۳۲ سال پیش که داریوش فرهنگ برای سینمای ایران فیلم «بهترین بابای دنیا» را کارگردانی کرد، شاپور قریب «خانواده کوچک ما» را ساخت و مهدی صباغزاده «خانه خلوت» را جلوی دوربین برد. در امریکا کتابی نوشته شد به نام «هالیوود در مقابل امریکا»، این کتاب به نقش مخرب سینمای هالیوودی در تخریب فرهنگ و ارزشهای خانوادگی امریکا اشاره داشت. مایکل مدود، نویسنده کتاب هالیوود در مقابل امریکا، شرح بلندی از مضراتی را که فیلمهای تولید شده علیه خانواده و فرهنگ دارند در این کتاب منتشر میکند. نگرانی مدود این بود که هالیوود از دهه ۱۹۶۰ با ترویج خشونت، مسائل جنسی و تخریب خانواده و تمسخر فرزندآوری، فرهنگ آن کشور را به نابودی میکشد. با آنکه برخی از منتقدان «هالیوود در مقابل امریکا» را بیش از حد سختگیر دانسته و حتی به آن اتهام سطحینگری زدهاند، مسئلهای که «مدود» در آن کتاب به عنوان دغدغه مطرح کرده است، هنوز هم به عنوان یک نگرانی دیده میشود. درحالیکه به تصدیق اغلب منتقدان سینما، میزان رعایت ارزشهای خانوادگی در سینمای امریکا بیش از سینمای اروپا و آسیای شرقی است. با این حال موضوع تمسخر فرزندآوری یا داشتن خانوادههای تکوالد، تعداد پایین فرزندان، عادی جلوه دادن فرزندان نامشروع در خانوادهها و امثال آن موضوعاتی بودند که در «هالیوود در مقابل امریکا» به آن اشاراتی شده است. مدود در کتاب خود به این نکته اشاره میکند که چرا با وجود اینکه در امریکا فیلمهای با رده سنی «مناسب برای تمام افراد خانواده» فروش خوبی دارند، اغلب فیلمهایی که در هالیوود ساخته میشود ردهبندی «R» دارد که مربوط به فیلمهای دارای خشونت و اعمال جنسی است! سینمای هالیوود به نظر آن نویسنده برخلاف میل جامعه خانوادهمحور امریکایی عمل میکند. اکنون پس از بیش از سه دهه به نظر میرسد که سینمای ایران نیز همان مسیری را میرود که نویسنده امریکایی نسبت به آن هشدار داده بود. تمسخر ارزشهای خانوادگی در ایران و البته نادیده گرفتن و انکار فرهنگ فرزندآوری در میان خانوادههای ایرانی. ابوالفضل اقبالی، دبیر علمی جشنواره گوهرشاد میگوید: «معمولاً آن تصویری که از خانواده در سینمای ایران، تصویر شده، تصویر متزلزل و آسیبپذیر است که خیلی چیزها در جایگاه خودش قرار ندارد. جایگاه مرد و پدر در سینمای ایران هم قابل تأمل است و اوج نگاه تخریبی به مردان و ضدیت با این جایگاه را اخیراً در یک فیلم دیدهایم. این تصویر خیلی اگزجره و غیرمنصفانه است.»
یک خانواده هستهای تکفرزند
اقبالی با انتقاد از بازنمایی نامناسب مردان در سینمای ایران میافزاید: «تصاویر مشابه دیگری در فیلمهای دیگری از سینمای ایران دیدهایم. مردی که چه در جایگاه شوهر و چه در جایگاه پدر، نقش مفید و سازنده را ایفا نمیکند و حتی در یک فضاهایی به خانواده و همسرش ظلم یا خیانت میکند. متأسفانه تصویر غالب از مردان در سینمای ایران اینگونه است. در این سالها به یک دوگانه عجیب دامن زده شده است و گرفتار دوگانه زن مظلوم و مرد ظالم در فیلمها شدهایم. این دوگانهها و این صورتبندی تقابلی بین زن و مرد در این سالها در تعدادی از فیلمها دیده میشود.»
این کارشناس فرهنگی در خصوص نمایش فرزندان در فیلمهای ایرانی میگوید: «تصویر غالب، تصویر یک خانواده هستهای تکفرزند است. آن چیزی که سینمای ایران اصرار دارد از یک خانواده ایرانی روایت کند یک خانواده هستهای است، نه خانواده گستردهای که در آن کودک وجود دارد و پدربزرگ و مادربزرگ در آن هستند.»
با آنکه نویسنده کتاب «هالیوود در مقابل امریکا» مستندات خودش را درباره اینکه سینمای امریکا علیه خانوادههای چند فرزندی عمل میکند، ارائه داد در تلویزیون، اما پس از آنکه مشخص شد خانوادههای تکفرزند دارای مشکلات متعددی هستند و کودکانی که در خانوادههای تکفرزند بزرگ میشوند، دارای مشکلات شخصیتی متعددی میشوند، در سریالهای تلویزیونی، ایده داشتن خانوادهای با دو فرزند در چند دهه تبلیغ شد. خانوادهای تشکیل شده از یک پدر و مادر با دو فرزند که بعضاً خواهر برادر یا دو برادر بودند. نمونه موفق اینگونه فرهنگسازیها مجموعه نمایشی «Leave It To Beaver» است. آخرین نمونه این فرهنگسازیها در دهه ۹۰ میلادی در امریکا انجام شد و نسخه سینمایی از
«Leave It To Beaver» راهی سینماها شد، یعنی همان دههای که در ایران شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» ترویج میشد.
جنبه آموزشی آثار نمایشی
تأثیر آموزشی سینما بر رفتار عمومی از دهه ۱۹۵۰ میلادی مورد توجه پژوهشگران حوزه رسانه قرار گرفته و بر مبنای تأثیری که تماشای تلویزیون و فیلمهای سینمایی بر رفتار افراد میگذارد چند نظریه مهم در حوزه رسانه و روانشناسی تعریف شده است؛ حرف اصلی این نظریهها این است که بیننده از آنچه در تلویزیون میبیند، ایده و الگو میگیرد. زمانی که در سریالهای تلویزیونی، خانوادههای تکفرزند به نمایش گذاشته میشوند یا خانوادههای دارای چند فرزند دارای مشکلات عدیدهای تصویر میشوند که مهمترین عامل مشکلات همان تعدد فرزندان است، نمیتوان انتظار داشت که بیننده در ناخودآگاه ذهن خود از داشتن فرزندان زیاد نگران نشود.
تبلیغات ضعیف در خصوص فرزندآوری در سینما و تلویزیون را میتوان در کاهش تولید فیلمهای کودک هم مشاهده کرد. سینمای کودک که حول محور شخصیت کودک قهرمان شکل میگیرد، عامل اصلی برای تقویت نگاه به ارزشهای خانوادگی و تقویت فرزندآوری است. با این حال سینمای ایران با کاهش تولید سینمای کودک مواجه شده و در زمینه تلویزیون نیز کمتر میتوان یک سریال موفق را در سالهای اخیر نام برد که در آن شخصیت کودک در محور سریال باشد و فرزند داشتن به عنوان یک امتیاز معرفی شود.
در حالی که نهادهای متولی فرهنگ تلاش میکنند با استفاده از ظرفیتهای تبلیغاتی مختلف به شکلی غیرهنری به مسئله اهمیت فرزندآوری بپردازند، میتوان بخشی از این هزینهکرد را به مسئله تولید آثار نمایشی اختصاص داد که قاعدتاً تأثیر عمیقتر و ماندگار بیشتری در اذهان مخاطبان دارد.