سرويس سياسی جوان آنلاين: مخالفت با اصل توسعه ایران در زمان استقرار نظام جمهوری اسلامی واقعیتی است که امروز از سوی تمام کارشناسان پذیرفته شده است. کمتر کسی شک دارد که نظام سلطه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی با تمام قدرت با هر گونه پیشرفت ایران مخالفت کرده است. این مخالفت گاه از جنس نگرانی از تهدید صلح و امنیت بینالملل است و گاه نگرانی از زیر پا گذاشته شدن پادمانهای بینالمللی که ایران به آن پیوسته و مرتب به زیر پا گذاشته شدن آن متهم میشود. حالا و در شرایط فعلی نیز موضوع فعالیتهای هستهای ایران به عنوان ابزاری برای تحت فشار قرار دادن ایران با ابزار تحریمها به کار گرفته شده است.
شاید مهمترین نشانههای درستی چنین فرضی را بتوان در گفتوگوی باراک اوباما رئیسجمهور سابق امریکا با توماس فریدمن روزنامهنگار امریکایی اندکی پس از امضای برجام دید. در این گفتگو اوباما صراحتاً به این نکته اشاره میکند که ریشه اصلی مخالفت با برنامه هستهای ایران و تمام تحریمهایی که علیه نظام جمهوری اسلامی وضع شده نظام سیاسی مستقر در آن است.
این تفاوت سبب میشود تا رویکرد امریکا به برنامه هستهای ایران متفاوت از کشورهایی همچون سوئد، نروژ یا حتی ژاپن باشد. شاید مهمترین خصیصهای که سبب میشود تا نظام جمهوری اسلامی این چنین مورد فشار قرار بگیرد استقلالخواهی و عدم تمکین در مقابل خواستههای نظام سطله است.
این در حالی است که رژیم گذشته در مقابل تمام درخواستهای امریکاییها سر تعظیم فرود آورده و در مقابل بخشی از تکنولوژی و مواهب اقتصادی غرب نیز نصیب آن میشد، البته امریکاییها تلاش میکردند تا در نهایت وابستگی ایران به آنها تضمین شده و از هر گونه حرکتی در این باره جلوگیری شود.
شاید آشکارترین مثال در این مورد، برنامه هستهای ایران باشد که اتفاقاً قبل از پیروزی انقلاب، امریکاییها خود اصلیترین حامی توسعه سریع آن بودند؛ برنامهای که قرار بود به توسعهیافتهترین برنامه هستهای در منطقه خاورمیانه تبدیل شود.
امریکا چه نقشی در توسعه فناوری هستهای ایران داشت
اولین سنگبنای اتمی شدن ایران در سال ۱۹۵۷ بنیان گذاشته شد؛ زمانی که در قالب برنامه اتم برای صلح مرکز اتمی دانشگاه تهران با یک رآکتور دو مگاواتی آغاز به کار کرد و اصلیترین بانی آن نیز دولت جمهوریخواه آیزنهاور بود.
آیزنهاور بارها وحشت خود را از حمله ناگهانی شوروی به ایران و افتادن ایران به دام کمونیسم و از دست رفتن پایگاه مهم غرب و از هم گسستن کمربند بازدارندگی کمونیسم در جنوب مرزهای شوروی اعلام کرده بود. آیزنهاور اذعان میداشت برای حفظ منابع امریکا لازم است ایران اتمی شود. در سال ۱۹۷۴ شاه سازمان انرژی اتمی ایران (AFOI) را تأسیس کرد و دکتر اکبر اعتماد فیزیکدان و دانشآموخته فرانسه و سوئیس به ریاست آن منصوب شد. این سازمان عهدهدار تعهدات سنگین ساخت چهار نیروگاه در بوشهر و دارخوین، ایجاد تأسیسات آب شیرینکن در بوشهر، تأمین سوخت و پشتیبانی تکنولوژیکی از نیروگاهها و قرارداد ساخت چهار نیروگاه دیگر در اصفهان و استان مرکزی شد. این مرکز از آن پس مرکز تحقیقات هستهای (NRC) نام گرفت.
سال ۱۹۷۴ نقطه عطفی در تحقیقات هستهای ایران در زمان پهلوی محسوب میشود، چراکه در این سال ایران قراردادی با بنیاد پژوهشی استنفورد امریکا (SRI) منعقد کرد که طی آن این مرکز پژوهشی وابسته به دانشگاه استنفورد، مجری تحقیق و ارائه چشماندازی میانمدت در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و صنعتی برای توسعه ایران شد. بنیاد استنفورد نهایتاً در یک مطالعه ۲۰ جلدی که تحت عنوان «SRI Report» به ایران ارائه کرد، پیشرفت صنعتی و اقتصادی ایران را متکی بر تولید ۲۰ هزار مگاوات برق تا سال ۱۹۹۵ دانست و راه اساسی تولید این مقدار برق را از طریق تأسیس نیروگاههای هستهای در ایران قلمداد کرد.
ایران و امریکا در سال ۱۹۷۴ نسبت به ایجاد یک کمیسیون مشترک با نیت تقویت همکاری در همه زمینهها از جمله همکاری در زمینه علوم هستهای به خصوص تولید انرژی هستهای توافق نمودند. در همین زمان، قراردادی مقدماتی امضا شد که بر مبنای آن مقرر شد دولت امریکا سوخت غنی شده برای رآکتورهای هستهای قدرت را که قرار بود از جانب امریکا برای ایران ساخته شود، فراهم نماید. همچنین بر اساس توافق به عمل آمده پیشنهاد شد که همکاریهای هستهای بین ایران و امریکا به عنوان بخشی از برنامه کمیسیون مشترک ایران و امریکا بوده و انرژی هستهای تحت سرپرستی اداره تحقیقات و توسعه انرژی امریکا قرار گیرد.
همچنین قرار شد یک رآکتور آب سبک به ظرفیت هزارو ۲۰۰ مگاوات همراه با سوخت آن به ایران فروخته شود و همچنین یک قرارداد اولیه برای تأمین سوخت مربوط به رآکتورهای دیگر ایران نیز امضا شد. هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه وقت امریکا طی ملاقاتی با اعضای کمیسیون مشترک ایران و امریکا اعلام کرد که ایران علاقهمند است حداقل چهار رآکتور برق همراه با کارخانجات آب شیرینکن توسط امریکا در ایران ساخته شود. پس از انتخاب کارتر به ریاست جمهوری امریکا، مذاکرات وی با شاه ایران باعث گردید تا مسائل باقی مانده جهت رسیدن به یک موافقتنامه جدید برای همکاریهای هستهای حل شود. در همین راستا شاه حاضر به چشمپوشی از برنامه ساخت یک کارخانه فرآوری پلوتونیوم شد. وی پذیرفت فعالیتهای هستهای ایران تحت نظارت بیشتری قرار گیرد و با ارسال سوخت هستهای به امریکا موافقت کرد، در برابر دولت کارتر به شرکتهای امریکایی اجازه فروش رآکتور را به ایران داد.
فرانسه دیگر شریک هستهای ایران بود که در نخستین اجلاس کمیسیون مشترک ایران و فرانسه در سطح وزرا برای همکاری اقتصادی که در تاریخ هشتم فوریه ۱۹۷۴ در پاریس برگزار شد پروتکلی فیمابین هوشنگ انصاری، وزیر اقتصاد ایران و والری ژیسکاردستن، وزیر اقتصاد و دارایی فرانسه منعقد گردید.
پس از این موافقتنامههای دوجانبه ایران و فرانسه کار روی ساخت نیروگاه و همکاری مشترک با شرکتهای فرانسوی آغاز شد. در سال ۱۹۷۵ ایران ۱۰ درصد از سهام مجتمع غنیسازی اورانیوم به نام یورودیف را خرید که قرار بود در منطقه تریکاستن فرانسه احداث شود. این سهام بخشی از یک کنسرسیوم فرانسوی، بلژیکی، اسپانیایی و ایتالیایی بود و ایران به موجب موافقتنامهای که شاه آن را امضا کرد میتوانست به فناوری غنیسازی یورودیف دسترسی یابد.
غرب چگونه در مقابل فناوری هستهای ایران ایستاد
با وجود تمامی این اقدامات و همکاری تمامعیار ایران با کشورهای اروپایی و امریکایی برای توسعه نیروگاههای اتمی، اما وقوع انقلاب اسلامی سبب شد تا موضع غرب در مقابل ایران ۱۸۰ درجه تغییر کند و تمامی تعهدات هستهای به فراموشی سپرده شود؛ تعهداتی که اغلب پول آنها نیز پرداخته شده بود و ایران سهامدار زیرمجموعههای صنعتی غرب در توسعه فناوری و تکنولوژیهای گوناگون محسوب میشد.
پس از واقعه تسخیر لانه جاسوسی، امریکا تأمین سوخت اورانیوم غنی شده برای رآکتور تحقیقاتی تهران را متوقف کرد و این مرکز تعطیل شد. همچنین شرکت کرافتورک یونیون آلمان قرارداد بوشهر را در حالی که نزدیک ۸/۲ میلیارد دلار در سال ۱۹۷۹ صرف این برنامه کرده بود، لغو کرد و یک دعوی حقوقی در دادگاههای بینالملل طرح شد. با توجه به تصمیم اتاق بینالمللی بازرگانی در سال ۱۹۸۲ شرکتهای آلمانی مجبور به تحویل ۸۰ هزار قطعه از تجهیزات شدند، اما تلاش ایران برای گرفتن غرامت بابت رآکتور ناتمام و سوخت هستهای که هزینه آن پرداخت شده بود، ناکام ماند.
این رویکرد دوگانه در توسعه سایر فعالیتهای علمی ایران ادامه یافت و اوضاع به گونهای پیش رفت که هم اکنون بسیاری از تجهیزات دانشگاهی به دلیل تحریمهای غرب علیه ایران قابلیت خریداری ندارد. بدون شک این موضع دوگانه چیزی جز واکنشی در مقابل استقلالخواهی نظام جمهوری اسلامی ایران نیست، البته در این میان متخصصان کشورمان نیز با تمام قدرت درصدد دستیابی به قلههای علم و دانش هستند که نمونه آن سرعت بالا در رشد و توسعه تحقیقات علمی و همچنین دستاوردها در حوزههایی همچون نانوتکنولوژی و عرصه فضایی است.