در پي اعتراض رسانهها به فعاليت شاعراني كه با شاهين نجفي خواننده هتاك داشتهاند، يغما گلرويي به عنوان ترانهسرايي كه با اين خواننده دوستي و همكاري داشته معرفي و به برخي از فعاليتهاي وي اشاره شد. اما در اين بين برخي ديگر از همكاران شاهين نجفي كه رابطه گرمتري نيز نسبت به گلرويي با نجفي داشتهاند، از قلم افتاد.
جريان شعري با نام «شعر پست مدرن» يا «غزل پست مدرن» چند سال پيشتر از آنكه شاهين نجفي با ترانههاي هنجارشكنانهاش اسم و رسمي براي خود به دست آورد، در يكي از شهرهاي نزديك به تهران و به دست فردي به نام «سيدمهدي موسوي» به راه افتاد. البته موسوي علاقه دارد تا نام خود را به عنوان بنيانگذار سبك شعري «غزل پست مدرن» در اذهان شاعران هممسلك خود جا بيندازد. وي جلسات شعرخواني را مديريت ميكرد كه بنا به دلايل اخلاقي اين جلسات تعطيل شد. موسوي به همراه فاطمه اختصاري و چند شاعر ديگر كه خود را دنبالهرو غزل پست مدرن ميدانند، فعاليتهاي آشكار و نهاني در زمينه بسط شعر پست مدرن انجام دادهاند و اشعارشان به صورت گستردهاي توسط شاهين نجفي مورد استفاده قرار گرفته است. اما چرا آنچه به عنوان «غزلپستمدرن» شناخته ميشود تا اين حد مورد توجه و حساسيت قرار گرفته است؟! و چرا شاهين نجفي كه عمده اشعار هتاكانه و موهن را مورد استفاده قرار ميدهد، سراغ چنين شاعراني رفته؟!
عباس كريميعباسي، شاعر و روزنامهنگار در گفتوگو با «جوان» درباره «غزل پست مدرن» ميگويد: ابتدا بايد گفت قالب غزل، پست مدرن نميشود. تعريفي كه در ايران از كلمه پست مدرن ميشود، تعريف غلطي است كه به ادبيات و هنر نيز تسري پيدا كرده است. كلمه پست مدرن به معناي بازگشت از مدرنيته است. در غرب ميگويند ما در دوران مدرن به نيازهايي برخورديم كه مدرنيته پاسخي براي آنها نداشته اما در سنتها پاسخهايي براي آنها هست، لذا لازم است به گذشته برگرديم و سنتها را با مدرنيته تركيب كنيم. در اين تعريف، شعر پست مدرن بايد نيازهاي امروز را با استفاده از اسلوبهاي قديمي پاسخ دهد. بعضيها اين شعر را همان شعر نيمايي يا آزاد ميدانند كه قالب كلاسيك ندارند اما فضاسازي، شخصيتپردازي، توصيف و ايهام را كه از اصول شعر كلاسيك هستند، دارند. اين موضوع مختص زبان فارسي نيست و در انگليسي، آلماني، فرانسه و امثال آن نيز مشاهده ميشود. اين شاعر ادامه ميدهد: از سوي ديگر عدهاي تصور ميكنند با تقليد از ترانههاي غربي كه همراه با پردهدري، بياخلاقي توصيفات جنسي، فحاشي و ساختارشكني است، به شعر پست مدرن رسيدهاند. در صورتي كه اينها تنها برداشتهايي از ترانههاي عاميانه غربي و به خصوص انگليسي است. در ايران شاعراني مانند سعيد ميرزايي و حامد ابراهيمپور از جمله كساني هستند كه به درستي توانستهاند در قالب غزل مفاهيم نو و امروزي را بيان كنند و شعرشان ساختاري امروزي دارد البته محتواي همه اشعار آنها نيز مورد تأييد نيست.
وي تأكيد ميكند: اينكه عدهاي خود را باني شعر پست مدرن ميدانند درست نيست زيرا ما در تاريخ ادبيات چندين بار شاهد بازگشت دوران قديم هستيم. نمونه بارز آن سبك هندي است كه در قرن 11 هجري به وجود آمد و صائب تبريزي شاعر برجسته آن بود.
كريميعباسي معتقد است: برخي با پشت كردن به ارزشهاي انساني در اشعار خود و توسل به بيپردگي جنسي و اخلاقي و قانونشكني سعي دارند براي خود هواداراني پيدا كنند و خود را مشهور بپندارند. اما عامه مردم با چنين ساختارهايي ارتباط برقرار نكرده و جايگاهي براي آنها قائل نيستند.
اين شاعر به كساني كه تمايل دارند اطلاعات بيشتري در اين خصوص به دست آورند، توصيه ميكند، تاريخ ادبيات معاصر را مطالعه كنند به خصوص از دهه 40 به بعد كه نيما با شعر نيمايي و شاملو با شعر آزاد كه به اشتباه شعر سپيد خوانده ميشود، سعي در تحول شعري داشتند. كتاب «موسيقي شعر» نوشته استاد شفيعي كدكني نيز اطلاعات خوبي در اين زمينه دارد. همانطور كه اين شاعر بيان كرد در آنچه شعر پست مدرن خوانده ميشود و امثال سيدمهدي موسوي و فاطمه اختصاري خود را از پيشگامان آن عنوان ميكنند، پردهدري اخلاقي به شدت رواج دارد. تا به حال چند عنوان از مجموعه شعرهاي اين شاعران از نمايشگاه كتاب به همين دليل جمعآوري شده است. با وجود اينكه موسوي و اختصاري سابقه بازداشت و منع فعاليت داشتهاند اما بعد از مدت كوتاهي از هر بازداشت دوباره فعاليت خود را آغاز كردهاند.