کد خبر: 1251523
تاریخ انتشار: ۲۷ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۲:۰۰
«شهریار یک عشق اولی آتشین دارد که خود آن را عشق مجاز نامیده. در این کوره است که شهریار گداخته و تصفیه می‌شود. غالب غزل‌های سوزناک او که به ذائقه عموم خوشایندند، یادگار این دوره و عشق مجاز است که در قصیده (زفاف شاعر) که شب عروسی معشوقه هم است، با یک قوس صعودی اوج گرفته به عشق عرفانی و الهی تبدیل می‌شود

جوان آنلاین: امروزه در پهن دشت سرزمین ایران، کمتر جایی را می‌توان یافت که نام و نشانی از سروده شهریار در آن خودنمایی نکند. وی یکی از ستاره‌های درخشان پارسی‌گوی آذری زبان وطنمان در قلمرو ادب و فرهنگ ایران زمین است. دیوان کبیر شهریار، روایت باشکوهی از زندگی است. 
دیوان شهریار در دو جلد از سوی انتشارات نگاه منتشر شده است. 
در شرح این کتاب آمده است:
«شهریار یک عشق اولی آتشین دارد که خود آن را عشق مجاز نامیده. در این کوره است که شهریار گداخته و تصفیه می‌شود. غالب غزل‌های سوزناک او که به ذائقه عموم خوشایندند، یادگار این دوره و عشق مجاز است که در قصیده (زفاف شاعر) که شب عروسی معشوقه هم است، با یک قوس صعودی اوج گرفته به عشق عرفانی و الهی تبدیل می‌شود. ولی به قول خودش مدتی این عشق مجاز به حال سکرات بوده و حسن طبیعت هم مدت‌ها به همان صورت اولی برای او تجلی کرده و شهریار هم با زبان اولی با او صحبت کرده است. 
بعد از عشق اولی، شهریار با همان دل سوخته و دم آتشین به تمام مظاهر طبیعت عشق می‌ورزیده و می‌توان گفت که در این مراحل مثل مولانا که شمس تبریزی و صلاح‌الدین و حسام‌الدین را مظهر حسن ازل قرار داده، با دوستان با ذوق و هنرمند خود نرد عشق می‌با‌زد. بیشتر همین دوستان هستند که مخاطب شعر و انگیزه احساسات او واقع می‌شوند. از دوستان شهریار می‌توان مرحوم شهیار، ابوالحسن صبا، نیمایوشیج، فیروزکوهی، تفضلی، سایه و چند نفر دیگر را اسم برد. شرح عشق طولانی و آتشین شهریار در غزل‌های ماه سفر کرده، توشه سفر، پروانه در آتش، غوغای غروب و بوی پیراهن مشروح است و زمان سختی آن عشق در قصیده پرتو پاینده بیان شده است و غزل‌های یار قدیم، خمار شباب، نال ناکامی، شاهد پنداری، شکرین پسته خاموش، توبمان و دگران، ناله نومیدی و غروب نیشابور حالات شاعر را در جریان مختلف آن عشق حکایت می‌کند. 
شعر خواندن شهریار طرز مخصوصی داشت. در موقع خواندن اشعار قافیه، ژست و آهنگ صدا همراه موضوعات تغییر می‌کرد و در مواقع حساس شعری بغض گلوی او را می‌گرفت و چشمانش پر از اشک می‌شد و شنونده را کاملاً منقلب می‌کرد. 
شهریار رقت قلب عجیبی داشت. نسبت به دوستان معاشرش به مختصر لغزشی متأثر و عصبانی می‌شد، ولی از بزرگ‌ترین خطا‌ها چشم‌پوشی و گذشت می‌کرد. حتی از انحراف اشخاصی که آن‌ها را دشمن خود می‌دانست، متأثر می‌شد و برای آن‌ها طلب هدایت می‌کرد. در قلب شهریار نسبت به هیچ کس کینه پیدا نمی‌شد. بسیار کریم و بخشنده بود و اغلب چیز‌های لازم خود را به دیگران می‌بخشید. گاهی چنان در افکار خود غرق می‌شد که حتی خوردن ناهار و شام هم یادش می‌رفت.»

برچسب ها: شهریار ، کتاب ، مولانا
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار