کد خبر: 1283521
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۲:۰۰
گفت‌وگوی بازارانه «جوان» با مردم در کوچه و بازار شهر
یکی می‌گوید: «اصلاً خرید مهم نیست، مهم بازار آمدن در شب عید است.» کناردستی او دختر جوان دیگری است که در تأیید جمله وی می‌گوید: «حال و هوای خود مردم در بازار تهران دیدنی است. من اصلاً تهرانی نیستم و از شهر دیگر هرسال عید می‌آیم تا در این حال و هوا سهیم باشم و حتماً هم خریدم را از اینجا انجام می‌دهم.» از همین جمع دختر جوان دیگری می‌گوید: «به نظر من مزه عید به همین خرید کردن و نونوار شدن است. اصلاً باید عید لباس نو داشت، حتی اگر ماه قبل آن خرید کرده باشیم»
نیره ساری

جوان آنلاین: برخی خانواده‌ها به دلیل مدیریت نکردن منابع مالی و اقتصادی‌شان و خرید‌های افراطی آیین باستانی «عید نوروز» را به فرهنگی نادرست تبدیل کرده‌اند که متأسفانه جشن‌ها و میهمانی‌ها در سال نو تبدیل به اشرافی‌گرایی شده تا جایی که حتی سنت چیدمان ساده سفره هفت سین درگیر تجملات و رقابتی شدن و نمایش در فضای مجازی شده است. یک سال ظروف چوبی مد می‌شود و سال دیگر سفالی و سال بعد بلور و این چرخه مسموم ادامه دارد. یک‌سال رنگ سال آبی می‌شود و سال دیگر سرخ و سال بعد قهوه‌ای یا زرشکی و بعضاً افراد در دایره این مدگرایی و تغییرات می‌چرخند و می‌چرخند. جامعه ما به تعبیر و تفسیر کارشناسان، جامعه‌شناسان و روانشناسان یک‌صدا مصرف‌گرا شده است و این رودخانه مصرف‌گرایی هر کس را که در آن ایستاده باشد همراه خود خواهد برد مگر اینکه انصراف از مصرف‌زدگی رویکرد و سبک زندگی افراد شود. 
 
شاهد از غیب رسید. در حال فکر کردن برای نگارش گزارش بودم که در صفحه اینستاگرام با این پست مواجه شدم: 
«خرید درمانی بیشتر از تفریح و تراپی (روان درمانی) مؤثر است!» در ادامه این پیام به نقل از یک مرکز مطالعاتی ناشناخته در فلان کشور نوشته شده است «خرید کردن باعث ترشح دوپامین، سوتونین و اندروفین در مغز می‌شود و احساس شادی در فرد ایجاد می‌کند.» البته که در ادامه پیام نوشته شده «گشت و گذار در فروشگاه‌ها و خرید نه تنها می‌تواند ذهن را از استرس‌های روزمره دور کند و حال روحی را بهبود بخشد، بلکه به ایجاد ارتباطات اجتماعی 
کمک می‌کند.»

چشم و همچشمی و درگیری فضای مجازی 
به همین راحتی به خرید کردن‌های افراطی شما مهر تأیید می‌زنند تا اگر هم ذره‌ای تردید در مورد ولع خرید خود دارید یقین پیدا کنید با وضعیت فعلی زندگی شما در نتیجه خرید کردن بهترین تراپی است تا با خیالی آسوده مسیر غلط خود را  ادامه دهید. 
یعنی مطلب به گونه‌ای نوشته شده که هر کس آن را بخواند و ذره‌ای ناراحتی داشته باشد تصمیم می‌گیرد گشت و گذاری در بازار، فروشگاه و مراکز خرید بزند تا بلکه به شادی ترسیم شده در این مطلب برسد؛ مراکز خریدی که این روز‌ها به راحتی کنترل خرید و ذائقه مردم را دست گرفتند. در دست گرفتن ذائقه اینگونه است که دائماً شما را به سمتی سوق می‌دهند تا حس کنید از دنیا عقب هستید و اگر فلان کالا را داشته باشید به روز خواهید بود. فضای گسترده‌ای که با نمایش‌های ویترینی و تبلیغات مختلف و برچسب‌های تخفیفی شما را ترغیب به خرید موارد غیر ضروری می‌کنند. این مهم در آستانه شب عید وضعیت بحرانی‌تر می‌گیرد، چراکه خرید‌های ضروری از غیر ضروری سخت‌تر تشخیص داده می‌شوند. بماند که فضای بازار به دلیل همین ولع‌های خرید رقابتی‌تر شده و گرانی بیشتر از آنچه است بیداد خواهد کرد. 
ما نیز با این رودخانه در حال پیش رفتن هستیم. اصلاً باید قرض کرد ولی آجیل چهار مغز گذاشت حتی به قیمت گرفتن وام. بالاخره ما باید فرقی با فلانی داشته باشیم که فلان جای شهر زندگی می‌کنند.‌ای بابا نخودچی و کشمش گذاشتن که از مد افتاده و کسی هم تخمه نمی‌شکند. لباس تکراری هرگز و حتماً باید جدید باشد. فلان رنگ که برای امسال نیست و باید رنگ سال را حتماً داشته باشیم. کمد‌های لباسی که از شدت لباس و کیف و کفش در رنگ‌های مختلف در حال انفجار است و ما همچنان از داشتن بیشتر و تنوع مختلف سیر نمی‌شویم. 
یکی دیگر از فضا‌هایی که به شدت درگیر فضاسازی‌های قبل از سال جدید است آرایشگاه‌های زنانه است. روز‌های پایانی سال که کار و کاسبی‌های آنها حسابی سکه است، آرایشگران نیز از این قافله بی‌نصیب نمانده‌اند به گونه‌ای که خانم آرایشگر را در آخرین ماه سال بدون وقت قبلی نمی‌توان ملاقات کرد. بالاخره بعد از نو‌نوار کردن همه دور و اطراف این بار نوبت تغییر چهره و صرف هزینه‌های سنگین برای آن است تا با تیپ و چهره و چیدمان جدید منزل به استقبال از نوروز رفت.‌ای کاش همه چیز به همین خلاصه می‌شد. فراتر از مشاطه‌گری، تزریق انواع ژل‌ها در نقاط مختلف بدن به خصوص صورت زنان ما را درگیر خود کرده است تا حدی که این روند از ضرورت گذشته و به بیماری در برخی زنان ما تبدیل شده است که عید به عید در نقطه‌ای جدید برای تفاوت نسبت به سال 
انجام می‌شود. 

فرق خرید ضروری از غیر ضروری 
شاید این سؤال برای شما پیش بیاید پس خرید عید و کار‌های ضروری چیست؟! ما نه مخالف بهداشت و نظافت منازل هستیم، نه مخالف زیبایی و نونواری و نه توصیه به مواردی جز این می‌کنیم. آنچه ما می‌گوییم خرید اقلام و کالا‌های مازاد بر نیاز است که اسراف و زیاده‌روی محسوب می‌شود. سؤال این است اگر خانواده‌ای همه مواد خوراکی لازم، لباس‌های نو و سایر کالا‌های مورد نیاز در ایام نوروز را داشته باشد، دیگر نیازی به خرید شب عید ندارد؟ هرکس هنگام خرید برای آنچه می‌خرد، نوعی ضرورت یا ترجیح می‌بیند، مثلاً کسی که تعداد فراوانی پیراهن دارد، هنگام خرید پیراهن جدید در شب عید می‌تواند دلیلی ارائه کند و توضیح دهد که چرا این پیراهن را نیاز دارد، اما آیا او خود را فریب می‌دهد و به خرید این پیراهن نیاز ندارد؟ او پیراهن دارد، اما نیازش به پیراهن برطرف نشده است. کسی که کفش‌های مختلفی دارد و آن کفش‌ها نیاز او را برطرف می‌سازد، اگر کفش دیگری بخرد اسراف و زیاده‌روی کرده است، اما نباید او را با کسی که کفش‌های متنوع و متعدد زیادی دارد، اما آن کفش‌ها نیاز او را برطرف نمی‌سازد، یکسان انگاشت. اولی اگر کفش دیگری بخرد، از روی هوس و تنوع‌طلبی و فخرفروشی خرید کرده، اما خرید دومی برآمده از یک نیاز و ضرورت است. 
اما حالا با این مقدمه شاید پاسخ عموم مردم جالب‌تر باشد. در واقع باید پرسید «شما چقدر ملزم به خرید عید هستید؟!» این سؤالی است که از افراد و طیف‌های مختلف پرسیدیم و جواب‌های جالبی شنیدیم. 

وقتی آقایان از خرید فراری هستند
آقای حدود ۴۵ ساله در یکی از مراکز خرید مشهور تهران که کودکی یکساله در آغوش دارد و بیرون یک مغازه لباس زنانه فروشی ایستاده در پاسخ به این سؤال با خنده می‌گوید: «والا ما الزامی نداریم. البته که خانم نشنود. به ما باشد دوست داشتیم الان هر جایی بودیم جز اینجا، اما چه کنیم که گرفتاریم دیگه.»
مرد جوان حدود ۳۵ ساله که درگیر دویدن دنبال کودک تقریباً پنج‌ساله در مرکز خرید است پاسخ عجیبی داد. وی می‌گوید: «ما بین درد خانه تکانی و خرید شب عید ترجیح دادیم دومی را انتخاب کنیم والا که تازه از ترکیه آمدیم و خانم و بچه‌ها هم آنجا حسابی خرید کردند.»
آقای حدود ۶۰ ساله در حالی‌که دوشادوش همسر خود در خیابان ولیعصر قدم می‌زند تهران می‌گوید: «خانم من به زمان خودش خیلی قناعت کرد و نخرید تا هر دو صاحب اولویت‌های مهم‌تری مثل خانه و زندگی شویم. الان هم اگر اینجا هستیم خودم خواستم به جبران گذشته‌هایی که عید می‌آمد و می‌رفت و یک روسری و جوراب نمی‌خرید برایش خرید کنم. دقیقاً هم می‌خواستم در حال و هوای شب عید به جبران گذشته خرید کنیم.»
پر واضح است که آقایان چندان میلی به خرید شب عید ندارند و بخش اعظمی از مراکز خرید و فروشگاه‌ها در قبضه بانوان است که بیش از هر طیفی درگیر این چشم و همچشمی هستند. بازار تهران یکی از نقاطی است که به شدت میزبان حضور بانوان حتی از شهر‌های مختلف است. جمع دخترانه‌ای که شاد و خندان در حال ساندویچ خوردن نزدیک سبزه میدان هستند و لباس‌های مناسب و شیکی هم به تن دارند، در پاسخ به این سؤال جواب‌های جالبی می‌دهند. 

بازارگردی بی‌بهانه بانوان
یکی از آنها می‌گوید: «اصلاً خرید مهم نیست، مهم بازار آمدن در شب عید است.» کناردستی او دختر جوان دیگری است که در تأیید جمله وی می‌گوید: «حال و هوای خود مردم در بازار تهران دیدنی است. من اصلاً تهرانی نیستم و از شهر دیگر هرسال عید می‌آیم تا در این حال و هوا سهیم باشم و حتماً هم خریدم را از اینجا انجام می‌دهم.» از همین جمع دختر جوان دیگری می‌گوید: «به نظر من مزه عید به همین خرید کردن و نونوار شدن است. اصلاً باید عید لباس نو داشت حتی اگر ماه قبل آن خرید کرده باشیم.»
از جمع فاصله گرفته و گوشه‌ای نگاهم را به دستان زنانی که کیسه در کیسه انداخته‌اند و خوشحال در حال تردد هستند می‌اندازم و سراغ کسی می‌روم که همراه یکی از چرخی‌ها در حال رفتن سمت خیابان اصلی است. با او چند قدمی همراه می‌شوم و از جزئیات خرید می‌پرسم. وی می‌گوید: «من هر سال عادت دارم یکسری چیز‌ها رو عید به عید تغییر بدم. مثل سرویس دم‌کنی، پیشبند و... در آشپزخانه، مثل پادری‌های سرویس‌ها، پرده‌ها». با تعجب از او می‌پرسم یعنی شما هر سال پرده تعویض می‌کنید: «با قاطعیت بله محکمی می‌گوید» و در پاسخ به سؤالم که با پرده‌های قبلی چه می‌کند، می‌گوید: «فعلاً در انباری نگه داشتم و 
کنار گذاشتم.»
عجله و استرس او مانع از ادامه سؤالات شد. سراغ خانمی می‌روم که کنار او دوقلو‌های شش ساله راه می‌روند. از او نفس بازار آمدن را می‌پرسم که می‌گوید: «به رسم هر ساله برای بچه‌ها لباس عید خریدم. بچه‌ها دوست دارند عید لباس جدید بپوشند، اما این الزام را برای خودم و همسرم ندارم، چون ضرورتی به خرید اضافه‌تر ندارم.» 

جامعه مصرف‌گرا‌های معتاد 
کارشناسان بر این باورند برخی خانواده‌ها به دلیل مدیریت نکردن منابع مالی و اقتصادی‌شان و خرید‌های افراطی این آیین سنتی را به فرهنگی نادرست تبدیل کرده‌اند که متأسفانه جشن‌ها و میهمانی‌ها در سال نو تبدیل به اشرافی‌گرایی شده است. 
گاهی انسان از داشته‌ها بهره و لذت می‌برد و برای بهره و لذت بیشتر به دنبال بیشتر کردن داشته‌ها می‌رود و گاهی، چون از آنچه دارد لذت و بهره‌ای نمی‌برد، به دنبال داشته‌های دیگر می‌رود تا بلکه لذت و بهره‌ای ببرد. اینها دو نوع متفاوت از اسراف است. شاید اوایل دوره مدرن انسان تنوع طلبی از نوع نخست را تجربه می‌کرد، اما امروز انسان دیگر برای لذت بیشتر و از روی سیری، پرخوری نمی‌کند. او گرسنه است و هیچ غذایی گرسنگی و ضعف او را برطرف نمی‌کند، اما این گرسنگی به روح او برمی‌گردد. 
انسان‌ها از آنچه دارند و مصرف می‌کنند بهره‌ای نمی‌برند و از این رو تلاش می‌کنند بیشتر داشته باشند و بیشتر مصرف کنند. برخی از این دوران به اعتیاد در دوره مدرنیته تعبیر کردند. این معتاد هیچ لذتی از مصرف مواد نمی‌برد؛ او مصرف می‌کند، چون نمی‌تواند مصرف نکند. چون چشمان او سیر نشده است و در دایره‌ای قرار گرفته که همه شبیه هم هستند به گونه‌ای که هر کسی و هر مدلی جز خودشان غلط تصور می‌شود. 
پر واضح است با چنین مقدمه‌ای می‌توان نتیجه گرفت سیر طبیعی اعتیاد این است که با گذشت زمان مصرف بیشتر شود. نمی‌توان به معتادی که بر حجم موادش می‌افزاید گفت اسراف نکن. اگر بتوان و قرار باشد و چیزی گفته شود، باید گفت «مصرف نکن».

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
علی توکل
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۴:۲۱ - ۱۴۰۳/۱۲/۰۲
0
0
خب این خودش گردش ÷وله و به نوعی گشایش اقتصادی حساب میشه
چه اشکالی داره؟ اینجور فرصت ها خوبه
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها