
فريدون حسن
رژيم صهيونيستي خط قرمز ماست، حتي اگر پاي مدال المپيك و جهاني در ميان باشد، حالا دو مليپوش فوتبال ايران براي بازي در يك تيم درجه چندم يوناني كه حتي تلفظ اسمش نيز دشوار است، از اين خط قرمز عبور كردهاند، عبور كردهاند و تازه بازي را نيز باختهاند و بعد اشك ريختهاند. كدام را بايد باور كرد، عبور از خط قرمز را يا اشكها را، اصلاً بايد پرسيد براي چه چيزي اشك ريختهاي؟ براي بازي كه باختهاي يا براي پا گذاشتن روي آرمانهاي انقلابي يك ملت شهيد داده؟
بدون رودربايستي و خيلي صريح بايد خطاب به مسعود شجاعي و احسان حاجصفي بگوييم كه ملت ايران بر سر آرمانهايي كه سالها براي آن مبارزه كرده و جوانان برومندش را براي تحقق آن داده با كسي شوخي ندارد. بسياري از قهرمانان رشتههاي ورزشي كشور در حالي كه اميد اول كسب مدال بودند بنا به پاسداشت همين آرمان به راحتي از شيريني كسب مدال جهان و المپيك گذشتهاند و به آن افتخار هم كردهاند، اما حالا جاي تأسف دارد كه دو مليپوش براي حضور در تيمي كه فوتبال اروپا و شايد حتي يونان محلي از اعراب ندارد و براي راهيابي به ليگي كه آن هم اهميت چنداني ندارند از اين خط قرمز و آرمان مقدس مبارزه با رژيم صهيونيستي در تمام زمينهها عبور ميكنند و بدتر اينكه ميبازند و در زمين خودشان تحقير ميشوند.
در اين ميان البته بهانههايي وجود دارد، بهانههايي نظير محروميت و تعليق از سوي فيفا، بهانههايي نظير شعار جدا بودن فوتبال و سياست كه به صورت تمسخرآميزي از سوي فيفا عنوان ميشود و دستاويزي است براي محروم كردن كشورهاي مخالف اين سياست. ولي كسي نيست كه نداند فوتبال سياسيترين ورزش دنياست، اينقدر كه حتي ميتواند قدرتها را جابهجا كند و اين نه مربوط به امروز كه از ابتداي شكلگيري آن وجود داشته است.
حالا ما هستيم و دو فوتباليست متخلف، يكي كه مدتي بيشتر از زمان آويختن كفشها بازي كرده و ديگري در ميانههاي راه، ولي تفاوتي نميكند امروز همه منتظر برخورد فدراسيون فوتبال و وزارت ورزش با اين حركت هستند، برخوردي كه شايد اگر خيلي وقت پيش با شجاعي آن هم به درستي صورت ميگرفت امروز شاهد اين خطشكني از او نبوديم. بايد روشن شود كه آرمانهاي انقلاب اسلامي مهم است يا اهداف «پانيونيوس»؟ كه البته پاسخ براي همه ما روشن است، اما شايد براي اين دو فوتباليست متفاوتتر از آن چيزي باشد كه ما تصور ميكنيم.
بايد روشن شود كه ما محروميت و تعليق باعزت را ميپذيريم يا بازي كردن و شكست خوردن و تحقير شدن را؟ ظاهراً اينطور است كه اين دو دومي را برگزيدهاند و حالا هم تحقير شدهاند و هم تخلف انجام دادهاند. شايد فيفا براي اين دو بازيكن دست بزند، اما اينجا و در ايران از اين خبرها نيست، فوتبال و ورزش ايران، فوتباليستها و ورزشكاران بنام و بسيار بزرگتري از اين دو را به خود ديده و حتي تا پاي محروميت هم پيش رفته، اما تن به رويارويي با نمايندگان رژيم صهيونيستي نداده است. بنابراين بايد اذعان كرد كه چه باك از تحريم و تعليق، بگذار ما را تعليق كنند مگر نه اينكه به قول رهبر انقلاب هزينه چالش با استكبار جهاني به مراتب كمتر از هزينه سازش با آنهاست.
ما سازشي با رژيم صهيونيستي و نمايندگان آنها نداريم كه حالا بخواهيم از هزينه چالش با آنها بهراسيم و اين نكته مهمي است كه اين دو فوتباليست مليپوش بايد متوجه آن شوند. بايد بپذيرند كه اشتباه بزرگي مرتكب شدهاند و بدون هيچ حرفي تبعات آن را نيز بپذيرند و به آن گردن نهند. در اين ميان نبايد از نقش بازدارنده فدراسيون فوتبال و وزارت ورزش نيز غافل بود. نقشي كه نبايد تنها در صدور يك بيانيه خشك و خالي و محكوم كردن لفظي اين حركت خلاصه شود. صدور پيام تشكر صهيونيستها براي اين دو فوتباليست نشاندهنده اين است كه اين يك حركت و حتي نقشه از پيش تعيينشده براي ضربه زدن به فوتبال ملي ايران بوده است. بهطور حتم پاسخ قاطع فدراسيون فوتبال در اين خصوص تنها چيزي است كه همه منتظر آن هستند.