حضور پرسروصدای کریستیانو رونالدو در عربستان شروع ماجرایی بود که طی آن حکام آلسعود درصدد هستند با استفاده از قدرت و تأثیر اجتماعی بالای فوتبال برنامه تجددگرایی خود را پیش ببرند. ولیعهد خشن و متحجر عربستان خیلی زود متوجه شد که نمیتواند با لشکرکشی و شاخه و شانه کشیدن برای این و آن و بهخصوص کشورهای همجوار راه به جایی ببرد، ضمن اینکه متوجه این واقعیت هم شد که چهره مخدوش عربستان در سطح بینالملل حتی با ریخت و پاشهای افسارگسیخته دلارهای نفتی پاک شدنی نیست؛ بنابراین با رویکردی جدید تمام تلاش خود را به کار بسته تا از طریق ورزش و بهخصوص فوتبال برنامه تجددگراییاش را پیش ببرد.
تلاش برای خرید یک باشگاه در لیگ برتر انگلستان اولین قدم بود. نیوکاسل هدف این خرید بزرگ بود، اما حمایت عربستان از داعش در سوریه و به قتل رساندن خاشقچی، خبرنگار منتقد رژیم آلسعود و تجاوز هشت ساله به یمن باعث شد این پروژه خیلی زود با شکست روبهرو شود. بنسلمان، اما دست بردار نبود. عربستان باید چهره مخدوش خود در سطح بینالملل را جراحی میکرد و به جای آن صورتی زیبا را به جهانیان نشان میداد. راهحل دوم بهرهگیری از ستارههای فوتبال و کشاندن آنها به عربستان بود، موضوعی که هیچ ارتباطی با فوتبال نداشت، اما میتوانست سیاستهای آلسعود را پیش ببرد.
رونالدو با بیشترین سروصدای ممکن راهی عربستان شد. ستاره رو به افول فوتبال اروپا بعد از سپری کردن دو فصل ناموفق در منچستریونایتد به النصر عربستان پیوست تا تمام نگاهها به فوتبال عربستان معطوف شود، اما بهرغم بمباران خبری رسانههای سعودی و فوتبالی جهان فوقستاره چندان چنگی به دل نزد و به جای آنکه او دست فوتبال عربستان را بگیرد و بالا بیاورد فوتبال عربستان رونالدو را در سطح خود پایین آورد. عربستان در پی تکرار تجربه سه دهه قبل ژاپن است، همان سالهایی که چشمبادامیها ستارههای پا به سن گذاشته فوتبال جهان را به خدمت گرفتند و «جی لیگ» را راهاندازی کردند. ژاپنیها موفق شدند، چون اولاً واقعاً به فکر رشد فوتبالشان بودند و در ثانی قبل از به خدمت گرفتن ستارههایی، چون زیکو، لینه کر و فالکائو تعدادی از نونهالان و نوجوانان خود را به برزیل و دیگر کشورهای صاحب سبک فوتبال فرستادند تا به درستی فوتبال را از پایه بیاموزند و بعد با استفاده از دانش مربیان طراز اول و همان ستارههای پا به سن گذاشته روی نیمکت تیمهای باشگاهی خود فوتبالشان را به جایگاه فعلی رساندند.
اما آلسعود از این برنامه به ظاهر ورزشی تنها اهداف سیاسی خود را دنبال میکند. عربستان با وجود خانه خدا و برگزاری هر ساله مراسم حج در معرض دید تمام جهانیان قرار دارد، اما این دیده شدن آن توجهی نیست که سران این کشور به دنبالش هستند. آنها میخواهند خود آنگونه که اروپاییها و امریکاییها میپسندند متجدد نشان دهند. حضور لیونل مسی در عربستان، آن هم بدون کسب اجازه از سران باشگاه پاریسنژرمن و استفاده گسترده تبلیغاتی عربستان از این حضور مؤید این واقعیت است. عربستانیها با وجود اینکه موفق به عقد قرارداد با کاپیتان تیم ملی آرژانتین نشدند از حضور او در عربستان بیشترین بهرهبرداری را کردند تا به واسطه او چهره زیبایی از کشورشان را به جهانیان نشان دهند.
حالا و بعد از حضور رونالدو در فوتبال عربستان که البته با کمترین تأثیر فوتبالی همراه شد و او حتی نتوانست یک جام یا عنوان را در لیگ عربستان به دست آورد شاهد حضور کریم بنزما در الاتحاد هستیم. گلزن اول رئالمادرید با قراردادی ۴۰۰ میلیون یورویی راهی عربستان میشود تا پازل برنامههای بنسلمان رفتهرفته کامل شود. راموس، دیماریا، لواندوفسکی و مودریچ هم در تیررس عربستانیها قرار دارند و آنها با وعدههای آنچنانی درصددند هر طور شده از آنها برای جراحی بزرگشان استفاده کنند. این ستارهها قرار است به عنوان سفرای عربستان تلاش کنند تا این کشور بتواند میزبانی جام جهانی را به دست آورد که اگر این اتفاق رخ دهد برنامه تجددگرایی بنسلمان با موفقیت پیش رفته است. برنامهای که همانطور که گفتیم کمترین ارتباطی را با ورزش و فوتبال دارد.
بهترین اظهارنظر در خصوص حضور ستارههای متمول فوتبال جهان در عربستان را مارکو فان باستن، فوقستاره فوتبال هلند دارد که میگوید: «رفتن به فوتبال عربستان قطعاً برای پول است، ولی همه میدانیم که مسی و رونالدو برای چند نسل بعد خود نیز پول ذخیره کردهاند و نیاز مالی ندارند. چرا یک نفر مثل مسی برای چیزی که همین الان آن را به اندازه کافی در اختیار دارد، میخواهد به فوتبال عربستان برود؟ باورم نمیشود او فوتبال اروپا را به خاطر عربستان رها کند. این انتخاب از نظر من بیچارگی است.»