جوان آنلاین: قبول کنید که دیگر دوره مردسالاری و زنسالاری گذشته است و هیچ خانواده متعادلی استبداد را برنمیتابد. اینکه پدر خانواده تصمیمگیر مطلق باشد و دیگر اعضای خانواده- همسر و فرزند- اجازه هیچ اظهار نظر و انتقادی نداشته باشند، تقریباً به تاریخ پیوسته است یا اینکه حرف، حرف مادر باشد ولاغیر! اصلاً از درست و غلطبودن برخی نگاههای سنتی بگذریم، مگر میشود در روزگاری که زن و مرد پابهپای هم چرخ زندگی را میچرخانند و هر دو از فرصتهای برابر تحصیل و اشتغال برخوردارند، حرف از مردسالاری و زنسالاری بزنیم. این یک سوی ماجرا! اما سوی دیگر ماجرا این است که بسیاری از تقسیمبندیهای خشک و کلیشهای درباره وظایف زن و مرد جوابگوی شرایط امروز نیست و اگر در گذشته- حتی به اشتباه- جنبهای کارکردی داشت، حالا دیگر موضوعیت ندارد. در واقع باید وظایف زن و شوهری را در مدیریت خانواده به زبان روز بازخوانی و ترجمه کرد. مثلاً الان از مادری که صبح تا عصر سرکار میرود، نمیتوان انتظار داشت وقتی خسته و درمانده به خانه میرسد، به تنهایی و بدون مشارکت همسر و فرزندان تمام کارهای منزل را به بهترین نحو انجام دهد، البته که برخی نقشهای ماهوی مثل مادری و پدری را نمیتوان جابهجا یا تفویض کرد، اما حرف ما چیز دیگری است. حرف ما اهمیت تفاهم و درک متقابل میان زوجین در زمانهای است که هیچ شکل دیگری جز خانواده دموکراتیک برای ادامه زندگی مشترک جواب نمیدهد. در چنین خانوادهای اگر شرایط ایجاب کند، گریزی از کمک مرد به زن در کارهای منزل نیست و شاید لازم باشد گاهی هم مرد خانه ظرف بشوید و به امور فرزندان رسیدگی کند. با وجود این، بدون تردید هر خانهای شرایط خاص خود را دارد و پیچیدن نسخهای واحد برای همه خانوادهها کاری خطاست. نکته جالب این است که مصادیق و آموزههای اسلام و سیره معصومین (ع) در هزارو ۴۰۰ سال پیش هم بر این نگاه متعادل و متعالی صحه میگذارد. خلاصه کلام اینکه در یک خانواده سالم و متعادل، حرف اول و آخر را نه صرفاً خانم یا صرفاً آقا، بلکه تفاهم میزند و چنین خانوادهای نه تنها در تعامل زوجین با یکدیگر، بلکه در تعامل والد و فرزندی نیز به چالش برنخواهد خورد.