سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: فرزانه محجوبی در زمره نقاشان طبیعتگرایی است که در دو دهه اخیر نمایشگاههای فراوانی برگزار کرده است. برگزاری نمایشگاهی به مناسبت روز بزرگداشت حافظ در نگارخانه «آشیان نقش و مهر» موجب شد تا ساعتی را با او به گفتگو بنشینیم. تذکار بدین نکته نیز بیمناسبت نیست که او دختر حسین محجوبی نقاش طبیعتگراست.
ابتدا بفرمایید انگیزه ورود به دنیای هنرهای تجسمی چطور در شما شکل گرفت؟
قاعدتاً هنر چیزی است که باید از کودکی در ژن و خون آدم باشد. هنر چیزی نیست که بشود به زور به کسی القا کرد؛ لذا با توجه به اینکه پدرم یکی از هنرمندان نقاش بودند من از بچگی به جای اینکه برای بازی به پارک بروم، همراه پدر و مادرم به بازدید نمایشگاهها میرفتم. حتی به یاد دارم در همان عالم کودکی تأثیر این بازدیدها روی من به گونهای بود که وقتی پدر خودشان نمایشگاه نقاشی برپا میکردند همیشه خیلی مشتاق بودم که پا به پای پدر، نقاشیهایم را به دیگران نشان بدهم. نقاشیهایم را روی کاغذ میچسباندم و نکته جالب این است که برایشان قیمت هم میگذاشتم که بتوانم آنها را بفروشم. از سوی دوستان و آشنایان که برای بازدید از نمایشگاه پدر میآمدند کارهایم مورد استقبال قرار میگرفت و چه بسا که بیشترشان فروخته میشد! به هر حال با پیگیری علاقه کودکیام وارد هنرستان هنرهای زیبا شدم و دیپلم گرافیک گرفتم و به دانشگاه رفتم و تا دریافت فوقلیسانس نقاشی ادامه تحصیل دادم و الان هم که مدرس دروس تخصصی و کارگاهی نقاشی در دانشگاه هستم.
فروش نقاشیهای کودکانهتان در گرایش شما تأثیرگذار بود؟
قطعاً همین طور است. تشویق دیگران باعث میشود انسان کاری را که بابت آن تشویق شده ادامه دهد. من هم به هر حال کودک بودم و در همان دنیای کودکانه خودم سیر میکردم، اما مسئله مهم این است که از ابتدا در فضای هنری رشد کردم و، چون پدرم هنرمند بود، به این سمت هدایت شدم. بعدها هم وقتی وارد مرحله حرفهای نقاشی شدم، صددرصد راهم را انتخاب کردم و تصمیم گرفتم آن را به سرانجام برسانم.
به عنوان یکی از اساتید هنر نقاشی چه تعریفی از هنر دارید؟
هنر به طور کلی و مخصوصاً نقاشی و ادبیات و شعر وسیلهای است که هنرمند میتواند به وسیله آنها احساسش را بیان کند و به مخاطب انتقال دهد. در واقع هنر راه خوبی برای بیان غم و شادی هنرمند است. کسی هم که شعر میگوید میتواند تمام احساسات خود را از طریق شعر انتقال بدهد و خودش را تخلیه کند.
با توجه به اینکه پدرتان یکی از اساتید بنام نقاشی هستند، در طول مسیر هنری از ایشان هم راهنمایی خواستهاید؟
با اینکه پدرم مربی و مشوق اول و اصلی من در هنر بودند، ولی هیچ وقت در حرفه و کار من دخالت مستقیم نمیکردند. ایشان با آنکه مراحل کارم را نمیبینند، ولی وقتی کار تمام میشود حتماً کارم را به ایشان نشان میدهم و از ایشان نظر میخواهم. ایشان هم نقدها و اصلاحات مورد نظر خود را بیان میکنند.
نقدهای پدر را هم در کارهایتان اعمال میکنید؟
نه ضرورتاً، ولی همیشه نظرشان را میپرسم و نظرشان به عنوان یک استاد همیشه برایم محترم است.
اکثراً استعداد فرزندان افراد موفق زیر نام بزرگ والدینشان گم میشود. این مسئله در زندگی شما هم رخ داده است؟
بله، چون هر اتفاقی که میافتد میگویند دختر فلانی است و این شرایط را بسیار سخت میکند؛ لذا به عنوان دختر استاد محجوبی، تمام تلاشم این است که خلاقیت و استعداد خود را نشان داده و به اثبات برسانم و جایگاه شخصی خودم را پیدا کنم.
در این راه موفق هم بودهاید؟
با توجه به تلاشم فکر میکنم تقریباً موفق شدهام که جایگاه شخصی خودم را به عنوان یک آدم مستقل پیدا کنم و بتوانم به عنوان یک هنرمند، حرف خودم را بزنم.
به عنوان یکی از اساتید جوان دانشگاه بفرمایید امروزه فضای آموزش هنر چه تفاوتهایی با دوره دانشجویی خودتان پیدا کرده است؟
متأسفانه قابل مقایسه نیست. امروزه انگیزه و علاقهای که یک دانشجو باید برای یادگیری داشته باشد، خیلی کم شده و دانشگاه صرفاً به محیطی برای وقتگذرانی و شاید هم فرار از خانه و آمدن به محیطی که آزادتر باشد، تبدیل شده است. پدرم میگوید در دهه ۳۰ به قدری به کارشان علاقه داشتند که سرایدار دانشگاه آنها را به زور از کارگاه نقاشی بیرون میکرد. یعنی نسلهای پیشین اینقدر مشتاق آموزش بودند که به هیچوجه دست از کار نمیکشیدند، ولی نسل به نسل این توجه و انگیزه کمتر و کمتر شده و امروز به مرحلهای رسیده که جوانان لزوماً برای اینکه چیزی یاد بگیرند، سرکلاس نمیآیند.
با توجه به حجم بالای برگزاری نمایشگاهها و جشنوارههای نقاشی، این روند چه تأثیری در رشد آثار هنری کشور داشته است؟
متأسفانه امروزه در هنرهای تجسمی و همینطور هنرهایی مثل موسیقی آثار ماندگار به ندرت دیده میشود. کمتر حرکت جدید و نکته اساسیای در آثار دانشجوها میبینید. طرف دانشجوی هنر نقاشی است، ولی اسم چهار تا هنرمند معاصر خودش را نمیداند. اینها ضعف است و نشاندهنده اینکه دانشجوی ما هیچ مطالعهای در زمینه رشتهاش ندارد و در واقع اصلاً برایش مهم نیست.، چون دستکم موضوعی که یک دانشجوی هنر باید بداند، هنرمندان معاصرش هستند. دانشجو باید بداند در این عصر با چه کسانی زندگی میکند. چه بسا که باید افراد برجسته رشتههای دیگر را هم بشناسد؛ لذا همین مسائل باعث عدم رشد و سطحی شدن آثار نسل جوان میشود.
به عنوان یکی از متولیان آموزش هنر، بفرمایید در سیستم آموزش چه ضعفهایی وجود دارد و اگر مسیر به همین شکل ادامه پیدا کند، چه سرانجامی برای هنر نقاشی متصور هستید؟
خود دانشگاه در زمینه آموزش قصوری نمیکند و به هر حال سعی دارد بهترین اساتید را برای آموزش انتخاب نماید، ولی وقتی خود دانشجو نمیخواهد چیزی یاد بگیرد، خروجی خوبی هم به دست نمیآید. البته نباید خیلی بدبین بود، ولی از هر ۱۰۰ نفر ورودی دانشگاه هنر شاید دو نفر واقعاً به جایی برسند و راه را ادامه بدهند. به عنوان مثال از کل کسانی که در دوره لیسانس و فوقلیسانس با آنها همدوره بودم، نهایتاً نام ۱۰ نفر را میتوانم ذکر کنم که کارشان را به سرانجام رسانده و کم و بیش موفق شدهاند. چون اکثراً دنبال گرفتن مدرک هستند؛ لذا نباید انتظاری را که از هنرمندان گذشته داشتیم، از این نسل هم داشته باشیم.
چند سالی است شاهد افزایش گالریها در سطح شهر هستیم. به نظر شما این مسئله چه تأثیری در پیشرفت هنر کشورمان داشته است؟
به نظر من این افزایش فضاها آنقدرها هم نتایج اساسی و درستی به بار نمیآورد. زمان قدیم در تهران نهایتاً پنج گالری بود، ولی الان در هر محلهای حداقل یک نگارخانه وجود دارد. ایجاد این مراکز هنری و گرفتن این همه دانشجوی هنر و صرف این همه هزینه علیالقاعده باید به خلاقیتهای خاصی منجر بشود، ولی متأسفانه اینطور نیست و تحول خاصی در زمینه هنر اتفاق نیفتاده است. نگارخانهها بیشتر شدهاند، ولی مردم عادی ترجیح میدهند که درخت و کوه و خورشید همان باشد که میشناسند و به همین دلیل به هنر مدرن اقبال نشان نمیدهند. در حالی که دوره رئالیسم در نقاشی و هنر سرآمده، ولی مردم ما هنوز در همان فضای گذشته سیر میکنند.
علت را در چه میدانید؟
چون متأسفانه برای آشنا کردن مردم با هنر مدرن فرهنگسازی نشده است و به همین خاطر هم یک آدم عادی ترجیح میدهد به جای خرید یک تابلوی نقاشی، یک تابلوفرش بخرد که اگر فردا خواست آن را بفروشد، بتواند آن را به پول تبدیل بکند. هنوز در سبد خانوادهها، هزینهای برای خرید کارهای هنری وجود ندارد. از سوی دیگر هیچ ضمانتی هم وجود ندارد که اگر روزی خریداری خواست اثر هنری را بفروشد، خود هنرمند بتواند با محاسبه ضرر و زیان آن، آن را مجدداً خریداری کند. هنر اصیل متأسفانه خیلی کمرنگ شده است. کسانی که به آثار هنری علاقه دارند پولش را ندارند و کسانی هم که پول دارند برای آثار هنری هزینه نمیکنند.
بد نیست اشارهای هم به آثارتان داشته باشید. از آنجا که در آثار شما پرنده به طور دائم تکرار میشود و به صورت نماد درآمده، بفرمایید انگیزهتان برای انتخاب این نماد چه بوده است؟
من در دوران دانشجویی فضاهای مختلفی را تجربه کردم تا به یک فضای شخصی و خاص رسیدم و سمبل پرنده و گل و گیاه و درخت را انتخاب کردم. در واقع پرنده در آثارم به عنوان سمبل محبت و عشق و معمولاً به صورت جفت استفاده میشود. البته با توجه به نوع کار ممکن است در جایی این پرنده طاووس و در جایی دیگر قویاً گنجشک باشد. نوع پرنده در کارهای من متفاوت است، اما جنس پرنده همیشه تکرار میشود. گل و گیاه و درخت هم معمولاً در کارهای من هست که سمبل رشد و حیات و زندگی است. اکثراً خورشید هم به عنوان element انرژی و حرارت است که با تلفیق این سه عنصر با هم و رنگهایی که از آنها استفاده میکنم، عشق و محبت و فضای مثبت را به بیننده اثر القا میکنم.
چه شد که مدیریت نگارخانه «آشیان نقش و مهر» پدر را به عهده گرفتید؟
پس از آنکه در سال ۱۳۸۱ این مکان بازسازی شد، طبقه پایین را به صورت نگارخانه تجهیز کردیم و مجوز لازم را از وزارت ارشاد گرفتیم. پس از آن با اخذ مدرک مرتبط من در این زمینه، پدرم پیشنهاد دادند که مسئولیت نگارخانه را به عهده بگیرم؛ لذا از سال ۱۳۸۴ تا کنون، حدود ۱۴ سال است که مدیریت نمایشگاه بر عهده من است که در این مدت هم حدود ۱۵۰ نمایشگاه گروهی و اختصاصی از آثار خودم، پدرم و هنرمندان دیگر در این نگارخانه برگزار کردهام.
نحوه انتخاب آثار برای به نمایش درآمدن در نگارخانهتان به چه صورت انجام میگیرد؟
سیاست نگارخانه ما اینگونه است که معمولاً آثار رئال را نمیپذیریم و بیشتر به دنبال فضاهای جدید هستیم.
این سیاست در جهت آشنایی بیشتر مخاطب با هنرهای مدرن است؟
نه، دوره هنر رئال گذشته و بهترین حالت را در این زمینه، دوربین عکاسی انجام میدهد و اینکه نقاش از دنیای پیرامون خود کپی کند، به نظر ما هنر نیست و خلاقیت محسوب نمیشود. در واقع بهتر است که اثری با ایده و طرح هنرمند خلق شود، نه اینکه فرد بخواهد مثل عکس از فضایی کپی کند، چون وجه هنری ندارد و دوربین عکاسی همین کار را با یک دکمه خیلی بهتر از او انجام میدهد.
موضوع و علت برگزاری نمایشگاه مهر حافظ (۳) که این روزها در نگارخانهتان برپا شده است، چیست؟
یکسری نمایشگاهها هستند که به صورت سالانه و در زمان خاصی در نگارخانه ما برگزار میشوند. نمایشگاه حاضر هم همزمان با بزرگداشت حضرت حافظ برگزار شده و سومین نمایشگاهی است که به مناسبت بزرگداشت ایشان و تحت عنوان «مهر حافظ (۳)» برگزار شده است؛ لذا ما از یکسری هنرمندان دعوت کردهایم که با ارائه آثار نقاشی و نقاشیخط و پوستر مرتبط با موضوع نمایشگاه در این نمایشگاه شرکت کنند. البته هر سال از هنرمندان جدیدی برای شرکت در نمایشگاه «مهر حافظ» دعوت به عمل آوردهایم. نمایشگاه ما از ۱۹ تا ۲۴ مهر و از ساعت ۱۶ تا ۲۰، در نگارخانه «آشیان نقش و مهر» برپاست.