جوان آنلاین: قرار به معجزه با پائز بود، اما نه تیم ملی والیبال به پاریس رسید و نه پائز به خط پایان.
شروع ناموفق ایران در لیگ ملتها نشان داد سالی که نکوست از بهارش پیداست. با وجود این کمتر کسی انتظار برکناری سرمربی برزیلی- فرانسوی را قبل از پایان لیگ ملتهای والیبال داشت. تصمیمی که البته بیتأثیر هم نبود و باعث شد تیمی که تا قبل از هفته سوم همه بازیهای خود را باخته بود، حداقل دو برد در هفته دوم به دست آورد؛ یکی مقابل امریکا که اهمیت زیادی برای ایران داشت و دومی هم مقابل هلند. با وجود این تیم ملی والیبال ایران ناکام بزرگ لیگ ملتها بود که با حضور در رده پانزدهم به کار خود در این مسابقات پایان داد!
اتفاقی تازه
برکناری پائز قبل از پایان کار ریسک بزرگی بود که میتوانست نتیجهای به مراتب بدتر از آنچه در طول دو هفته نخست رخ داده بود را در پی داشته باشد. پیمان اکبری، اما بر این باور است که ریسک بزرگتر را او با قبول سکان هدایت تیمملی کرده است: «تصمیم سادهای نبود و جسارت میخواست عزل کردن مربی در میانه مسابقات و جایگزین کردن یک مربی دیگر در همان زمان. اتفاقی که تا پیش از آن هرگز رخ نداده بود. با وجود این ریسک بزرگتر را من انجام دادم. هرچند که در آن شرایط چارهای نداشتم. شاید در شرایط نرمال گرفتن این تصمیم چندان دلچسب نبود.»
تفکر نو
تیمی که با پائز جز باخت کسب نکرده بود با پیمان اکبری به دو برد دست یافت. هرچند که او هم کارش را با شکست آغاز کرد، اما با توجه به تصمیم ناگهانی تقوی برای برکناری پائز، اکبری شب قبل از بازی با ترکیه سکان هدایت ایران را به دست گرفت و از آنجا که مصاف با ترکها فردای آن شب خاص بود، اکبری فرصتی برای صبحت با شاگردانش هم نداشت چه برسد به آنالیز حریف. البته آنالیز ترکیه توسط لئوناردو دستیار پائز انجام شده بود، اما فرصتی برای ایجاد هماهنگی نبود، درست برخلاف بازی با امریکا: «۹ روز زمان داشتیم تا طرز فکر بازیکنان را تغییر دهیم و با برطرف کردن نقطهضعفهای تیم به دو برد برد دست یابیم. بردهایی که میتوانست بیشتر هم باشد، اما دو بازی سنگین را به فاصله کمتر از ۲۴ساعت انجام دادیم و سه نبرد سنگین در ۶۰ ساعت باعث شد بازیکنان به لحاظ بدنی انرژی لازم را برای دیدار با فرانسه نداشته باشند.»
بیاعتمادی فنی پائز
البته تمام موارد یاد شده توسط پیمان اکبری در طول لیگ ملتها کاملاً مشهود بود، اما عدم محول کردن وظایف فنی به دستیاران ایرانی چیزی نبود که بتوان از شرایط تیم و نحوه بازی آن را دریافت. مسئلهای که اکبری بعد از پایان ناکام این دوره از رقابتهای لیگ ملتهای والیبال بدان اشاره میکند: «نمیتوان همه تقصیرها را بر گردن پائز انداخت. خیلی مسائل دست به دست هم داد تا در این دوره از لیگ ملتها عملکرد مطلوبی نداشته باشیم. مثلاً اینکه شناخت او از بازیکنانش کم بود. با وجود این، او با دستیار برزیلی خود پرتغالی صحبت میکرد و این ارتباط بین کادرفنی را ضعیف کرده بود. شاید او بر این باور بود که کادرفنی ایرانی نمیتواند اطلاعات فنی به او بدهد، اما بدون شک وقتی سرمربی صحبت میکند همه باید در چارچوب نظراتش صحبت کنیم، اتفاقی که در تیمملی رخ نمیداد. از سوی دیگر پائز هیچ وظیفه فنی خاصی را به کادرفنی ایرانی خود محول نکرده بود، درحالیکه ما به تیمملی کشورمان تعصب داشتیم، به همین دلیل همه جوره در خدمت او و تیم بودیم. با وجود این مشکل خاصی رخ نداد، اما سطح توقعی که شخصاً از پائز و ملیپوشان داشتم برآورده نشد و خوب پیش نرفت تا در نهایت تصمیم به برکناری او گرفته شد. تصمیمی که دلیل آن تنها نتایج ضعیف تیم در دو هفته ابتدایی لیگ ملتها بود و بس.»
فرصتی که سوخت شد
افشاگریهای پیمان اکبری در خصوص عدم اعتماد فنی پائز به دستیاران ایرانی میتواند این ابهام را ایجاد کند که شاید همین مسئله باعث کنار گذاشتن سرمربی برزیلی- فرانسوی شده است، اما اکبری تأکید دارد هیچکدام از عوامل همراه تیم در اتخاذ این تصمیم دخالتی نداشتند و فدراسیون تصمیم گرفت او را با توجه به نتایج ضعیفی که کسب کرده بود، تغییر دهد.
تنها راه چاره
چه بسا اگر پائز با دستیاران ایرانی خود به مشورت مینشست، نه والیبال ایران با حضور در رده پانزدهم به کار خود در لیگ ملتها پایان میداد و نه او ناچار بود نیامده چمدانهایش را برای رفتن از ایران ببندد. اما آنچه که امروز حائز اهمیت است توجه به دلایل ناکامی ایران در لیگ ملتها و گام برداشتن در جهت برطرف کردن آن است. والیبال ایران همانطور که پیمان اکبری هم بدان اشاره دارد باید راه ژاپن را در پیش بگیرد. باید برخلاف سالهای اخیر با برنامهریزی پیش برود تا علاوه بر جبران این ناکامی تلخ در مسیر پیشرفت قرار گیرد.