سرويس اقتصادی جوان آنلاين: اگرچه هزینه فرصت از دست رفته بلاتکلیفی که برجام طی پنج، شش سال اخیر برای اقتصاد ایران ایجاد کرده بود بسیار قابل ملاحظه است، اما خروج از این بلاتکلیفی نکتهای بسیار مثبت برای اقتصاد ایران است، بهطوریکه در گام اول نیاز به اصلاحات اساسی در حوزه بودجهریزی، بانکداری، شفافیت، ارز، تجارت و مدیریت چنان فراگیر شده است که عامه مردم بهرغم آنکه زیربار فشار معیشت هستند، اما در انتظار خبرهای خوب برنامههای اصلاحی بنیادین در حوزه اقتصاد هستند.
به گزارش «جوان»، استراتژی دولت حسن روحانی در حوزه بینالملل و اقتصاد رفع محدودیتهای اقتصادی برای دستیابی به منابع ناشی از صادرات مواد نفتی و غیرنفتی و همچنین جذب سرمایهگذاری خارجی بود، بر همین پایه بعد از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۲ بلافاصله مذاکرات هستهای با هدف رفع محدودیتها آغاز شد.
اگرچه در دوران ریاست جمهوری اوباما استراتژی دولت حسن روحانی باعث آزادسازی منابع ارزی بلوکه شده در بانکهای خارجی شد و در عین حال از شدت تحریمها کاست و روند صادرات نفت ایران و حوزه مبادلات بانکی کمی روانتر شد، اما همزمان با روی کار آمدن ترامپ وضعیت تغییر کرد و در عمل استراتژی دولت که به نظر میرسد دستاوردهایی نیز داشت در بعد تداوم نتیجه با مشکلاتی جدی روبهرو شد.
بهزعم دولتیها تأمین مالی از محل صادرات مواد نفتی و گاز و مشتقات و جذب سرمایهگذاری خارجی برای کشور از اهمیت قابل ملاحظهای برخوردار بود، زیرا به دلیل هزینههای جاری بسیار بالای دولت و تکیه بودجه کشور بر درآمدهای ارزی و فرسوده بودن عمده صنایع داخلی و همچنین رکود و رشد اقتصادی پایین و متأسفانه مشکلاتی که در بخش بانک بهعنوان عمود اصلی نظام تأمین مالی اقتصاد ایران وجود داشت، در عمل نیاز به رفع تحریمها و همچنین جذب سرمایهگذاری خارجی برای رفع چالش مالی و نوسازی صنایع و جذب دانش فنی و تکنولوژی از دید دولت احساس میشد.
بیتوجهی به اصلاحات دامنه مشکلات را وسعت داد
یکی از انتقادات جدی که کارشناسان اقتصادی و سیاسی به دولت حسن روحانی و استراتژی آن وارد میدانند، این است که این دولت نهتنها تمام تخممرغهایش را در سبد برجام گذاشت، بلکه به دلیل افزایش هزینههای جاری دولت و بیتوجهی به اصلاحات بنیادین و اصلاح ساختاری در بخش دولت و از همه مهمتر کنترل موقت تورم برپایه ایجاد بدهیهای سنگین و افزایش سرانه بدهیهای ملی عملاً بر دامنه و وسعت مشکلات اقتصادی نسبت به سال ۹۲ افزود که البته این امر بهزعم بسیاری از کارشناسان غیرعامدانه ارزیابی میشود.
۲ برابرشدن هزینه جاری دولت
بهطور نمونه هزینههای جاری دولت که در سال ۹۲ در هر ماه ۱۰ هزار میلیارد تومان بود، براساس اطلاعات ۹ ماهه منتهی به آذرماه ۹۷ به محدوده ۲۲ هزار میلیارد تومان رسیده است و باید دید امروز حجم بدهیهای دولت اعم از دولت و شرکتهای دولتی و مجموعههای وابسته در کل چه مقدار است.
بیشک اگر طی سالهایی که از دولت یازدهم و دوازدهم میگذرد دولت به واقع هزینههای جاری خود را کنترل میکرد و به جای سرمایهگذاریهای عمرانی ناچیز روی اصلاحات در بخش دولت متمرکز میشد، امروز از ناحیه هزینههای جاری دولت به بخش ارز، مالیات، افزایش قیمت کالا و خدماتی که از ناحیه دولت ارائه میشود، فشار وارد نمیشد.
در عین حال اگر از سال ۹۲ مقوله اصلاح نظام بانکداری پیگیری میشد، طی این سالها حجم نقدینگی از محدوده ۵۰۰ هزار میلیارد تومان بیش از ۱۸۰۰ هزار میلیارد تومان نمیرسد و در عمل نیز شاهد جهش بهای ارز از محدوده ۴ هزارتومان به محدوده ۱۳ هزار تومان نبودیم.
در این میان، از آنجایی که در عمل مقوله برجام دیگر به پایان رسیده است، این حسن ایجاد شده است که بلاتکلیفیها و امیدهای واهی که از این طریق ایجاد کرده بود به پایان رسیده است، بهطوریکه خروج از بلاتکلیفی برجامی در حوزه اقتصاد از سوی کارشناسان یک حسن ارزیابی میشود و از این به بعد فعالان اقتصادی میدانند که باید از طریق خلاقیت از ظرفیتهای داخلی و منطقهای و جهانی موجود استفاده کنند و نه آن چیزی که در اثر برجام به مردم و فعالان اقتصادی وعده داده شده بود.
استراتژی مبتنی بر اصلاحات اقتصادی
از سوی دیگر در اثر برطرف شدن وعدهها و انتظارات برجامی امروز نیاز به شفافسازی ساختار، رویهها و روشها و منشها در اقتصاد ایران و به ویژه بخش دولت و حوزههای عمومی بیش از پیش احساس میشود و در همین راستا رهبر معظم انقلاب خواستار اصلاح نظام بانکی و بودجهریزی شدهاند و به تبع آن افکار عمومی نیز در انتظارند تا ببینند برنامه اصلاحی دولت در حوزه بانک، بودجه، ارز و تجارت چیست.
ظهور نشانههای مثبت در بازار سرمایه
اگرچه اقتصاد در وضعیت رکود تورمی قرار گرفته است و ارزش پول ملی در برابر سایر ارزها به یک سوم کاهش یافته است، اما به نظر میرسد خروج از بلاتکلیفی برجامی آثار مثبتش در حوزه بازار سرمایه ایران رخنمایی کرده است و بهزعم کارشناسان انتظار میرود در صورت برقراری اصلاحات بنیادین ساختاری در حوزه اقتصاد بهزودی شاهد رویدادهای مثبت در اقتصاد ایران باشیم.