
محمد اسماعیلی
1 ـ كلمات و عبارات به كار رفته در متن برجام و قطعنامه2231مانع از آن نشده كه امريكاييها با«تفسير موسع» از اين دو متن و ضميمههاي آن، رفتاري متناقض با «اهداف»و«نگارش» توافق هستهاي از خود نشان ندهد؛ كمااينكه مقامات ارشد اين كشور در تلاشند پرونده PMD را به بهانهاي جديد بازگشايي و به انضمام ساير حفرههاي حقوقي برجام ايران را ناقض برجام نشان دهند.
سفر هيلي به وين و موضع آمانو در وين، تنها تلاشی براي «طرح ادعاهاي جديد درباره ابعاد احتمالي نظامي ايران»يا «معرفي ايران به عنوان ناقض برجام»نيست بلكه قطعهاي از يك پازل است. سفر نيكي هيلي نماينده امريكا در سازمان ملل به وين با هدف «درخواست بازديد از مراكز نظامي ايران» و پس از آن اظهارات روز گذشته يوكيا آمانو مبني بر«طبق برجام، درصورت وجود اطلاعات معتبر و نگراني از فعاليتهاي اعلام نشده، آژانس حق دسترسي به همه مراكز نظامي و غيرنظامي را دارد»، نمايانگر آن است كه ايالات متحده امريكا در كنار شاخصهايي مانند:
1 ـ عدم اجراي تعهدات مصرح خود در برجام 2 ـ با تصويب و اجراي تحريمهاي جديد، مانع عاديسازي روابط تجاري ـ اقتصادي ايران با ساير كشورها شود. 3 ـ مانع برداشته شدن تحريمهاي هستهاي ايران شود. 4 ـ ايران را ناقض برجام معرفي كند. 5 ـ سايه جنگ را عليه ايران مستمراً حفظ كند. 6 ـ همچنان ايران ناقض صلح، ثبات و امنيت بينالمللي معرفي شود. 7ـ تفسير موسع از برجام و قطعنامه2231 وتصريح به اينكه ايران ناقض روح اين دو متن حقوقي است. تلاش دارد مجددا پرونده PMD را مستند به آنچه در بند 78تا78بخشQ برجام آمده است بازگشايي نمايد.
2 ـ «تفسيرپذيربودن متن برجام و قطعنامه2231»و«مرجعيت دادن به مراجع بينالمللي متبوع امريكايي» از جمله ابزاري است كه امريكاييها تلاش دارند به واسطه آن به اهداف مورد اشاره و ساير اهداف مشابه دست پيدا كنند. حفرههاي حقوقي موجود در متن برجام و قطعنامه2231، فرصت چهارگانهاي را در اختيار امريكاييها قرار داده است:
1 ـ استانداردسازي هميشگي رفتار ايران در عرصه بينالمللي (برجاميزاسيون كردن رفتار ايران) 2 ـ نشاندن ايران به ميز مذاكرات غيرهسته اي 3 ـ بازنگاري برجام 4 ـ معرفي ايران به عنوان ناقض برجام و احياي شش قطعنامه گذشته و اجراي دوباره تحريمهاي گذشته.
دو حفره اصلي برجام و قطعنامه 2231 مبني بر«تفسيرپذيربودن متن برجام و قطعنامه2231»و«مرجعيت دادن به مراجع بينالمللي متبوع امريكايي» منجر به آن شده كه همه آنچه به عنوان دستاورد مذاكرات هستهاي توسط دولت به جامعه ايراني معرفي ميشد به ضد خود تبديل شوند؛ از جمله دستاوردهاي برجام كه قبل و بعد از توافق هستهاي توسط دولت عنوان ميشد: « بسته شدن هميشگي پروندهPMD»، «بهبود روابط ايران با كشورها و خاتمه پروژه ايران هراسي»، «لغو و دست كم تعليق كامل تحريم ها»، «عاديسازي صادرات نفت»، «برداشته شدن سايه جنگ»، «احراز حقوق هستهاي ايران از جمله حق غني سازي»و«بازگشت پذيري اقدامات به نفع ايران»بود.
هر چه از روز اجراي برجام فاصله ميگيريم دستاوردهاي وعده داده شده يكي پس از ديگري به ضد خود تبديل ميشوند كمااينكه همانطور كه اشاره شد در هفته اخير با فشارهاي ايالات متحده امريكا، دبيركل آژانس بينالملل انرژي اتمي نخستين بار بازديد از مراكز نظامي ايران را «حق قطعي» اين سازمان دانست كه بعد از سفر نيكي هيلي به وين دومين گام براي تكميل يك قطعه مهم از پروژه امريكايي است.
اين دو گام در هفته آتي بدون شك با درخواست رسمي آژانس بينالمللي انرژي اتمي يا دولت امريكا جهت «بازديد از مراكز نظامي ايران» تكميل خواهد شد تا ايران ناقض برجام معرفي شود و مقابله به شكل احياي قطعنامههاي گذشته صورت بيروني به خود بگيرد.
اما آنچه مهم است اين مسئله است كه يكي از مراجع تصميمگير در توافق هستهاي به نام آژانس بينالمللي انرژي اتمي، تفسيري از مفاد برجام ارائه داده كه دقيقاً تفسير موسع و دلخواه امريكايي هاست و اين مهمترين مرحله از تكميل پازل ضدايراني برجام است چرا كه اين امريكاست كه نبرد تفسيرها را برنده شده و چنانچه ايران اعتراضي به اين تفسير كند، بر اساس چهارگانه حل و فصل اختلافات برجام مجبور خواهد بود نهايتاً از مسير شوراي امنيت سازمان ملل مسئله را پيگيري نمايد.
رأي شوراي امنيت سازمان ملل نيز رأيي همانند آژانس انرژي اتمي خواهد بود كه تامينكننده نظر امريكايي هاست چرا كه تحت نفوذ اين كشور است و پيش از اين نيز در همين روزنامه وتنها چهار روز بعد از امضاي برجام عنوان شده بود كه «فقدان تشكيل هيئتهاي با اعضاي مساوي دو طرف دعوا»در برجام و «مرجع دانستن سازمانهاي بينالمللي تحت نفوذ امريكا»از حفرههاي حقوقي برجام است.
3 ـ اگرچه امريكاييها به واسطه «تفسير پذيربودن متن توافق هستهاي»، فقدان عنصري به نام«ضمانت اجرا»يا عدم تضمين كافي براي اجراي تعهدات، برجام را نقض و ايران نيز بر اساس سازوكار يك طرفه در برجام نميتواند حقوق از دست رفته خود را احيا كند اما با اين توصيف وزير امورخارجه كشورمان با اقداماتي ميتواند موانعي را در جهت بازي جديد امريكا ـ آژانس انرژي اتمي در قالب بازگشايي PMD یا ساير اهداف چهارگانه اين كشور به وجود بياورد.
3 ـ 1 اينكه شخص وزير امورخارجه در قالب بيانيههاي رسمي به يوكياآمانو و مقامات رسمي كشورهاي 5+1، تفسير مضيق ايران از ماده74تا78 بخشQبرجام را ارائه و به استناد به متن برجام و قطعنامه2231تفسيرهاي موسع امريكاييها را فاقد وجاهت حقوقي بداند.
قدرت اثرگذاري بيانيه مستند به آنچه درمتن توافق هستهاي آمده با آنچه در توئيت عنوان ميشود قابل قياس نيست.
3 ـ 2آنكه تاكنون هشت جلسه از كميسيون مشترك معاونين وزراي امورخارجه ايران و 1+ 5 برگزار شده است و بهتر آن است كه ايران درخواست رسمي براي برگزاري «فوري» گام دوم از چهارگام حل وفصل اختلافات مندرج در متن برجام(تحت عنوان: برگزاري جلسه كميسيون مشترك با حضور وزراي ايران و 1+ 5)داده تا در اين جلسه به نقض برجام توسط امريكا و تفسير موسع از بندهاي مربوط به بازرسيها از مراكز نظامي توسط اين كشور و آمانو، رسيدگي شود. البته صرف برگزاري نشست با حضور وزراي خارجه ساير كشورها كفايت نميكند بلكه بايد در پايان جلسه بيانيه رسمي صادر شود كه در آن به نقض برجام توسط امريكاييها و تفسيرهاي غيرمرتبط با متن توافق هستهاي اشاره شود.
3 ـ 3نقش اروپاييها در اين ميان بسيار تعيينكننده است و اگرآنگونه كه دولتمردان ادعا ميكنند، اتحاديه اروپا و كشورهاي عضو مخالف رويه امروز امريكا هستند، بايد از آنها خواسته شود تا موضع رسمي ـ كتبي خود را درباره نقض برجام ـ تفسيرموسع از آن اعلام كنند.