جوان آنلاین: راوی خاطراتی که در پی میآید، آیتالله حاجشیخ هادی ملکوتی، نماینده مردم آذربایجانشرقی در مجلس خبرگان رهبری، عضو مجمع مشورتی- فقهی شورای نگهبان و فرزند آیتالله حاجشیخ مسلم ملکوتی، نماینده فقید حضرت امام در آذربایجانشرقی است. او با شهید آیتالله سیدمحمدعلی آلهاشم، دهها سال سابقه دوستی داشته است و از آن شهید، گفتنیهای فراوان دارد. وی در گفتوشنود پی آمده، شمهای از این یادمانها را بازگفته است.
آشنایی شما با امام جمعه فقید تبریز، به کدامین مقطع زمانی بازمیگردد؟
بنده قبل از حضور مرحوم پدرم در آذربایجانشرقی به عنوان نماینده حضرت امام، با آیتالله سیدمحمدتقی آلهاشم و فرزند بزرگوارشان شهید آیتالله سیدمحمدعلی آلهاشم، توفیق آشنایی نزدیک را نداشتم، اما بعد از آن، ارتباط بنده در دفتر ایشان با بزرگان و علمای شهر تبریز بیشتر شد. از سال ۱۳۶۱ توفیق آشنایی با حاجآقا سیدمحمدعلی آلهاشم را پیدا کردم، یعنی از زمانی که به عنوان یکی از اصحاب دفتر مرحوم پدر فعالیت میکردم. این آشنایی و انس با ایشان و پدر بزرگوارشان، آغاز و بعدها هم بیشتر و بیشتر شد.
رابطه مرحوم پدرتان با ایشان چگونه بود؟
بنده به خاطر مشغله فراوانی که طی دو دوره نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی داشتم، خیلی در امور دفتر مرحوم آیتالله والد و جزئیات مسائل ورود نداشتم، اما مرحوم والد، آقای آلهاشم را مانند فرزند خویش دوست میداشت و به ایشان علاقهمند بود. ایشان امین و مورد اعتماد مرحوم پدرم بود. شهید از طرف ایشان، متولی دریافت وجوهات شرعی از محل مراجعات مردمی بود و با دقت تمام، آنها را به منظور صرف صحیح و شرعی، تقسیم میکرد. سهم سادات را از سهم امام جدا میکرد و سایر موارد مرتبط با این موضوع نیز برعهده ایشان بود. افرادی که با علما و دفاتر مراجع آشنا هستند، به خوبی میدانند کسی متکفل امر میشود که از طرف آن شخصیت مورد اطمینان و اعتماد باشد. یکی از بارزترین ویژگی ایشان این بود که امین و مورد اعتماد آیتالله والد بود. از طرف دیگر پیامهای مرحوم والد را در اجتماعات، مجامع و جلسات مربوط قرائت میکرد و در بسیاری از اوقات، به عنوان نماینده ایشان با برخی گروهها، افراد و شخصیتها در ارتباط بود. به عنوان نمونه ارتباطی که با مرحوم شهریار داشت، از همین نوع ارتباطات بود که از جانب مرحوم آقا، مسئول رسیدگی به امور مربوط به آن شاعر فقید و ارتباط مستمر با او بود. فردی شایسته بود و همیشه در مسئولیتهایی که به ایشان محول میشد، اعتماد کامل به وی وجود داشت. انصافاً به بهترین وجه هم، مسئولیتهای محوله را به انجام میرساند.
بعدها هم ارتباط ایشان با خانواده شما حفظ شد؟
بله، این صمیمیت و ارتباط، کماکان پس از مراجعت آیتالله والد به قم نیز ادامه داشت. بعضاً با امرا و فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی، به واسطه مسئولیتی که داشت، در دفتر مرحوم پدر جلساتی برگزار میکرد و بسیاری اوقات هم طی برنامههای غیرکاری، سعی میکرد این ارتباط و دیدار حضوری و مستمر را با ایشان داشته باشد. هنگام وفات ایشان هم این شهید عزیز مانند یک برادر داغدار، در تمام ایام سوگواری در کنار خانواده بود و به رتق و فتق امور اهتمام داشت. لحظاتی که در آن ایام، ایشان برادروار در کنارمان بودند، فراموشم نمیشود. بعد از رحلت مرحوم والد نیز با همان صفا و صمیمیت، جویای احوال مرحومه والده و تکتک اعضای خانواده بود. چه در زمانی که به قم مشرف میشد یا به تهران میآمد، حتیالمقدور سعی داشت تا دیداری تازه شود یا از حاج خانم عیادتی داشته باشد. این شهید عزیز به معنای واقعی کلمه، صمیمی و سرشار از محبت و صفا بود و شهادت او برای من، حقیقتاً به مثابه از دست دادن یک برادر شریف و غیور است.
در شخصیت ایشان، چه خصایلی را برجسته و متمایز دیدید؟
در کنار تواضع، صمیمیت، دلسوزی و سایر اوصاف پسندیدهای که شهید به آن متصف بود، از دیگر ویژگیهای برجستهاش، ولایتپذیری محض بود. در تمام مقاطع مختلف حیات، مطیع، مخلص رهبر معظم انقلاب بود. چه در آن زمان که در لشکر ۲۱ حمزه ارتش در تبریز حضور داشت و چه بعداً که مستقیماً رئیس سازمان عقیدتی- سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران شد، چه پس از آن که از طرف رهبری به عنوان نماینده ایشان در آذربایجانشرقی منصوب شد، در تمام این ادوار این چند ویژگی را در رفتار و گفتار ایشان لمس کردم. ایشان در تمامی ادوار حساس نظام، مطیع ولایت بود و با جان و دل، در راستای تحکیم جایگاه ولی فقیه و تثبیت نظام اسلامی فعالیت کرد و نهایت تلاش و کوشش خود را در این باره به کار برد. این ویژگی، لازمه هر کارگزار نظام، به ویژه آنها که به عنوان نماینده رهبری در رأس مسئولیتها قرار دارند، بوده و است. ایشان این خصوصیات را به صورت کامل دارا بود. شهید سیدمحمدعلی آلهاشم نسبت به نزدیکان و دوستان، فردی وفادار و صدیق بود. خوشخلق و خوشرو بود، برای نظام اسلامی در استان آذربایجانشرقی، آبرو و اعتبار بود. وقتی ایشان به عنوان نماینده رهبر معظم انقلاب به تبریز تشریف آورد، الحق والانصاف تلاش میکرد مردم، علما و مسئولان را نسبت به نظام جمهوری اسلامی بیش از پیش خوشبین کند که در این زمینه نیز بسیار موفق بود. بهترین معرف شخصیت ایشان نیز سخنانی بود که رهبری بزرگوار در سخنان اخیر خود پس از شهادت ایشان و در سالروز ارتحال حضرت امام داشتند که به صورت گویا و واضح جایگاه ایشان را در فرازی از صحبتهای خودشان و طی چند جمله تبیین فرمودند.
از فعالیتهای شهید آلهاشم در دوران دفاع مقدس، چه خاطراتی دارید؟
شهید آلهاشم از جمله روحانیونی بود که حضوری مستمر در جبهههای نبرد حق علیه باطل داشت و در آن دوران، اکثراً همراه با ابوی به جبهه میرفت. بعد هم که مسئول عقیدتی- سیاسی لشکر ارتش در تبریز شد، حضوری مؤثر و متناسب با مسئولیت خودش داشت. فردی بود که همیشه، همه جا و همه وقت، بجا و بحق حضور داشت. آیتالله آلهاشم ارتباط گرم، صمیمانه و مشفقانهای را با رزمندگان، آزادگان سرفراز، خانوادههای شهدا، ایثارگران و همه اشخاصی که در دوران دفاع مقدس به طریقی در این امر مهم فعال بودند، داشت و همیشه هم این ارتباط را حفظ میکرد. ایشان مستمراً در تکریم یادگاران دوره دفاع مقدس تلاش میکرد، میکوشید و واقعاً هم در این زمینه موفق بود.
کارکرد ایشان در جایگاه ریاست سازمان عقیدتی- سیاسی ارتش را چگونه ارزیابی میکنید؟
شهید آلهاشم، محبوبیت و مقبولیت فراوانی داشت. همانطور که گفتم، فردی تأثیرگذار بود. در مدیریت، فرماندهی و امور اجرایی، واقعاً توانمندی و کارآزمودگی خود را نشان داد. به مشکلات عزیزانمان در ارتش، در تمام شئون و ردهها اهمیت میداد و سعی میکرد موانع را بردارد. معضلات آنها را تا آن مقدار که در محدوده مسئولیتش بود و میتوانست، حل میکرد. بهترین شاهد هم زمانی بود که ایشان به عنوان نماینده رهبر معظم انقلاب به تبریز آمد. دیدید و شنیدید که نیروهای ارتش، چه استقبال پرشوری از ایشان کردند. تعامل ایشان با مردم، واقعاً مثالزدنی بود. زمانی که ایشان به شهادت رسیدند، فرماندهان ارتش در روز تشییع و تدفین اذعان داشتند که کل پادگانهای ایران، همه از این سانحه متأثر بودند و اظهار اندوه میکردند.
تحلیل شما از منش ایشان، در دوره تصدی امامت جمعه تبریز چه بود؟
مصلای امام خمینی تبریز هنگام اقامه نمازجمعه شهید آلهاشم، همیشه مملو از جمعیت بود. همه ایشان را دوست داشتند. ردههای سنی مختلف اعم از زن و مرد، پیر و جوان و عموم مردم، در نماز ایشان حاضر میشدند و خطبههایشان را میشنیدند. او را دوست داشتند، اخلاقش را دوست داشتند. با مردم کوچه و خیابان، در ارتباط بودند. مردم همه به ایشان اعتماد داشتند، او هم به همه محبت و ابراز علاقه میکرد. مردم تبریز از او، خاطرات شیرینی داشته و دارند و قطعاً مقطع حضور او در این شهر، فراموششدنی نیست.
آخرین دیدار شما با شهید کی بود؟ از حاشیه و متن آن، چه مواردی به یاد دارید؟
در اسفندماه سال گذشته و مقطع برگزاری انتخابات مجلس خبرگان، توفیق شد تا مستمراً باهم دیدار داشته باشیم. خود این شهید عزیز و والد بزرگوارشان آیتالله آقا سیدمحمدتقی آلهاشم نیز با حضور در محل ستاد ما ابراز لطف و محبت میکردند. حقیر نیز به همین نحو و در همان ایام، مکرراً در مسجد یا دفتر با خودشان و والدشان دیدار داشتم تا اینکه در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان و به مناسبت روز جهانی قدس، با دعوت ایشان به عنوان سخنران آن روز به تبریز رفتم و آخرین دیدار من با شهید آلهاشم، در همان ایام بود که در تبریز حضور داشتم. بعد از آن نیز مدام باهم در تماس بودیم. روز سانحه با شنیدن خبر بروز اتفاق ناگوار برای رئیسجمهور و همراهانشان از جمله آیتالله آلهاشم، ملتمسانه از درگاه خداوند منان تمنا میکردم که این عزیزان در کمال صحت و سلامت به آغوش مردم و کشور بازگردند، ولی مقدر بود که نامشان با شهادت در راه خدمت به مردم و نظام اسلامی جاودانه شود. شهید آلهاشم برای من، مانند یک برادر امین، غیور و دلسوز و برای آیتالله والد نیز به مثابه فرزندی امین و مدبر بود. چهار دهه آشنایی، همراهی و خاطرات فراوان بین ما، نهایتاً به این مرحله رسید که این شخصیت عزیز و برادر شفیق و دلسوز را طی این سانحه و همراه با دیگر عزیزانی که حسن سلوک، حسن خدمت و اخلاص وجه مشترکشان بود، از دست بدهیم و شهادت در راه خدمت به میهن اسلامی و مردم شریف، پاداشی باشد برای آن همه اخلاص و مردمداری. خداوند از همه آنها به احسن وجه قبول فرماید؛
و سخن آخر؟
دریغم میآید که از استاندار خدوم استان نیز یادی نکنم که در دورهای کوتاه و چندماهه مسئولیت خویش، این قدر منشأ اثر و نتایج مثبت شدند. دو هفته قبل از این سانحه، میزبان آقای رحمتی در قم بودم و چه با انگیزه و شوق از برنامههای خود میگفتند. انشاءالله رئیسجمهور شهید، وزیر امور خارجه شهید، آقای آلهاشم عزیز، استاندار فعال و خدوم و همه همراهانشان در این حادثه تلخ و جانسوز، مشمول رحمت و فضل حضرت باریتعالی باشند و به واسطه خدمات گستردهای که به مردم شریف ایران اسلامی داشتند، درجاتشان متعالی باشد. باید به این نکته هم توجه کرد که این عزیزان شهید ما، همانطور که در مقطع حیات خود منشأ خدمات، آثار و برکات بودند، همانطور که شاهد بودیم، در شهادتشان نیز با آن حضور گسترده و کمنظیر مردمی، باعث حیرت، یأس، ناامیدی و شکست دشمنانی شدند که همیشه به دنبال دورکردن مردم از مسئولان کشور و القای شکاف میان مردم ایران اسلامی و مسئولان کشور بودهاند. برگزاری این تشییعها، مراسمات و یادبودها در شهرهای مختلف، اعم از تبریز، مشهد، قم، تهران، مراغه و شهرهای دیگر، بیانگر این بود که مردم با این ترفندها و شیطنتهای دشمنان، از نظام، انقلاب و رهبری نظام دلسرد نمیشوند، بلکه به موازات ترفندها و توطئههای دشمنان، اعتبار اسلام، نظام، رهبری و علاقه ملت شریف ایران به خدمتگزاران واقعی خود، بیشتر خواهد شد.