
به رغم محبوبيت سريالهايي مانند پايتخت و كلاه قرمزي نوروزي اما پس از پايان تعطيلات عيد رسانه ملي به خوابي طولاني فرو رفت و مخاطبان خود را با كنداكتور خالي به حال خود رها كرد در حالي كه در دوره بيتوجهي صدا و سيما، اين شبكه ماهواره فارسي زبان بود كه يكه تاز بازار سريالهاي شبانه بود.
سال 90 بود كه يكي از شبكههاي فارسي زبان ماهواره در رقابت با ساير همتايان خود توانست با ارائه مبلغ بيشتر، برنده مزايده خريد سريال جنجالي تركيهاي شود كه پيش از آن در اكثر شبكههاي بينالمللي هم به آنتن رفته بود. پخش سريال از همان روزهاي ابتدايي توانست توجههاي بسياري را به خود جلب كند و هر چه ميگذشت هم بر تعداد مخاطبانش افزوده ميشد. جالب اينجا بود كه محتواي سريال به اندازهاي در تضاد با اخلاق و مباني خانوادگي قرار داشت كه در شبكههاي تركيه هم با سانسور پخش ميشد!
دوبلههايي كه دردسر ساز شدعامل موفقيت سريالهاي شبكه ماهوارهاي تازه وارد، كيفيت مناسب دوبلههاي اين سريالها بود. يكي از دلايلي كه شبكه ماهوارهاي فارسي وان نتوانسته بود توجه مخاطبان ايراني را به خود جلب كند گذشته از كيفيت نازل سريالهاي كرهاي، دوبلههاي نامناسب و گوشخراشي بود كه بسياري را از تماشاي اين شبكهها منصرف ميكرد. اما زماني كه شبكه جم قدم در مسير پخش سريال گذاشت از همان ابتداي كار دوبله مناسبي را براي سريالهايش در نظر گرفت و ازاين راه توانست ضعف ديرين رقبايش را جبران كند. موفقيت اولين سريال شبكه جم باعث شد كه اين شبكه به ناگاه با حجم بالايي از مخاطب فارسي زبان روبهرو شود و به فكر برنامهريزي جديدي براي اين حجم بالاي مخاطبان بيفتد. در ادامه همين مسير بود كه اين شبكه اقدام به خريد سريالهاي تركيهاي خوش آب و رنگ و خيانت محور و دوبله آنها كرد و اين روند تا به جايي ادامه دار شد كه اين شبكه براي تمام پارتهاي زمانياش سريالهاي ماهوارهاي رنگارنگ در نظر گرفت. البته چند ماه پيش با دستگيري مراكز دوبله زيرزميني داخلي كه اقدام به صداگذاري سريالهاي اين شبكه ماهوارهاي فارسي زبان ميكردند، چند هفتهاي اين شبكه ماهوارهاي از تك و تا افتاد چون مديران نميدانستند در نبود دوبلورهايي كه رمز موفقيت سريالها بودند، چه كار بايد كنند. اما دير زماني نپاييد كه شبكه جم راهكار جديدي را براي فرار از بحران پيش آمده اتخاذ كرد و قسمتهاي جديد سريالهايش را با دوبلورهاي جديد به آنتن برد. البته شايد در روزهاي ابتدايي اين تغيير صداي دوبلورها چندان به مذاق مخاطبان اين شبكهها خوش نيامد اما پس از مدتي به صداهاي جديد كاراكترهاي سريالهاي شبانه عادت كردند و يكهتازي شبكه جم ادامه پيدا كرد.
دست خالي رسانه ملي در مقابل نورافشانيهاي جميدر حالي شبكه جم هر روز بر تعداد سريالها و رنگ و بوي شبكه خود ميافزايد كه رسانه ملي پس از پايان تعطيلات نوروزي هنوز هم به فكر پخش سريالهاي مخاطب پسند براي پارتهاي زماني شبانهاش نيفتاده است و در اين ميان تنها سريال پروانه بود كه به مدت 18 شب روي آنتن شبكه سوم سيما رفت و از قضا توانست توجههاي بسياري را هم به خود جلب كند. اما پس از پايان سريال باز هم كنداكتور شبانه تلويزيوني خالي از سريالهايي شد كه با حضورشان ميتوانستند مردم را پاي تماشاي شبكههاي داخلي بنشانند و بار ديگر راه براي سيطره بيشتر شبكههاي ماهوارهاي فارسي زبان گشاده شد.
اگر رسانه ملي بخواهد، ميتواندتجربه سالهاي اخير نشان داده است هر زماني كه تلويزيون تعداد زيادي سريال خوشساخت مخاطب پسند را براي بازههاي زماني شبانه مردم در نظر گرفته است، غالباً اين رسانه ملي بوده كه برنده رقابت با شبكههاي ماهوارهاي شده است. به عنوان مثال در شبهاي ماه رمضان كه رسانه ملي براي تمام ساعتهاي شبانه مخاطبانش سريالهاي جذاب در نظر ميگيرد، نگاه مخاطبان از سوي شبكههاي ماهوارهاي به سمت تلويزيون خودمان كشيده ميشود. اين تجربه نشان ميدهد كه رسانه ملي اگر بخواهد به سادگي ميتواند با سپردن كار به دست كاردان و جذب هنرمندان حرفهاي مخاطبان را پاي تماشاي شبكههاي داخلي جعبه جادويي بنشاند. اما مثل اينكه پيروزي در مقابل هجمه ماهواره اهميت چنداني براي صدا و سيماييها ندارد.
زماني كه بودجههاي سيما صرف پروژههاي بيهوده ميشوداين روزها اگر پاي صحبت كارگردانان و تهيهكنندگان تلويزيون بنشيني عمده صحبتهايشان اين است كه نبود بودجه و مشكلات مالي سازمان باعث شده پروژههايشان ماهها به تعويق بيفتد و اين تأخير به جايي رسيده است كه آنها را از سريالسازي در مديوم تلويزيون پشيمان كرده است. پرسشي كه در اين ميان مطرح ميشود اين است كه اگر بودجه رسانه ملي كم است چه دليلي دارد شبكههاي تلويزيون به صورت شبانهروزي اين همه برنامه بيمخاطب را به آنتن ميبرند و اين همه هزينه هم صرف توليد اين برنامههاي بيثمر ميشود. در حالي كه شبكههاي ماهوارهاي با كمترين هزينه تنها با خريد و دوبله چند سريال تركيهاي توانستهاند، مخاطبان صدا و سيما با اين تعداد نجومي كارمند و آن همه امكانات را به خود اختصاص دهند و در اين ميان انگار از دست دادن مخاطبان تنها مسئلهاي است كه براي مديران تلويزيون اهميت ندارد. يكي نيست كه بيايد و بگويد ساخت و پخش شبانهروزي برنامههايي كه نميتوانند كمترين ميزان مخاطب را به خود اختصاص دهند، چه الزامي دارد و چرا مديران تلويزيوني اين بودجهاي كه به قولشان كم هم هست به جاي اينكه در اختيار سريالسازان حرفهاي - كساني كه ميتوانند مردم را پاي گيرندههاي خود بنشانند - قرار دهند، هزينه ساخت برنامههاي بيبازده هزينه ميكنند؟ و در اين ميان كسادي بازار تلويزيون در هجوم سريالهاي رنگي ماهوارهاي تا چه زماني قرار است ادامه داشته باشد؟