بيترديد «كشف حجاب اجباري زنان» در دوره رضاخان، در راستاي فرهنگستيزي و نيز اسلامزدايي از جامعه ايراني صورت ميگرفت. اين طرح كه اثرات ديرپاي مخربي بر شئون مختلف سياسي، اجتماعي و فرهنگي جامعه بر جاي نهاد، پس از بازگشت رضاشاه از سفر تركيه آغاز شد. گمان او بر اين بود كه با تغيير لباس زنان جامعه ايراني به سرعت راه توسعه را طي و در عداد كشورهاي مدرن و پيشرو قرار خواهد گرفت. در اجراي طرح كشف حجاب شهرباني نقش اساسي به عهده داشت و با پراكندن مأموران پرشمار خود در سطح شهرهاي مختلف كشور كه اساساً از آموزش لازم نيز بيبهره بودند و روشهاي بسيار خشونتآميز و زنندهاي هم به كار ميبردند، با اجبار و فشار از زنان و دختراني كه با لباسهاي سنتي در حال تردد بودند كشف حجاب ميكردند و در همان حال همسران و پدران زنان محجبهاي را كه حاضر به كشف حجاب نبودند به اين صورت آزار ميدادند:
«كشف حجاب روز 17 ديماه 1314 اجرا شد. در آن روز غير از فرهنگيان تمام مدعوين با همسران خود بدون حجاب شركت كرده بودند. رضاشاه پهلوي نيز با همسر و دو دخترش بدون حجاب در مراسم شركت كرد. از فرداي آن روز در تمامي وزارتخانهها و سازمانهاي دولتي موظف شدند براي اين اقدام مجالس جشن و سرور برپا كنند و كارمندان بالاجبار با همسران خود بدون حجاب شركت كردند. حاج محتشمالسلطنه اسفندياري رئيس مجلس شوراي ملي مقدم بر اين كار شد. در كافهها و كابارههاي تهران عدهاي رقاصه كه از چندي پيش آماده شده بودند نهتنها بدون حجاب بلكه عريان و لخت به پايكوبي و شادماني پرداختند و آهنگهايي را كه قبلاً براي رفع حجاب ساخته شده بود با صداي خوش و ناخوش ميخواندند. پليس با خشونت تمام مأمور بر گرفتن چادر از سر بانوان بود و در اجراي اين دستور مذهب و عاطفه نبايستي مدخليت داشته باشد. ضرب و شتم و پاره كردن چادر و روسري و اهانت به آنان از وظايف عادي پليس شده بود و تنها به اين هم اكتفا نميشد و شوهران و پدران زنان غيرمكشوفه را به كلانتري جلب ميكردند و به زندان ميبردند و براي آنها پرونده اقدام عليه امنيت كشور ميساختند، ولي با تمام اين سختگيريها عده زيادي از زنان چادر از سر نكشيدند و خود را در منزل زنداني كردند.»(1)
مقاومت زنان عليه كشف حجاب
اعمال فشار شهرباني براي كشف حجاب در شهرهاي مختلف با مقاومتهايي روبهرو شد و بهويژه در شهرهايي نظير قم و مشهد برخوردهايي ميان نيروهاي شهرباني و مردم پيش آمد كه با سركوب مخالفان همراه بود. (2) اديبهروي به گوشههايي از سبعيتهاي شهرباني رضاشاه براي كشف حجاب زنان در شهر مشهد چنين اشاره كرده است:«يكي از موضوعات مهم مسئله رفع حجاب بود كه مأموران دولت آن را هم مانند كلاه تمام لبه شاپو درست يك سال پس از كشتار مسجد گوهرشاد به فشار و زور عملي كردند. در مشهد از روز جمعه پنجم تيرماه 1315 آژانها ميان كوچه، بازار و خيابانها مأمور شدند از حضور بانواني كه با چادر نماز و چارقد بيرون ميآيند جلوگيري كنند. به اين معني كه آنها يا بايد سر برهنه باشند يا كلاه داشته باشند. در ضمن مصادر امور مجالس جشن ميان باغ ملي و عمارت شير و خورشيد و ديگر جاها را تشكيل ميدادند و از مستخدمين ادارات دولتي دعوت ميكردند. چند روز بود كه پاسبانها در كوچه و خيابان چادر و چارقد زنان را پاره ميكردند و حتي بعضي از آنان زنان را تا خانهشان دنبال ميكردند كه چادر نماز را از سرشان بردارند.»(3)
گزارشها و مدارك بهجا مانده حاكي از اين است كه شهرباني و حكومت در تهران با موفقيت بيشتري برنامه كشف حجاب را دنبال كرد، اما در شهرهاي ديگر مقاومت مخالفان بيشتر نمود داشت و چنانكه دلخواه حكومت بود نتوانست اين طرح ضد فرهنگي و اجباري را به انجام برساند. (4)
زندان و تبعيد براي مخالفان كشف حجاب
بسياري از مخالفان كشف حجاب در شهرهاي مختلف از شوي شهرباني بازداشت و محاكمه شدند، به زندان افتادند يا راه تبعيد در پيش گرفتند. بدين ترتيب در حالي كه رضاشاه تصور ميكرد با كشف حجاب راهي نو براي كشانيدن هر چه بيشتر زنان به عرصه فعاليتهاي اجتماعي گشوده خواهد شد، اما اقدامات اجباري او نتيجه معكوسي داشت. در نتيجه برنامه كشف حجاب بسياري از زنان از ترس مأموران شهرباني ديگر حتي براي امور ضروري هم حاضر نميشدند از خانههاي خود بيرون بيايند. بنابراين بيش از پيش از عرصه حيات اجتماعي، اقتصادي و... دور شدند.(5)
با تمام سختگيريهايي كه از سوي دستگاههاي انتظامي و بهويژه شهرباني صورت ميگرفت مخالفتها با برنامه كشف حجاب ادامه يافت كه در رأس همه مخالفان روحانيون و علماي مذهبي قرار داشتند. با آنكه رضاشاه تلاش بسياري كرده بود تا با اختلافافكني ميان روحانيون، مخالفت يكپارچه آنان با طرح كشف حجاب را خنثي كند اما به خاطر حساسيت امر كه به نظر عامه روحانيون اقدامي آشكارا ضد ديني و عملي حرام محسوب ميشد، مخالفت آنان با كشف حجاب با اجماع و همبستگي بيشتري صورت گرفت و در همين راستا رسائل، كتابها و جزوات متعددي از علماي برجسته منتشر شد كه در آنها با استناد به آيات قرآن و روايات اسلامي طرح كشف حجاب به لحاظ شرعي عملي حرام و مردود اعلام ميشد. در همان حال مراجع تقليد در نقاط مختلف ايران و حوزه نجف با تمام فشارهايي كه از سوي شهرباني و ساير دستگاههاي حكومتي وجود داشت، با صدور اعلاميههاي مختلف و هماهنگي با يكديگر عمل كشف حجاب را محكوم كردند. بدين ترتيب روحانيون از مهمترين مخالفان طرح كشف حجاب بودند و مخالفت آنان در بسياري از موارد موجب شكست اجراي طرح مذكور شد. البته در بسياري از برخوردها و درگيريهاي خونين نيروهاي شهرباني و مخالفان كشف حجاب روحانيون در صدر مخالفان قرار داشتند و مكرراً مورد ضرب و شتم و آزار و اذيت نيروهاي شهرباني بودند و به زندان ميافتادند يا تبعيد ميشدند. بگذريم از اينكه بخش اندكي از روحانيون نيز عليالظاهر با سياستهاي كشف حجاب رضاشاه همراهي ميكردند و راه تقيه را برگزيدند و نيز تعداد معدودي در جشنهاي بيحجابي شركت كردند، اما اينگونه اتفاقات بسيار كمتر از آني بود كه مخالفت گسترده روحانيون را كه از حمايت اقشار بسياري از مردم كشور نيز برخوردار بودند تحتالشعاع قرار دهد. (6)
قشونكشي شهرباني به شهرهاي مختلف براي اجراي كشف حجاب
از آنجايي كه رضاشاه اراده كرده بود طرح كشف حجاب را بهرغم تمام مشكلات و مخالفتهايي كه وجود داشت به اجرا درآورد، تمام دستگاههاي حكومتي براي اجراي اين طرح ضد فرهنگي از هيچ كوششي فروگذار نميكردند و در اين ميان شهرباني به عنوان مهمترين تشكيلات اجرايي اين طرح نيروهاي گستردهاي را در شهرهاي مختلف كشور بسيج ميكرد و از هيچ عملي براي در هم شكستن مخالفتها كوتاهي نميكرد. در همان حال هماهنگي مديريتي و اجرايي منظمي ميان نخستوزير، وزارت كشور، حكومتهاي محلي، استانداران و فرمانداران با شهرباني برقرار بود و شهرباني دستور اكيد داشت در اجراي كشف حجاب هيچگونه مماشات و مدارايي از خود نشان ندهد. به همين دليل به مجرد وقفه افتادن در اجراي اين طرح در هر گوشه از كشور از سوي نخستوزير و ساير مسئولان امر به شهرباني دستور داده ميشد نيروهایش را به محلهاي تعيين شده اعزام كند. چنانكه وقتي خبر رسيد برنامه كشف حجاب در ساوه آنگونه كه بايد اجرا نشده است نخستوزير وقت محمود جم طي نامهاي به شرح زير شهرباني را مكلف ساخت در انجام دادن اين مهم بكوشد:
«رياست وزرا نمره 12677 به تاريخ 19/10/15، خيلي فوري
رياست اداره كل شهرباني ـ بر طبق خبر تلگرافي 14/10/15 مأمونيه موضوع رفع حجاب بانوان در كليه بلوك زرند عملي و اجرا نشده است. به حكومت ساوه دستور داده شد با همكاري مأمورين شهرباني آنجا در اجرا و عملي كردن موضوع با كمال جديت اقدام كنند. اينك لازم است به شهرباني ساوه هم از طرف اداره كل شهرباني در اين زمينه دستور لازم صادر شود كه در اجرا و مراقبت امر با حكومت آنجا همكاري كند و يك نفر مأمور مخصوص به مأمونيه جهت تحقيق امر اعزام كند و تحقيقات خود را براي اطلاع رياست وزرا توسط آن اداره ارسال دارد.
رئيس وزرا
[امضاي محمود جم]
(نخستوزيري ـ 300301)»(7)
شهرباني هم مدت كوتاهي بعد گزارش داد كه دستور نخستوزير چنانكه دلخواه او بود اجرا شده است.(8) در همان حال استانداران و حكام شهرهاي مختلف نيز در اجراي طرح كشف حجاب همكاري بسيار نزديكي با شهرباني داشتند و مخصوصاً تلاش ميكردند هر گونه مقاومت و مخالفت سازمانيافته با اين طرح را با ياري شهربانيهاي محلي در هم بشكنند، از جمله اقشاري كه مخالفت آنان با كشف حجاب همواره موجبات نگراني مسئولان امر را فراهم ميساخت، روحانيون و علما بودند كه در شهرهاي مختلف و مناطقي كه سكونت داشتند در حد توان در مخالفت با كشف حجاب ميكوشيدند. به همين دليل شهرباني موظف بود همواره ترتيبات لازم را براي جلوگيري از مخالفت روحانيون فراهم آورد، از جمله حكومت گرگان در اين باره به شهرباني گرگان چنين توصيه ميكند: «وزارت داخله، حكومت گرگان و دشت گرگان، نمره 9315، تاريخ 18/10/14، محرمانه
اداره شهرباني گرگان ـ در تعقيب نمره 8825 لازم است مراقبت كامل كنند. اشخاصي كه منبر ميروند وارد هيچگونه مباحثي خارج از وظيفه نشوند، بلكه بايد همگي ملتزم شوند عليه حجاب اظهاراتي ولو به كنايه و استعاره نيز نكنند. فقط و فقط حدود خود را محفوظ كنند و بدانند اگر تخطي كنند تحت تعقيب كامل قرار خواهند گرفت، مخصوصاً يكي از وظايف مهم شهرباني اين است كه اهالي را با دلايل و براهين به امتثال امر دولت كه نتايج عاليه آن متوجه افراد ملت خواهد بود حاضر و مهيا سازند و نگذارند اذهان ساده مشوب شوند. به شهربانيهاي تابعه نيز دستور فوق را ابلاغ كنند كه با نهايت مسالمت، متانت و بيداري در اجراي مقررات اهتمام كنند و نتيجه عمليات را مرتباً اطلاع دهند.»(9)
و در دستور ديگري حكومت گرگان از شهرباني منطقه چنين ميخواهد:«وزارت داخله، حكومت گرگان و دشت گرگان، نمره 9338، تاريخ 18/10/14، محرمانه
اداره شهرباني گرگان ـ در تعقيب نمره 9315 به موجب حكم نمره 1578 وزارتي لازم است نهايت مراقبت كند و به شهربانيهاي تابعه نيز دستور دهيد هرگاه وعاظ در بين اشخاص يا منابر اظهاراتي بر ضد وضعيت فعلي كردند، فوراً مرتكبين را به عنوان تحريك به فساد طبق مقررات تعقيب و مراتب را فوراً راپرت كنند و... تذكر ميدهد. همانطور كه بايد از دسايس و وساوس اشخاص فوق جلوگيري كرد، همان قسم بايد با ملايمت و متانت مردم را به مجالس و فوايد رفع حجاب تزريق و آگاه كرد.»(10)
در همان حال با هماهنگيهاي مسئولان ذيربط در شهرباني، شهربانيهاي محلي طبقات مختلف مردم را در مراسم ويژه گرد ميآورند، درباره طرح و لزوم كشف حجاب تأكيدات لازم را به آنها ميكردند و آنها را مكلف ميساختند در اجراي اين طرح شهرباني و ساير دستگاههاي حكومتي را ياري دهند. در نامه حكومت گرگان به شهرباني آن شهر در اين باره چنين آمده است:«وزارت داخله، حكومت گرگان و دشت گرگان، نمره 9842، تاريخ 5/11/14، محرمانه
اداره شهرباني گرگان ـ در تعقيب نمره 9487، ديروز عصر شنبه 4/11/14 در اداره حكومتي از طبقه تجار و ساير طبقات احضار شدند و مقررات را در رفع حجاب به آنها اخطار و همگي اظهار مسرت و اطاعت كردند. حال لازم است اداره شهرباني رؤساي اصناف را احضار و با نهايت متانت و ذكر جهات محسنه رفع حجاب و برداشتن چادر سياه را ـ كه اختصاص به فواحش داده شده است ـ تذكر بدهيد و آنها را ملزم و متعهد كنيد در ظرف چند روز معين كه بتوانند براي عائله و زنهايشان تدارك لباس كنند وقت بدهيد و پس از انقضاي مدت اگر زني با چادر در كوچه و خيابانها ديده شد به شهرباني جلب و صاحب آن زن طبق مقررات تعقيب شود و بايد هر چه زودتر اين قسمت را عملي كنند كه بيش از اين تأخير مقتضي نيست. نتيجه را با مدت امهال آنها اطلاع دهيد.»(11)
و هرگاه افرادي به دلايل مختلف در اين جلسات توجيهي حضور نمييافتند بلافاصله از سوي شهرباني احضار ميشدند تا در اوقات مقرر شده با همسران كشف حجاب كرده خود در جلسات شركت كنند. (12) براي نمونه حكومت سبزوار در اين باره به وزارت داخله چنين مينويسد:«شهرداري سبزوار، نمره 3676/ف، تاريخ 28/6/1317، محرمانه مستقيم
وزارت داخله ـ در اجراي بخشنامه شماره 405/135 ـ 11/1/17 براي پيشرفت امر نهضت بانوان دستور داده شده بود، در مواقع تشكيل جلسات جشن و پذيراييها مراقبت لازم به عمل آيد. اشخاصي كه دعوت ميشوند اگر در مجالس حاضر نشدند يا بدون بانوي خود آمدند صورت تهيه كنيد و به فرمانداري بفرستيد و چون اين موضوع در سبزوار بهطور شايسته پيشرفت نكرده بود، لذا در موقع تشكيل مجالس جشن و پذيرايي مربوط به وصول مژده خبر نامزدي والاحضرت همايون ولايتعهد از موقع استفاده كنند سپرده و كاملاً مواظبت شود. مدعوين هر كدام نيامدند يا تنها حاضر شدند بانوي خودشان را به همراه نياورند صورت دهند. پس از خاتمه مجالس جشن صورتهاي رسيده حاكي از 136 نفر مدعو در يك مجلس 106 نفر يا اصلاً حاضر نشده يا بدون بانوي خود حاضر شدهاند. بنابراين قضيه را به وسيله اداره شهرباني مورد تعقيب و بازرسي قرار دهند و اشخاصي را كه عذرشان قابل قبول نيست و آنها كه متعذر شدهاند بانوانشان حامله يا وضع حمل داشته يا مريض يا در مسافرت بودهاند براي اينكه موضوع روشن شود و صحت و سقم اظهارات آنها معلوم و دستور داده شود تحت مراقبت شهرباني و معارفه شبهاي جمعه كه مجلس وعظ و خطابه معمولاً در مسجد جامع مرتباً داير است اشخاص منظور هر كدام دو سه جلسه با بانوان خود در مجلس وعظ و خطابه مزبور حاضر شوند. به اداره معارف هم نوشته شد مراقبت لازم را معمول بدارد اشخاصي كه با بانوان خود در مجلس وعظ و خطابه در شبهاي جمعه حاضر ميشوند حضورشان را تصديق كنند و به فرمانداري صورت بفرستند تا آنهايي كه حقيقتاً متكلف و از حضور در مجالس جشن و پذيراييها يا در مجالس وعظ و خطابه با بانوان خود خودداري ميكنند شناخته شوند و صورت آنها را تقديم دارند تا اقدام لازم درباره آنها به عمل آيد.
[امضا]: شهروزي»(13)
مجازات سخت براي مخالفان كشف حجاب
نيروهاي پرشمار شهرباني در شهرهاي مختلف همواره مراقب بودند دستور اجراي طرح كشف حجاب چنانكه مورد نظر و دلخواه حكومت بود مورد توجه قرار گيرد و به آن عمل شود(14) و با هماهنگيهاي مسئولان امر و شهربانيهاي محلي تمهيدات لازم را براي استقبال عمومي از اين طرف به عمل آورند و از موانعي كه بهنوعي سد راه اجراي كشف حجاب بود بكاهند. (15) بهرغم خشونتهاي بسياري كه مأموران شهرباني در اجراي طرح كشف حجاب اعمال ميكردند و در اين مورد البته موجبات خشم و ناراحتي بسياري از مردم كشور را فراهم ميساختند، دستگاههاي حكومتي و مسئولان امر در وزارت كشور، نخستوزيري و... رويهمرفته از روش شهرباني در به كار بستن اين مهم رضايت داشتند و هر از چند گاه در بخشهاي مختلف كشور گزارشهايي به شهرباني ميرسيد كه حاكي از اظهار تشكر و امتنان از اقدامات آنان بود. (16)
اما برخورد شهرباني با مخالفان كشف حجاب صرفاً در حد تهديد و هشدار باقي نميماند و در موارد بسياري مخالفان دستگير ميشدند و تحت تعقيب قضايي قرار ميگرفتند و پروندههايي برايشان تشكيل و از آنها بازجويي ميشد و مجازات ميشدند. با اين همه تمامي اين فشارها، به هنگام اخراج رضاخان از ايران تاثير خود را نشان داد و آن نيز بازگشت عمده مردم به اصل اساسي و ديني«حجاب» بود.
پينوشتها در دفتر نشريه موجود است.