سرويس ايران جوان آنلاين: بیکاری را باید در دو حوزه معنی کرد. بیکاری روستایی و بیکاری شهری. بیکاری در روستاها تهدید و هشداری نگرانکننده است و میتواند در کنار اثرات نامناسب و منفی بر اقتصاد کشور، یکی از علل عمده و اصلی مهاجرت به شهرها و افزایش شغلهای کاذب و بالا رفتن میزان جرم و تخلف نیز به حساب میآید. خالی شدن روستاها اتفاقی است که کارشناسان در مورد آن هشدار میدهند و مسئولان هنوز فرصتی برای شنیدن نیافتهاند. روستاها در سالهای اخیر به دلایل مختلف، از روند توسعه فاصله گرفته اند و با اینکه نسبت به سالهای گذشته سطح سواد روستاییان افزایش یافته، اما در کمال تأسف باید گفت روستاها به شدت مهاجرپرست شدهاند. مهاجرانی که حاشیهنشینی شهرها را به زندگیِ بدون درآمد در سرزمین آبا و اجدادی خود ترجیح میدهند.
براساس اطلاعات مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار، بررسی عوامل مهاجرت نشان میدهد، «جستوجوی شغل» با سهم ۱۰ درصدی نسبت به سایر عوامل، دومین عامل مهاجرت بوده است. بیشترین علت مهاجرت از شهرها و روستاها «پیروی از خانواده» بوده که حدود ۵۳ درصد از کل مهاجرتها را به خود اختصاص میدهد.
همچنین «جستوجوی برای پیدا کردن شغل بهتر» با سهم ۵ /۶ درصدی سومین علت مهاجرت را به خود اختصاص داده است.
یکی از معضلات مهاجرت، به مهاجرت افراد جوان از روستاها باز میگردد که افزایش این روند زمینهساز کاهش رشد جمعیت فعال و بالا رفتن تعداد سالخوردگان در آن مناطق را به همراه دارد. البته ناگفته پیداست که این اتفاق به ساختار روستایی باز میگردد. ساختاری که متناسب با نیاز روز ساکنان آن نیست. در حال حاضر نظام بهرهبرداری در روستا همان نظامهای قبلی و سنتی به ویژه تقسیم ارث است که باعث شده اراضی کشاورزی به زمینهای کوچک تقسیم یا اینکه تغییر کاربری داده شود.
اما نکته دیگر در علت مهاجرت جوانان از روستاها به سمت شهرها، حتماً به بهبود توزیع درآمد در شهرها، شکاف دستمزد میان شهریان و روستاییان و همچنین کمبود امکانات تفریحی و رفاهی در روستاها دانست. چیزی که نیاز یک جوان به شمار میآید و برای دست یافتن به آن هر کاری میکند.
بر همین اساس شاید بتوان گفت توجه به تولید، اشتغال و اجرای طرحهای هدفدار و نظاممند اقتصادی به توسعه پایدار روستاها و کاهش مهاجرت روستاییان منتج میشود.
آماری که از علت مهاجرت روستاییان به شهرها در سال ۹۷ منتشر شده نشان میدهد بیشترین علت مهاجرت به ترتیب مربوط به «پیروی از خانوار»، «پایان خدمت وظیفه» و «جستوجوی کار» بوده است.
از بین جمعیت مهاجر سال ۱۳۹۷، تعداد ۳۰۲ هزار و ۸۱۷ نفر معادل ۶/ ۴۲ درصد از نظر اقتصادی فعال بودند یعنی در یکی از گروه شاغلان یا بیکاران قرار داشتند که از این تعداد ۲۳۴ هزار و ۶۴ نفر شاغل بودند و ۶۸ هزار و ۷۵۳ نفر نیز در گروه بیکاران قرار داشتند. این آمار نشان میدهد که ۷۷ درصد از «جمعیت فعال مهاجر» شاغل و ۲۳ درصد بیکار بودند.
این آمارها نشان میدهند که یافتن شغل بخشی از نیاز مهاجران است و بعد از آن حتماً به امکانات و خدمات رفاهی و تفریحی و ورزشی هم نیازمندند که میتواند خلأ ناشی از اینها موجب شود تا به همراه خانواده راهی شهر شوند.
هرچند دوام و استمرار چند دهه خشکسالی و کاهش سطح آبهای زیرزمینی، شرایط زندگی را در روستاها دشوار کرده و روستاییان و عشایر را به زندگی در شهرها سوق داده است، اما میشد با ایجاد مزیتهایی برای زندگی در روستا و اجرای طرحهای اقتصادی و اشتغالزا، جلوی بخشی از مهاجرت بیرویه روستاییان را گرفت.
در کنار تمام مهاجران جوان و جویای کار و رفاه، باید روستاییانی را دید که دیگر توان کار کشاورزی ندارند. افرادی که روانه شهرهایی میشوند که به نوبه خود توان پذیرش و پاسخگویی به خواستهها و اسکان مناسب نیروهای تازه و جوان را نیز ندارند. این مهاجران را باید از اینجا رانده و از آنجا مانده خواند. کسانی که چه در مبدأ و چه در مقصد با مسائل و مشکلات عدیدهای روبه رو میشوند و نهایتاً باید زیر پوشش نهادها و سازمانهای حمایتی قرار بگیرند. افرادی که میتوانستند با کمی توجه و حمایت مسئولان از مشاغل مختلفی مثل کشاورزی و دامداری و صنایع دستی و خانگی به جای سربار بودن، آنها را به مولدانی تبدیل کنند که حتی نیاز شهرنشینان را هم تأمین کنند.