سرویس سیاسی جوان آنلاین: خبرگزاری فارس با ابراهیم متّقی استاد و تحلیلگر برجسته سیاست خارجی و روابط بینالملل گفتگویی تفصیلی کرده است. متقی معتقد است که رویکرد کنونی وزارت امور خارجه ایران مبتنی بر درک صحیح از ماهیت روابط بینالملل و دنیای پیرامون نیست، از این رو موجبات شکست دیپلماتیک را در مهمترین رسالتی که دولتهای یازدهم و دوازدهم برای خود تعریف کردند، یعنی توافق هستهای و رفع تحریمها فراهم آورده است. در ادامه بخشی از این مصاحبه را می خوانید.
پس از ماهها بالاخره کانال مالی وعده داده شده از سوی اروپا با تغییر نام از SPV به اینستکس راهاندازی شد. از قبل هشدارهایی از سوی منتقدان در مورد اینکه نمیتوان به کانال مالی ویژه اروپا دل بست، داده میشد. امروز هم به نظر بسیاری از کارشناسان اینستکس حتی از حداقلهای SPV پایینتر است و محدودتر است. تصور میکنید وزارت خارجه ما هنوز خوشبینی سابق را نسبت به برجام اروپایی دارد؟
الگوی کنش دیپلماتیک وزارت امور خارجه ما نشانههای سندرُم قورباغه را از خود نشان میدهد.
اگر قورباغه داخل یک آب داغ بپرد میتواند با توجه به قابلیتهایش از آن جهش کند و خارج شود، ولی اگر داخل آب سرد یا ولرم بپرد و آب به تدریج حرارت یابد انرژی ماهیچههایش به تدریج گرفته میشود و وقتی دیگر داغ شد، دیگر نمیتواند جهش کند.
سندرم قورباغه را در دستگاه دیپلماسی ما باید جدی گرفت و بخشی از واقعیت است که وزارت امور خارجه ما امروز به آن دچار است. یعنی در فضاهایی قرار میگیرد که نمیتواند از آن بنبستی که خودش برای خودش ساخته خارج شود که این، یک علت اساسی دارد و آن سیاست سازش یا Appeasement است.
این واقعیت را باید من و شما بپذیریم که هزینههای سیاست سازش بسیار پرمخاطرهتر و بسیار گستردهتر از سیاست مقاومت و مقابله است.
رهبر معظم انقلاب سال گذشته همین مطلب را به صراحت گوشزد کردند. آیا به نظر شما در قبال این اصل به اندازه کافی تبیین صورت گرفته است؟ و دستگاه دیپلماسی ما در جریان تحلیلهای کارشناسان در مورد هزینههای سیاست سازش قرار گرفته است؟
من شخصاً ۲۰ سال است در کلاسهای درسم درباره این اصل، صحبت میکنم. هر چند که بعضی از دانشجویان تمایلی به شنیدن این حرفها نداشته باشند. چرا که ذهن آنها از بابت ناکامیهایی که کشور به آن دچار شده است بسیار خسته است.
چرا آمادگی پذیرش ندارند؟ مگر هزینههای سازش را در این سالها ندیدهاند؟
چرا دیدهاند.
اما چون دیپلماسی ما همانند بسیاری از موضوعات ملی کشور، جناحی شده است متاسفانه تمایلی به درک واقعیات راهبردی ندارند. این جناحی شدن سیاست و قدرت و امنیت و اقتصاد بلای بزرگ جوانان کشور و حتی انقلاب اسلامی است.
یکی از دیپلماتهای کشورمان ماههاست که به اتهام تلاش برای بمبگذاری در همایش منافقین در فرانسه، در بازداشت است. از طرف دیگر وقتی هویت عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی در هلند افشا شد، اعضای پارلمان این کشور از دولتشان توضیح خواستند که چرا سالها میزبان یک متهم به عملیات تروریستی بوده است؟ برخی معتقدند وزارت امور خارجه ما در این مقطع با سکوت خود کاری کرد که دولت هلند که خود زمانی در معرض استیضاح از سوی پارلمان این کشور قرار گرفته بود، از ایران طلبکار شد ...
هر بحثی باید در زمان مقرر خود پیگیری شود؛ و الّا همانند دیپلماسی «لبخند» هیچ دستاوردی برای کشور ندارد.
این واقعیت اروپاست که ۲ سال صبر میکند و در یک زمان خاص یک دیتا را استارت میزند و فعال میکند. در راستای تامین یکسری منافع و مطلوبیتها.
یعنی این عدم بهرهگیری از فرصت سلاح را از دست ما گرفت و به دست طرف مقابل داد ... این نکته را درباره ترور سرکرده گروه الاهوازیه هم شاهد بودیم ...
ما این وضعیت را در دوره آقای احمدینژاد هم داشتیم.
زمانی که اسناد ویکی لیکس منتشر شد، حتی نیامدیم سفیر عربستان را احضار کنیم و از او بخواهیم که درباره مطالبی که در این اسناد درباره دشمنیهای عربستان علیه ایران آمده است توضیح دهد.
همین مسئله است که موجب میشود عربستان که شدیدترین تهدیدات و گستردهترین ائتلافات را علیه امنیت ملی ایران راهاندازی کرده است، در قامت مدّعی ظاهر میشود.
اینجاست که اگر ما درک صحیحی از محیط نظام بینالملل داشته باشیم در شرایط حساس غافلگیر نمیشویم. به قول سونت سو نویسنده چینی اگر یک کشور کانتکس خود و کانتکس حریفش را بشناسد در هر منازعهای پیروز است، اگر کانتکس خود را بشناسد و کانتکس حریف را نشناسد نتیجه، برابری و تساوی است، اما اگر نه خودش را شناخت و نه حریف را، به طور اجتنابناپذیری در هر بازی دیپلماتیک شکست خواهد خورد، اگرچه برای توجیه مردم خودت بخواهی از ادبیات پرطمطراق استفاده کنی.