تولد «وینیستون چرچیل» نخستوزیر انگلیس در ایران است. وی عنوان میکند که تولد ۶۹ سالگی چرچیل در سفارت انگلیس در تهران برگزار شده است، این زمانی بود که وی در «کنفرانس تهران» به همراه «فرانکلین دلانو روزولت» و «ژوزف استالین» شرکت کرده بودند. سفیر انگلیس هدف اصلی این کنفرانس را ایجاد صلح در اروپا نامید، اما چرا باید سه مقام اروپایی برای ایجاد صلح در قاره دیگر در ایران گرد هم جمع شوند؟ موضوعی که تاریخ به آن پاسخ صریح داده، اما شرکلیف سعی دارد القا کند تاریخ اشتباه بوده است و روایت انگلیسی خود را ارائه دهد و ادعا میکند درباره این کنفرانس سوءبرداشت شده و مقامات این کشورها از تمامیت ارضی و پیشرفت ایران نیز حمایت کردند! این در حالی بود که همین کشورها ایران را در همین زمان اشغال کرده بودند و ماجرای اشغال ایران به عنوان «پل پیروزی متفقین» معروف شد.
بیاطلاعی «محمدرضا پهلوی» شاه وقت ایران از برگزاری این نشست در کشورش یکی از حقارتبارترین مسائل این واقعه تاریخی بود. او که در پی اخراج پدرش «رضا شاه» از ایران در شهریور۱۳۲۰ با حمایت انگلستان بر تخت پادشاهی نشست تا لحظه ورود رؤسای وقت روسیه، امریکا و انگلیس به ایران کلاً از حضور این میهمانان ناخوانده بیاطلاع بود!
این موضوع از سوی سفیر کشوری تطهیر میشود که جای پای آن در بسیاری از رویدادهایی که باعث جداسازی مناطقی از کشورمان شد، دیده میشود. «سر هنری دروموند ولف» وزیر مختار انگلیس در تهران همان سیاستمداری است که به کمک بازیگردانی سایر همکارانش در دولت وقت انگلیس، ایده تجزیه ایران به دو منطقه شمالی و جنوبی را در سال۱۸۸۷ در فکر اربابانش انداخت و برخی از این موارد با کمک روسها انجام شد.
ترس از دستدرازی احتمالی روسیه به هند، تبدیل ایران به دژ پهناور در برابر قدرت نظامی هیتلر، بهرهمندی از مزیتهای ژئوپلتیکی ایران در منطقه خاورمیانه و سیطره بر چاههای نفت و گاز تازه کشفشده ایران در مسجدسلیمان از مهمترین دلایل سیطره استعماری انگلیس بر ایران و جداسازی بخشهایی از خاک کشورمان بود. ماجرای چرچیل نیز خصوصاً در حوزه نفت ایران بسیار قابل توجه است. انگلیس برای حفظ قدرت استعماری خود باید از راههای آبی دنیا استفاده میکرد و برای اینکه بتواند این هدف خود را عملی کند، برای سوخت کشتیهای خود به نفت ایران احتیاج داشت و ماجرای جدال ایران و انگلیس و ملیشدن صنعت نفت ایران را رقم زد که به کودتا علیه مصدق ختم شد. یکی از اولین حاشیههای حضور شرکلیف در تهران مربوط به عکسی بود که برای او بسیار گران تمام شد، در آن عکس شرکلیف و سفیر وقت روسیه در تهران به بازسازی عکس قدیمی «کنفرانس تهران» در جریان جنگ جهانی دوم پرداختند که این تصویر با واکنش بسیار جدی مردم ایران روبهرو شد.
جالب این است که شرکلیف از این موضوع که در حافظه تاریخی ایرانیان نقشی تلخ بسته است، دستبردار نیست و دوباره در یک گاف سیاسی در پایان مأموریتش به آن اشاره میکند.
جالب است فردی که مأموریت سفارت در کشوری حساس مانند ایران را داشته است، این موارد را کتمان میکند و سعی دارد این فضا را با شیوه بلاگرهای مجازی با ایجاد هیجانات و روایتهای وارونه در ذهن ایرانیان تغییر دهد. آقای سفیر که با دیپلماسی کبابی و آتشبازی چهارشنبه سوری در فضای اجتماعی کار میکرد، حالا مأموریتش تمام شده و باید دید جایگزین وی در سفارت انگلیس چه کسی است؟