«روزی حضرت مسیح جایی میرفت در مسیر از قبرستانی رد شد. همینطور که راه میرفت به قبری رسید و از پروردگار عالم درخواست کرد مرده این قبر را زنده کن تا من با او حرف بزنم. به او میگوید: در برزخ حالت چطور است؟ او هم میگوید: حال خوبی ندارم و وارث و شخص دلسوزی را ندارم تا این حال بد مرا علاج کند. مسیح از او پرسید چرا حال تو بد است میگوید من باربر بودم، روزی، یک آقایی به من گفت بار هیزمی را که از هیزم فروش خریدم به خانه ما برسان و اینهم نشانی. هیزم را روی کولم گذاشتم. در راه ذرهای غذا در دندانم گیر کرده بود. دستم را بردم پشت، اندازه یک دانه خلال از این بار هیزم برداشتم و دندانم را خلال کردم و دور انداختم. از زمانی که وارد برزخ شدم دائم سرزنش میشوم چرا بیاجازه مالک، تصرف در مال مردم داشتی! چه حقی داشتی! چرا نگفتی!.» این حکایت از زبان شیخ حسین انصاریان، منبری معروف نقل شده است که مکتوب آن را در خودمانی امروز آوردیم و با همین حکایت ادامه خودمانی امروز را مینویسیم.
حق الناس در کلام امیرالمؤمنین (ع)
نقل از امام على (ع) است که خداوند عزوجل فرمودند: «به عزت و جلالم سوگند که از ظلم هیچ ظالمى نگذرم، گرچه زدن مشتى باشد، یا کشیدن دستى یا شاخ زدن گوسفند شاخدارى به گوسفندى بى شاخ. خداوند تقاص بندگان را از یکدیگر مى گیرد تا جایى که هیچکس به گردن دیگرى حق و مظلمه نداشته باشد، آنگاه ایشان را براى حسابرسى مى فرستد.»
امیرالمؤمنین همچنین میفرماید: «اگر همه آسمان و زمین را به من بدهند حاضر نیستم دانهای را از دهان مورچهای بگیرم.» یعنی به این اندازه پای ما حساب میشود؛ و حالا رسیدیم به سفر کربلا و مقطع زمانی حساس «حلالم کن.»
البته در طول سال و روزهای دیگر هم این لفظ را زیاد میشنویم و چه بسا که میگوییم: «حلام کن». به لطف فضای مجازی هنرهای زیادی هم داریم تا جایی که یک عکس حاضر و آماده مزین به بارگاه ملکوتی سیدالشهدا یا بینالحرمین را در صفحه خود میگذاریم که حاوی این مطلب است: «عازم کربلا هستم، حلالم کنید.»
ما نمیدانیم مدیون چه کسانی هستیم؟! به چه کسی مقروض هستیم؟! به چه کسی بدی کردیم؟! کجا آبروی کسی را بردیم و کجا لطمه زدیم؟! با فرض ندانستن (البته بخش اعظمی از ظلمهایی که به دیگران کردیم را میدانیم)، خود شما اگر باشید، با یک عکس به سراغ فرد میروید و میگویید فلان جا از تو دلخوری داشتم، حلالت نمیکنم! یا توقع دارید دیگران چنین کاری کنند؟
حلالم کن و تمام. گاهی وقتها یک جمله، یک حرف کافی است یک عمر زندگی کسی را برهم بزنیم و آتشی در لحظههای او بیندازیم که با هیچ آبی خاموش نشود. بدهکار هستیم و مالی را باید به دیگری بدهیم، اما نادیده میگیریم و راهی سفر کربلا میشویم!
حقالناس در کلام امام حسین (ع)
ما به همان کربلایی سفر میکنیم که سرور و سالار شهدای آن سید الشهدا (ع) در شب عاشورا که فردایش قرار است جنگ بین خیر و شر در گیرد نیز دست از روشنگری برنمیدارد و خطاب به جمعیت همراهش میگوید: «در میان شما هرکس حقالناسی به گردن دارد، نمیتواند ما را همراهی کند و میتواند با استفاده از تاریکی شب ما را ترک نماید.»
به این وضوح و روشنی مشخص است بدهکار حتی از پای رکاب امام بودن محروم میشود چراکه بدهی گردن خود دارد.
حقالناس چیست؟
حقالناس البته تنها به مادیات محدود نمیشود و دایره وسیع و گستردهای دارد. همانطور که ابتدای مطلب یکی از مثالهای آن را نقل کردیم. «غیبت کردن، تهمتزدن، آبروی کسی را بردن و بیعدالتی» همه و همه حقالناس به شمار میرود. در واقع حقالناس دو بعد مادی-معنوی و فردی-اجتماعی دارد. استاد معروف اخلاق، محمد شجاعی در این زمینه میگوید: «حقالناس فردی یعنی به کسی بدهکار هستیم و عمداً یا سهواً حق کسی را میخوریم. حقالناس عمدی و سهوی ندارد و حتی در خواب هم اگر دستمان به ظرفی بخورد و بشکند و برای دیگری باشد ضامن هستیم. حقالناس اجتماعی بسیار سنگین است و انسان حق مجموعه و مؤسسه و میلیونها انسان را ضایع میکند. گاهی ما مال کسی را از بین میبریم و گاه روح کسی را نابود میکنیم و گاهی با آبرو و با شخصیت دیگری بازی میکنیم. حقالناس، آزار و اذیت، تندی و تیزی و حتی ترس دیگران و تحمل نکردن ما از سوی دیگران است. از حضور فردی در محیط کار یا منزل و حتی سادهتر از آن اینکه دیگران از حضور سخت و تلخ ما بترسند، حقالناس به حساب میآید. حقالناس به قدری مهم است که حتی اگر پای ما بوی بد بدهد از رفتن به مسجد منع شویم.»
وی ادامه میدهد: «ظلمی که خدا هرگز از آن صرفنظر نمیکند دینی است که مردم بر یکدیگر دارند. پیامبر خدا (ص) میفرمایند: شهادت، هر چیزى را پاک مىکند، مگر قرض را.»
حقالناس در کلام خدا
از نظر آموزههای قرآن، هر کسی نسبت به دیگری ستمی روا داشت، و حقی از او ضایع کرد باید ضمن توبه و استغفار به درگاه خدا، به اصلاح امر فاسد خویش بپردازد (بقره، آیه ۱۶۰؛ نساء، آیه ۱۴۶) و از مظلوم عذرخواهی کرده و از او عفو و گذشت و بخشش را بخواهد؛ و مظلوم از باب رحمت، طالب حلالیت را عفو کند و از خطا و گناهش بگذرد. خداوند میفرماید: و گذشت کردن شما به تقوا نزدیکتر است و در میان یکدیگر تفضل و بزرگوارى را فراموش مکنید! زیرا خداوند به آنچه انجام مىدهید بیناست. (بقره، آیه ۲۳۷)
چه بسا همانطور که بیان شده گناه نکردن آسانتر از توبه کردن است، غیبت نکردن، تهمت نزدن، آزار نرساندن به دیگران و مظلمه برگردن خود نگذاشتن بسیار سادهتر از طلب بخشش و حلالیت گرفتن است. چه بسا روزی با عدالت خدا به خودمان بیاییم که با همان یک عمل یا حتی یک حرف ساده ما مسیر زندگی کسی به بیراهه رفته باشد. یا مالی از دیگری بر گردن ما باشد که سالها زندگی او را به فلاکت و مسیرهای باطل و غلط انداخته است.
حلالم کن و خداحافظ یعنی چه؟!
اگر حقالناس مادی داریم، دین خود را پرداخت کنیم تا فرد راضی شود. اگر خجالت زدهایم، واسطهای بفرستیم تا ظلمی که روا داشتیم مرتفع کنیم. اگر دسترسی نداریم، به نرخ روز رد مظالم پرداخت کنیم. اگر از بیتالمال، مجموعه، مؤسسه و نهاد سوءاستفاده کردیم، به سازمان و مجموعه اطلاع دهیم. اگر تهمتو سرزنش و تحقیر و ترس به دل کسی انداختیم، رفعش کنیم. اگر دل شکستیم، جبران کنیم، اگر دیر شده به نحوی دیگر جبران کنیم. اگر مقروض هستیم، یا قرض را بدهیم یا از او تا بازگشت مهلت بگیریم.
از ته دل باید حلالیت بگیریم. ممکن است فرد به زبان بگوید حلال کردم، اما واقعاً نکند. خلاصه اینکه به حساب خود برسیم قبل از اینکه خداوند به حساب ما برسد. در نهایت اینکه اگربه هیچ طریقی زورمان نمیرسد لااقل از دعای روز دوشنبه غافل نشوید که برای هر هفته ما لازم است. در این دعا از خدا برای هر وعده و پیمانی که ناعهدی کردیم آمرزش میطلبیم.
باشد که خدا کمکمان کند تا حقالناس دوست، رفیق، همکار، مدیر و کارمند، همسر، خواهر، برادر، خویش و غریبه و آشنا را هر لحظه در زندگی خود رعایت کنیم.