جوان آنلاین: کانال تلگرامی «دکتر اسلامی نُدوشن» به استناد «کتاب نوشتههای بیسرنوشت، دکتر محمدعلی اسلامیندوشن ص ۶۶- ۵۴» نوشتهای از مرحوم ندوشن را به اشتراک گذاشت. تلخیصی از این مطلب در ادامه تقدیم شده است:
حتی در آن زمانها هم کسانی که در شاهنامه به خوبی شناخته شدهاند، جای محکمی در زندگی نیافتهاند. تقریباً همه آنها خیلی زود مردهاند و آن تعداد کسانی هم که زندگی کردهاند زندگی آنها با کشمکش و رنج همراه بوده است. به هر حال برای ما خالی از فایده نیست که ببینیم گذشتگان نسبت به انسان خوب و انسان بد چه نظری داشتهاند ... به طور کلی انسان خوب شاهنامه دارای این صفات است:
۱) خردمندی: هیچ صفتی برای مرد و زن بالاتر از خردمندی نیست. کسی که از خرد برخوردار است میداند که چگونه باید زندگی کند. هرگز زیان نمیبیند و به راه کژ نمیافتد، خرد گوهر زندگی است، چون آن را یافتی رستگاری این جهان و آن جهان با تست.
۲) فرهنگ: پس از خرد فرهنگ میآید. در واقع این دو به هم وابستهاند. خردمند به فرهنگ روی میبرد و با فرهنگ از خرد نصیب مییابد. خاصیت فرهنگ آن است که به ما راه و رسم زندگی میآموزد و انسانیت ما را میشکفاند. فرهنگ اکتسابی است، هر چند برای دست یافتن به آن آمادگی ذاتی لازم است. مرد با فرهنگ از اعتدال و آهستگی رفتار برخوردار است.
۳) صلحطلبی: با آنکه شاهنامه کتاب جنگهاست، با این حال مرد خوب کسی است که صلح طلب باشد. تنها در یک مورد جنگ رواست و آن جنگ بر ضد بدی است. جنگهای کینخواهی نیز از این جهت واجب است که برای مجازات گناهکار است.
۴) بیآزاری: انسان خوب به کسی آزار نمیرساند. مصراع معروف «میازار موری که دانه کش است»، همه حکمت شاهنامه را در خود خلاصه کرده است. فریدون به پسرش ایرج میگوید: «نباید ز گیتی تو را یار جست| بیآزاری و راستی یار تست» بیآزاری جنبه خودداری دارد، جنبه مثبت آن خدمتگزاری است و همه مردان خوب شاهنامه سعی داشتهاند که خدمتگزار مردم باشند.
۵) نام نیک: این درست نیست که انسان به هر قیمتی شد زندگی کند، باید با نیکنامی و سربلندی عمر بسر برد. در نظر پهلوانان خوب شاهنامه، مرگ بهتر از بد نامی است، چنانکه در این بیت آمده است: «بنام ار بریزی مرا گفت خون | به از زندگانی به ننگ اندرون.»