شيوا نوروزي
اخراج يك بازيكن از اردوي تيم ملي واليبال موضوعي نيست كه بتوان به سادگي ازكنار آن رد شد و آن را بياهميت جلوه داد. هنوز اين اتفاق حاشيهاي هضم نشده بود كه كاپيتان تيم ملي با افتخار متني انتقادي را در صفحه شخصياش منتشر كرد و به خيال خودش منتقدان و رسانهها را زير سؤال برد؛ در حالي كه اين حركت بيش از همه آقاي معروف را زير سؤال برد!
رنگ باختن اخلاق در واليبال دلواپسي و نگرانياي است كه اين روزها به شدت احساس ميشود، دلواپسي به حق كه متأسفانه هر روز بيشتر از قبل ميشود. انتشار خبر درگيري عادل غلامي با هم تيمياش محمد موسوي خبري بسيار نگران كننده است. هرچند كه سعيد معروف مدعي است كارشناسان و رسانهها نبايد در مورد اين مسائل اظهارنظر كنند، اما وظيفه خود ميدانيم حواشي روز افزون واليبال را به مسئولان فدراسيوني كه رئيس ندارد و وزارت ورزش گوشزد كنيم و به آنها بگوييم زنگ خطر از مدتها قبل به صدا درآمده، اما گويا اهميتي به اين زنگ خطرها داده نميشود! ورزشي كه به عنوان يكي از موفقترين، بيحاشيهترين و آرامترين رشتهها در ايران از آن ياد ميشد، مدتهاست كه اسير حاشيههاي دروني خود شده است.
نكته تأسف بارتر اينكه عوامل و دستاندركاران واليبال از چالشهاي اساسي آن تمام و كمال خبر دارند، منتها همواره در جهت تكذيب و رد اين واقعيتها و همچنين موضعگيري عليه منتقدان گام برداشتهاند. غافل ازاينكه ادامه اين روند نتيجهاي جز تخريب، تضعيف و مبتلا شدن به حال و روز فوتبال براي واليبال نخواهد داشت. از زماني كه هدايت تيمملي به كولاكوويچ سپرده شد، همه از نظم و انضباط حاكم بر تمرينات حرف ميزنند. درگيري رخ داده در تمرينات ادعاهاي قبلي را به چالش كشيدهاست؛ چطور ميشود كه بازيكن باتجربهاي چون غلامي به يكباره با هم تيمي قديمياش درگير ميشود تا جايي كه راهي جز اخراج او باقي نميماند؟! حال آنكه هنوز بحثهاي زيادي در خصوص طرف ديگر درگيري و باقيماندن اين بازيكن در تمرينات وجود دارد.
با در نظر گرفتن اين شرايط پست جنجالي كاپيتان تيم ملي بيش از پيش سؤال برانگيز به نظر ميرسد. سعيد معروف، همان واليباليستي است كه يكي از كشفهاي خوليو ولاسكو به شمار ميرود و در دوران حضور او در تيم ملي درخششي جهاني داشت. حضور در جمع بهترينهاي دنيا و بازي در ليگ ايتاليا معروف را علاوه بر شهرت جهاني به محبوبيتي ملي رساند، پوسترهاي او همه جا به چشم ميخورد و همه جا حرف از خصوصيات درجه يك كاپيتان بود. بااين وجود معروف مدت هاست كه با گذشتهاش فاصلهاي نجومي گرفته، اين را ميتوان از اظهارنظرهاي تند و تيزش به خوبي حس كرد. سؤال اصلي اينجاست كه در اين سالها و بعد از رفتن مربي مقتدر آرژانتيني و مشغوليتهاي زياد رئيس فدراسيون چه برسر واليبال كشورمان آمده كه ديگر نميتوان از آن به عنوان رشتهاي موفق و بيحاشيه ياد كرد؟ معروف كه خود بخشي از شهرتش را مديون همين رسانههاي منتقد است، به گونهاي از كارشناسان و رسانهها به عنوان بزرگترين مشكل واليبال يادكرده كه انگار گذشته نه چندان دور را به دست فراموشي سپردهاست.
كاپيتان مدعي است كه رشته محبوبش نيازي به معلم اخلاق ندارد! در حالي كه اگر منطقي به وضعيت حاكم بر واليبال نگاه كنيم، ميبينيم واليبال به معلمهاي اخلاق زيادي نياز دارد. شايد سعيد معروف از رسانهاي شدن يك درگيري ديگر در تمرينات ناراحت باشد، اما بايد به پاسور تيم ملي يادآوري كرد كه اين تنها حاشيه واليبال در سالهاي اخير نبودهاست؛ تحريم حضور در رژه كاروان ايران در ريو را هنوز فراموش نكردهايم، همين طور بياخلاقيها و درگيريهاي پي در پي ليگ برتر يا شايعاتي مبني بر باندبازي برخيها و دخالت در كار سرمربي. البته فدراسيون مسئول اصلي رسيدگي به اين واقعيتها، حواشي يا حتي شايعات است. ولي انگار عنان كار از دست فدراسيون واليبال كه رئيسش معاون وزير است خارج شده و به همين خاطر است كه معروف خودش را مسئول رسيدگي به امور و متهم كردن كارشناسان و رسانهها ميداند. سعيد معروف روزگاري وزنه اصلي تيم ملي محسوب ميشد، اما مدتهاست در مسيري گام برميدارد كه او را به يكي از حاشيهسازترينها مبدل ساخته و محبوبيتش را نشانه رفته است. رسيدگي عاجل به حال و روز واليبال و اوضاع حاكم بر تيم ملي تنها راه باقيمانده است، البته قبل از اينكه واليبال محبوبيت چند سالهاش را بين مردم از دست بدهد.