سرویس ایران جوان آنلاین: خشکسالیهای دو دهه اخیر آنقدر صدمات و خسارات بیشماری به همراه داشته که با یک سال و دو سال بارشهای خوب، نتواند آنها را محو یا از وقوع بیشترشان جلوگیری کند. یکی از استانهایی که شاید خودش زیاد درگیر خشکسالی نشده، اما از عوارض این پدیده در امان نمانده، گیلان است. منطقهای سرسبز و پر آب در شمال کشور و حاشیه دریای خزر که به خاطر وضعیت مطلوب طبیعیاش به مقصدی برای مهاجرتهای بیبرنامه و بیضابطه تبدیل شده است.
در کنار گیلان، استانهای گلستان و مازندران هم به شدت مورد هدف مهاجرت بیضابطه غیربومیان قرار گرفتهاند که همین امر به بهرهبرداری از فرصتها و استعدادهای این استانها تبدیل و آسیب زیادی به منابع آن وارد میکند. البته خشکسالی یکی از عوامل مهاجرت غیربومیان به سمت استانهای شمالی به شمار میآید و بدون شک تغییر فرهنگ رفتاری بخشی از طبقات متوسط و مرفه جامعه نیز به این نوع از مهاجرتها دامن زده است. در حال حاضر باید بازار ویلاسازی در شمال کشور را به شدت از بازار مسکن جدا کرد. این بازار عموماً محل تقاضای خانوارهایی با درآمد متوسط به بالا، جهت تفریح است و تغییر و تحولات در آن را باید تا حدودی در نتیجه عوامل مؤثر بر شرایط اقتصادی و رفتار این خانوارها جستوجو کرد.
به طور کلی رونق بازار ویلا در استانهایی مثل گلستان و گیلان و مازندران متأثر از شرایطی هستند که اولین آنها، همان تغییرات آب و هوایی و شرایط اقلیمی جدید در کشور است. بعد از آن تبدیل اراضی کشاورزی و جنگلی به ویلاهای تفریحی به دلیل بازدهی پایین کشاورزی، شکلگیری طبقه مرفه جدید در کشور، به وجود آمدن فرهنگ نامناسب تملک ویلا در شمال و پایین بودن نسبی قیمت زمین در شمال کشور به خصوص در مناطق روستایی آن از جمله این عوامل هستند. نباید فراموش کرد هر اقدامی که در این استانها در بخشهای کشاورزی، اقتصادی، گردشگری صورت گیرد، چه مثبت و چه منفی، حتماً آثارش به کل مردم میرسد.
استانهای شمالی به خاطر همسایگی با برخی کشورها و همچنین همجواری با استانهای مهم کشور از ظرفیت خوبی برای شکوفایی اقتصادشان بهرهمند هستند. به شرطی که به یکباره با هجوم جمعیت و مهاجرتهای بیضابطه مواجه نشوند. به عنوان مثال گیلان با جمعیتی حدود ۲۰ میلیون نفر در اطراف خودش همجوار است که در کوتاهترین زمان میتوانند به این نقطه برسند. این حجم عظیم جمعیتی میتواند ظرفیت خوبی برای بازار استان گیلان باشد.
با این حال هنوز در این استان از ظرفیتهای گردشگری نسبت به حجم بالای تعداد مسافران ورودی استفاده درستی نشده است. ظرفیتهایی که شاید کم کم زیر چکمه مهاجران له شوند و هرگز به ثمر نرسند.
به هرحال هر چقدر هم از ظرفیتهای استانهای شمالی صحبت کنیم، اگر به حال و روز استانهای مرکزی و جنوبی در رابطه با کم آبیها مورد توجه قرار نگیرد حتماً عوارضش شامل استانهای سرسبز شمالی هم میشود. امروز در شمال کشور اوضاع چندان بر وفق مراد نیست. شاید آنها با بحرانی همچون خشکسالی در اصفهان و سیستان و بلوچستان دست به گریبان نیستند. اما موضوع مهاجرت از استانهای کم آب به سمت پر آبها آسیبی جدیتر به آنها وارد کرده است.
هر چند برخی مسئولان استانی در گیلان و مازندران و گلستان بحث مهاجرتها را جدی نمیدانند و حتی آن را شایعه میخوانند. اما با گذری به این استانها و دیدن بنگاههای مشاور املاکی که دیوار به دیوار به یکدیگر چسبیدهاند میتوان به بازار داغ آنها پیبرد. بازاری که ابتدا تغییر کاربری را به همراه دارند و سپس فروش آنها به بالاترین قیمت.
به هر روی، هر چند چالشهای مصرف بهینه آب در کشور را نمیتوان فقط به کشت چند محصول کشاورزی محدود کرد. نبود سند ملی آب یا همان طرح جامع آب که به روز و مورد تأیید همه بخشها باشد و همچنین تلفات به حساب نیامده در شبکههای توزیع آب شرب، وضعیت شبکههای فاضلاب شهری و روستایی، وضعیت رودخانههای مرزی و حوضههای آبریز مشترک با کشورهای همسایه و ساختار مدیریت منابع آب و اقتصاد آب از جمله چالشهای اصلی بخش آب است که عوارضش در مهاجرتهای بیرویه و بیضابطه به استانهای شمالی نمایان شده است.