سيدرحيم لاري
چهارم جولاي 1775 در تقويم سياسي امريكا يادآور به تصويب رسيدن اعلاميه استقلال در مجلس آن زمان به نام كنگره قارهاي است. اين روز به همين مناسبت در امريكا تعطيل است و هر سال جشنهاي مفصل همراه با برنامههاي سياسي برگزار ميشود و كرهشمالي هم امسال هديهاي براي امريكاييها آماده كرده بود كه شايد بسياري از آنها و به خصوص دونالد ترامپ، رئيسجمهور امريكا، آماده دريافت آن نبودند. هديه كرهايها يك موشك بالستيك بود كه از استان شمالي پيونگان شليك شد و مسافتي حدود 930 كيلومتر را در مدت زمان 40 دقيقهاي طي كرد تا در درياي ژاپن فرود بيايد. اهميت اين هديه آنقدر بود كه جلسه مقامهاي امنيتي و ديپلماتيك با وجود روز تعطيل در كاخ سفيد تشكيل شد و نيكي هيلي، سفير دائم امريكا در سازمان ملل، هم به فوريت درخواست جلسه اضطراري شوراي امنيت را از دبيرخانه اين شورا كرد. ارزيابيها از كم و كيف اين هديه تشكيل فوري آن جلسه و درخواست نشست اضطراري شوراي امنيت را توجيه ميكند چراكه امريكا پذيرفته موشك كرهشمالي قارهپيما بوده و دست كم ميتواند ايالت آلاسكا را مورد هدف قرار بدهد.
كرهشمالي تا قبل از اين موشكهاي متعدد و متنوعي را پرتاب كرده بود و كارشناسان امريكايي آن موشكها را در تحليل و ارزيابيهاي خود تهديد مستقيمي عليه خاك خود نميدانستند اما پرتاب اين موشك در روز استقلال امريكا همهچيز را تغيير داده است. كره شمالي هميشه قدرت موشكي خود را عامل بازدارنده در مقابل تجاوز نظامي امريكا به خاك خود دانسته و اين قدرت در صورتي به عنوان يك عامل مؤثر بازدارنده كارايي دارد كه بتواند خاك امريكا را مورد هدف قرار بدهد. پرتاب موشك بالستيك در سهشنبه گذشته كره شمالي را به اين هدف رسانده و حالا تهديد مستقيم خاك امريكا از سوي پيونگ يانگ نه يك شعار يا تبليغ سياسي بلكه واقعيتي است كه با پرتاب اين موشك تأييد ميشود و به همين جهت هم بحران شبهجزيره كره وارد دوره جديدي شده است. در مقابل، امريكاييها تا قبل از اين و با برجسته كردن ضعفهاي توان موشكي كره شمالي به نوعي سعي در كم اهميت نشان دادن اين توان داشتند تا چنين وانمود شود كه تهديدي عليه خاك امريكا در كار نيست.
گويا اين نحو تبليغات آن قدر مؤثر بوده كه حتي ترامپ هم در اوايل ژانويه گفته بود «هيچ موشكي از كره شمالي به خاك امريكا نميرسد» يا برخي در تيم امنيتي و اطلاعاتي او رسيدن موشكي به خاك امريكا را دست كم در اين دوره از رياست جمهورياش ممكن ندانسته بودند و معتقد بودند كره شمالي براي رسيدن به اين هدف نياز به چند سال كار مستمر بر سيستم موشكي خود دارد. حالا كه اين دست ارزيابيها در روز استقلال امريكا و با هديه كرهاي به هم خورده، امريكاييها چارهاي ندارند تا موضعي متناسب با شرايط بعد از پرتاب موشك كرهشمالي در اين روز در پيش بگيرند.
مارك بودن در نشريه آتلانتيك به گزينههايي پرداخته كه امريكا در موضع جديد خود روي ميز دارد. او چهار گزينه از حمله خردكننده، اعمال فشار شديد همراه با حملات كلاسيك و محدود، حذف فيزيكي سران كره شمالي و گزينه پذيرش كره شمالي به عنوان يك قدرت هستهاي را مطرح ميكند. بودن گزينه چهارم را به سران فعلي امريكا پيشنهاد ميكند چنان كه به نظر او، جورج دبليو بوش و باراك اوباما هم اين گزينه را در دستور كار خود قرار داده بودند. او در حالي گزينه چهارم را به رئيسجمهور امريكا پيشنهاد ميكند كه ترامپ در اين چند ماه نه در حرف و نه در عمل حاضر به پذيرش قدرت هستهاي كره شمالي نبوده و مخالفت خود با آن را حتي با لشكركشي و كشاندن شبهجزيره كره به يك قدمي جنگي ديگر نشان داده است. حالا هم با انجام مانور مشترك با كرهجنوبي همين مخالفت را ادامه ميدهد تا شبكه موشكي تاكتيكي را در اين مانور به رخ كره شمالي بكشد.
شايد اين مانور بتواند به صورت موقت پاسخي در برابر كره شمالي باشد اما نميتواند اين واقعيت را تغيير بدهد كه موشكهاي كره شمالي ديگر خطر بالقوهاي براي خاك امريكا نيستند بلكه آن را به صورت بالفعل تهديد ميكنند و معلوم است كه نه افزايش فشارها و نه حمله به مراكز نظامي و هستهاي كره شمالي نميتواند اين تهديد را از امريكا حذف كند. در اين صورت، بايد ديد ترامپ به قاعده جديد تن ميدهد و هديه كره شمالي يا به قول بودن، گزينه پذيرش قدرت هستهاي كره شمالي را قبول ميكند يا باز با چنگ و دندان نشان دادن به طرف جنگي ميرود كه نه منطقه و نه كشورهاي درگير آماده آن هستند و نه عاقبت آن بر كسي معلوم است.