کد خبر: 960581
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳ تير ۱۳۹۸ - ۰۷:۳۵
شهیدی که شهادتش را پیش‌بینی کرده بود
دختر خردسالش دلش به رفتن پدر نبود، ولی شریف در جوابش می‌گفت: «من که نمی‌خواهم اسلحه بکشم، می‌خواهم با صحبت کردن مشکل را حل کنم.» او در زمان حضورش مردم بانه را به کمک فرا می‌خواند و همچنین گروه‌های ضدانقلاب را که در بانه باعث درگیری شده بودند، به آرامش دعوت می‌کرد
احمد محمدتبریزی
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: شهید شریف اشراف مردی خودساخته از دیار شیراز بود. زندگی برای او که از کودکی طعم یتیمی را چشیده بود، در آموختن و تلاش خلاصه می‌شد. مردانگی را خیلی زودتر از همسن و سالانش درک کرد و به خاطر علاقه وافری که به مسائل نظامی داشت، تحصیل در دانشکده افسری را انتخاب کرد. رفتن به ارتش با فعالیت‌های انقلابی این مرد شریف آمیخته شد و زندگی‌اش را برای همیشه دستخوش تغییر کرد. اما آنچه بیش از هر چیزی در زندگی ایشان زبانزد است، کتابت قرآن کریم به دست ایشان است؛ عملی ماندگار که شهید اشراف با عشق و علاقه آن را به اتمام رساند تا پس از آن شهادتش رقم بخورد.

ضریب هوشی بالایی در یادگیری علم و دانش داشت. با فراگیری زبان انگلیسی و موفقیت در امتحان زبان، برای گذراندن دوره‌های نظامی، عازم امریکا شد. به واسطه هوش بالایش خیلی زود مهارت‌های نظامی را فرا گرفت و در کارش پیشرفت کرد. با وجود موفقیت‌های شغلی، اما مسائلی او را ناخشنود می‌کرد. او از وضعیت ارتش و محیطی که در آن خدمت می‌کرد رضایت نداشت. دنبال تحول بود و امام خمینی نخستین جرقه‌ها را در وجودش روشن کرد.

همسر شهید اشراف در این رابطه می‌گوید: «از همان ابتدا من و شریف اشراف متوجه شدیم زندگی ما با محیط گارد و افراد آن هیچ گونه هماهنگی و سازگاری ندارد؛ به همین دلیل در انزوای کامل بودیم. جلسات و میهمانی‌ها و سرگرمی‌های آنها، به خصوص در باشگاه افسران، خلاف شئون زندگی ما بود و هرگز در آن مجالس شرکت نمی‌کردیم. برخلاف آنچه رایج بود، اشراف پیوسته در گارد، اسلام را تبلیغ می‌کرد. از جمله تبلیغات او، خریداری تعداد زیادی قرآن مجید و تقسیم آن بین افسران و درجه‌داران بود. وقتی از او می‌پرسیدم چرا این کار را انجام می‌دهید، می‌گفت: «من این قرآن‌ها را در اختیار افراد قرار می‌دهم تا آن‌ها مجبور شوند قرآن بخوانند.»

به اذعان همکاران و دوستانش شهید اشراف از بعد معنوی و جسمانی خیلی غنی بود. نیمی از قرآن را حفظ کرده و نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی کشور فوق‌العاده آگاه و مطلع بود. شهید اشراف سال ۱۳۴۷ یکی از مهم‌ترین تصمیم‌های زندگی‌اش را گرفت. او مبادرت به نوشتن قرآن با خط خود نمود. معتقد بود که هرگاه کار نوشتن قرآن به پایان برسد، عمر او نیز به پایان خواهد رسید. در همان روز‌هایی که کار کتابت را تازه شروع کرده بود به همسرش گفته بود: «هر وقت کار نوشتن این قرآن تمام شود عمر من هم به پایان خواهد رسید.»

شهید از ماه رمضان سال ۱۳۴۷ تحریر قرآن را در گارد شروع کرد. هر کجا که می‌رفت کاغذهایش را با خودش می‌برد و از نوشتن قرآن غافل نمی‌شد. به قدری به کارش علاقه داشت که تذهیب حاشیه قرآن را نیز خودش انجام می‌داد. شهید اشراف طی ۱۰ سال قرآن را رونویسی می‌کند و کاتب قرآن می‌شود. سال‌ها گذشت و در سال ۱۳۵۸ کار نوشتن قرآن کریم به پایان رسید و یک ماه پس از آن رهسپار کردستان شد.

سال ۱۳۵۸ مناطق کردنشین کشور ناآرام بود و ضدانقلاب عرصه را برای مردم و مسئولان تنگ کرده بود. با شروع درگیری‌های کردستان به صورت داوطلبانه عازم منطقه شد. دختر خردسالش دلش به رفتن پدر نبود، ولی شریف در جوابش می‌گفت: «من که نمی‌خواهم اسلحه بکشم، می‌خواهم با صحبت کردن مشکل را حل کنم.» او در زمان حضورش مردم بانه را به کمک فرا می‌خواند و همچنین گروه‌های ضدانقلاب را که در بانه باعث درگیری شده بودند، به آرامش دعوت می‌کرد، اما شهید اشراف همانطور که خودش پیش‌بینی کرده بود پس از کتابت قرآن به شهادت رسید. در دهم آبان ۱۳۵۸ و در جریان درگیری با ضدانقلاب، چندین گلوله بر بدن این مرد شریف نشست و شهادتش را رقم زد. شهادت او ارتش و نظام نوپای انقلابی را از وجود یک فرد توانا و باسواد محروم کرد و شهید اشراف در اولین سال انقلاب اسلامی شهد شیرین شهادت را نوشید و جاودانه شد.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
fatima
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۵۸ - ۱۳۹۸/۱۱/۲۷
0
0
روحتون شاد. واقعا خدا شماها رو گلچین کرد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار