کد خبر: 459542
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۸:۱۲
بررسی لزوم وحدت‌گرایی میان گروه‌های اصولگرایی در گفت‌و‌گوی «جوان» با محمد دهقان
مريم هديه‌لو
وی معاونت سیاسی سازمان بسیج دانشجویی کشور را نیز در کارنامه خود دارد. وی معتقد است اصولگرایی با تحجر و نظرات بسته قابل قبول نیست. تمام کسانی که بسته فکر کرده‌اند تبدیل به یک فرقه شده‌اند که دائماً دعوا کرده و آخر نیز به جان خودشان افتاده‌اند؛ کسانی که در تاریخ بسته فکر کردند و دارای روشن‌‌بینی و روشنفکری نبودند، تبدیل به یک فرقه انحرافی شدند... .

آقای دهقان؛تقریباً مدت زمان زیادی تا انتخابات باقی نمانده است. این روزها تلاش‌ها برای رسیدن به وحدت در میان اصولگرایان درحال اوج‌گیری است. به نظر شما مهم‌ترین شاخص‌های اصولگرایی در زمان نزدیک شدن به انتخابات چیست؟
تعدادي شاخص‌ کلی وجود دارد که طبیعتاً زیاد تکرار شده‌اند. مقام معظم رهبری بهترین اعلام‌کننده شاخص‌های اصولگرایی بوده‌اند. شاخص‌های مهم شامل پایبندی به اصول اصلی نظام، خط و اندیشه امام، پایبندی به ولایت فقیه به عنوان رکن رکین نظام جمهوری اسلامی، نوعی آزاداندیشی و در واقع دوری از تحجر، جهاد علمی که مقام معظم رهبری ذکر کردند و همچنین فسادستیزی، ‌پاکی، عدالتخواهی، پاک‌دستی، شجاعت و مواردی از این دست به عنوان شاخص‌های اصلی اصولگرایی به حساب می‌آید.
فکر نمی‌کنید این شاخص‌هایی که از اصولگرایی گفتید به علت برخی از عملکرد‌ها در بین مردم دچار تردیدهایی شده است؟ اینها شاخص‌های والای ارزشی انقلاب اسلامی هستند.
ممکن است ولی در حال حاضر با کارآمدی نظام این شاخص‌ها خود را به صورت مثبت نشان می‌دهند. آنچه طبیعتاً افراد می‌توانند به عنوان اصولگرایی دنبال کنند، این است که اصولگرا شخص معتقد به نظام از بن دندان است. نظام ولایت فقیه ۳۳ سال تجربه موفق به دنیا ارائه داده و دربرابر همه توطئه‌های دنیا موفق عمل کرده و پیشرفت‌هایی نیز داشته است. ما در این نظام روز به روز جلو رفته‌ایم. کسانی که به دنبال کسب تجربه هستند، نگاه کنند که این همه توطئه‌ها و دشمنی‌ها را خنثی کردیم و روز به روز در برابر دشمنان جلوتر رفته‌ایم و در برابر آنان به بالاترین حالت عزت و شکوه تاریخی خود رسیدیم. کشور ایران هیچگاه دارای این قدر شکوه و عظمت در تاریخ خود نبوده است.
مصداقتان برای این جایگاه چیست؟
گرایش ملت‌ها و این همه شخصیت‌های جهانی به سمت ما یکی از این مصداق‌هاست. پیشرفت‌های علمی و فضایی و هسته‌ای این نظام موفق که در سایه ولایت فقیه اتفاق افتاده است نیز می‌تواند از مصداق‌های بسیار مهم به شمار بیاید. لذا یکی از شاخصه‌های برتر اصولگرایی پایبندی واقعی و عملی به ولایت فقیه است که این نه در شعار بلکه در عمل باید اتفاق بیفتد و این که افراد به عنوان اصولگرا تا چه حد به آن پایبند هستند، ‌این یک شاخص اصلی است که از دل این شاخصه، شاخصه‌های دیگر بیرون می‌آید. بالاخره شما اگر می‌خواهید پایبند ولایت باشید باید به‌اندیشه ولایت فقیه و امام و مقام معظم رهبری نیز پایبندی داشته باشید. عدالت‌خواهی نیز از شاخصه‌های اصلی و فلسفه تشکیل نظام و همیشه مورد تأكيد امام و مقام معظم رهبری بوده است.
اما برخی از شاخص‌ها مانند ساده‌زیستی در زندگی برخی مسئولان دیده نمی‌شود.
ببینید، ‌ساده‌زیستی و دوری از تجمل‌گرایی و زندگی‌های شاهانه طبیعتاً شاخصه اصلی اصولگرایی است. نمی‌شود فردی در قصر زندگی کند و ادعای اصولگرایی داشته باشد. یک فرد نمی‌تواند مولتی میلیاردر باشد و بگوید اصولگرا هم است. اینها با یکدیگر یک جا جمع نمی‌شود امام برای کسانی که می‌خواهند حکومت را به دست بگیرند فرموده است که این افراد باید از طبقه متوسط به پایین باشند. اصولگرایی با حمایت از اختلاس سه هزار میلیارد تومانی، حمایت از بعضی از متهمان فساد اقتصادی ۱۸۰ درجه تفاوت دارد و مناسب نیست. نمی‌شود که فردی ادعای اصولگرایی کند و بعد فرضاً بگوید که ده‌ها میلیارد تومان ثروت دارد و بخواهد که گرداننده اصولگرایان هم باشد. این حرف‌ها با هم سازگار نیست.
در زاویه دید اصولگرایی نگاه روشنفکرانه تا چه‌اندازه پذیرفتنی است؟
اصولگرایی با تحجر و نظرات بسته قابل قبول نیست. تمام کسانی که بسته فکر کرده‌اند تبدیل به یک فرقه شدند که دائماً دعوا کرده و آخر نیز به جان خودشان افتاده‌اند؛ کسانی که در تاریخ بسته فکر کردند و دارای روشن‌بینی و روشنفکری نبودند، تبدیل به یک فرقه انحرافی شدند.
خب در این شرایط باید چطور اصولگرایانه و بر اساس معیار اندیشید؟
چتر اصولگرایی باید باز باشد و این با عدالت‌خواهی منافات ندارد. ما نمی‌خواهیم بسته فکر کنیم و اصولگرایی نمی‌گوید که ما صرفاً یک آدم متدین می‌خواهیم. در اول انقلاب رهبران انقلاب فرمودند که تعهد در کنار تخصص برای ما مهم است. ما نمی‌توانیم بگوییم فقط آدم خوب می‌خواهیم. مثلاً این مجلس به افراد کارآمد خوب نیاز دارد. شما اگر بخواهید یک کشور را خوب اداره کنید به وزرای قوی، توانمند و مبتکر نیاز دارید، به صورتی که هر وزیر خودش یک رئيس جمهور باشد.
به نظر شما این موضوع اتفاق افتاده است؟
نه قطعاً اتفاق نیفتاده است. وقتی بسته فکر شود همه افراد را از درون به بیرون می‌زنید. هر جریانی که در طول تاریخ بسته فکر کرده، اول کسانی که مخالفش بوده‌اند را کلاً نابود و از خود دور کرده است و هیچ کس را جذب خود نکرده بعد هم کسانی که با خودش بوده‌اند را یک به یک زده است. کسانی که بسته فکر می‌کردند تبدیل به دیکتاتور شده‌اند که نزدیک‌ترین افراد و حتی برادران و دوستان خود را که در یک جریان و فرقه بودند، نیز تحمل نکردند. این در تاریخ اتفاق افتاده است. شما بیایید گروه‌ها و جریاناتی را که در تاریخ کشور تبدیل به فرقه شده‌اند، نگاه کنید. کسانی که بسته فکر می‌کردند، دچار تحجر بوده‌اند.
بنابراین نحوه فکر کردن در اصولگرایی به عنوان یک شاخص مطرح است. کف و سقف ورود به جریان اصولگرایی چیست؟
روشنفکری و روشن‌بینی نیز از شاخص‌های اصولگرایی است. بلندنظری و دوری از تنگ‌نظری بسیار مهم است و بدان معناست که اگر فردی اصول را قبول نداشت چتر خود را برایش جمع کنیم. ما کسانی را زیر چتر اصولگرایی راه می‌دهیم که کف شاخصه‌ها را داشته باشند و کسی که با ولایت فقیه زاویه دارد، به هیچ وجه نمی‌تواند در ذیل چتر اصولگرایی قرار بگیرد. موضوع بعدی کارآمدی است. ما بالاخره می‌خواهیم این کشور را جلو ببریم. همه می‌گوییم می‌خواهیم کشور را بسازیم. شما با فرد ضعیف، بی‌اراده، کم‌ظرفیت، با افرادی که با یک صدای بلند خفه می‌شوند و جرئت نمی‌کنند صدای‌شان را در برابر صدای دیگران بلند کنند، افرادی که شجاعت ندارند و یا با آدم‌هایی ضعیف‌تر از خود نمی‌توانید کشور را بسازید. ساختن یک کشور با انسان‌های قوی و توانمند ممکن است.
در حال حاضر به نظرتان شرایط این طور است؟
نه این طور نیست. من در حال حاضر به وضعیت موجود اشکال دارم و معتقد هستم که این وضعیت اتفاق نیفتاده است. در درون اصولگرایی ظرفیت‌های قوی و بسیار کارآمدی داریم. با بلندنظری می‌توان از این ظرفیت‌ها استفاده کرد ما ظرفیت‌های ناشناخته‌ای داریم. وقتی می‌گوییم ظرفیت قوی، ‌ذهن‌ها به سمت افراد مشهور می‌رود درحالی که ما ظرفیت‌های شناخته نشده قوی و کارآمد دیگری نیز داریم. مجلس هفتم یک مجلس نمونه بود. این مجلس نمونه تعدادی از ظرفیت‌های ناشناخته اصولگرا بود که در آنجا بروز کرد. در دولت هم یک تعداد از ظرفیت‌های شناخته نشده اصولگرا به وجود آمد، هر چند دولت این افراد را از خود دور کرد و افراد ضعیف را به کار گرفت. دولت ادعا کرد که ما می‌خواهیم یک کابینه ۷۰ میلیونی درست کنیم. من نمی‌خواهم همه را متهم کنم اما دولت نتوانست کابینه ۷۰ میلیونی که هیچ، بلکه همین افرادی هم که با وی بودند و همین ظرفیت ۵۰ درصدی را نیز برای خود حفظ کند و آنها را از خود دور کرد. کشور به افراد کارآمد نیاز دارد که لزوماً باید با بلندنظری دور فرد جمع شوند.
نمونه اصولگرایی چه کسی است؟
ما وقتی در خصوص اصولگرایی صحبت می‌کنیم، با مسامحه می‌گوییم که اصولگرا هستیم. نمونه شاخص اصولگرایی مقام معظم رهبری است. ما هر مقدار که به نگاه ایشان نزدیک شویم اصولگرا هستیم و هر چقدر از ایشان دور شویم از اصولگرایی فاصله می‌گیریم. هرکس از رهبری و از اصولگرایی فاصله بگیرد به سمت انحراف پیش می‌رود.
حتی اگر اصلاح‌طلب باشد؟
فرقی نمی‌کند. البته اصولگرایی در دل خود اصلاح‌طلبی را نیز دارد. مقام معظم رهبری فرمودند که این دو با هم منافاتی ندارند.
منظورتان چیست؟
اصولگرایی و اصلاح‌طلبی منافاتی باهم ندارند. ما به بحث سیاسی‌اش کاری نداریم اما از لحاظ فکری و مفهومی اصولگرایی با اصلاح‌طلبی منافاتی ندارد. اما از لحاظ سیاسی کاملاً باهم منافات داریم. بالاخره اصلاح‌طلبی جریانی بود که از رهبری فاصله گرفت تا اینکه فتنه ۸۸ را درست کرد. جریان غالب اصلاح‌طلبان کسانی بودند که فتنه ۸۸ را درست کردند که هم به نظام و هم به خود و آینده‌شان ضربه زدند و آنها از لحاظ سیاسی کاملاً جدا از اصولگرایی با تعریفی که من ارائه دادم، هستند و البته اصلاح‌طلب هم نیستند. جریان غالب آنها به سمت اصلاحات امریکایی رفته‌اند.
فکر می‌کنید برای انتخابات مجلس نهم این گروه چقدر شانس دارند؟
فکر می‌کنم آن جریان که به فتنه وابسته است هیچ شانسی ندارد. آنهایی که به نوعی با فتنه‌گران همکاری کردند نه تنها در بین مردم شانس ندارند بلکه مردم به آنها اقبالی هم نخواهند داشت. نظام هم طبیعتاً از تأييد آنها اجتناب خواهد کرد و آنهایی که به نوعی در فتنه ۸۸ دخیل بودند و یا صریح یا ضمنی از فتنه سال ۸۸ حمایت کردند، جایگاهی در بین مردم ندارند. آنها به امنیت ملی ما ضربه زدند. فتنه‌گران در بین مردم جایگاهی ندارند و در رقابت هم نمی‌توانند مشارکت کنند. اما آنهایی که به نام اصلاح‌طلبی هستند و سابقه منفی در فتنه سال ۸۸ ندارند می‌توانند در انتخابات شرکت کنند. البته من جایگاه خیلی مهمی برای آنها قائل نیستم زیرا در بین مردم به ویژه در شهرهای کوچک‌تر و شهرستان‌ها جایگاهی ندارند، اما در شهرستان‌های بزرگ رقابت خواهند کرد و حالا چقدر می‌توانند موفق شوند یا نه به وحدت اصولگرایان بستگی دارد. اگر اصولگرایان وحدت داشته باشند این افراد باقی مانده از جریان فتنه در شهرهای بزرگ هم جایگاهی نخواهند داشت.
اما اصولگرایان که به صورت کامل نتوانستند به وحدت برسند. برخی بخش‌های این جریان هنوز هم وارد جبهه متحد نشده‌اند. به نظر می‌آید با توجه به جریاناتی که به وجود آمده، خیلی بعید است که اصولگرایان تا روز انتخابات به لیست و وحدت کاملی برسند. شما این را مسئله را چطور ارزیابی می‌کنید؟
به نظر من بخش مهمی از اصولگرایان با یکدیگر وحدت دارند و این ساز و کاری که شکل گرفته است، بخش مهمی از اصولگرایان را با یکدیگر به وحدت رسانده است. به نظر من در ساز و کار این وحدت، آنهایی که اصولگرا و دارای اعتقاد به ضرورت حاکمیت اصولگرایان باشند، به این وحدت خواهند پیوست. اما بالاخره یک سؤالی این جا مطرح می‌شود که آیا ما نیاز به وحدت داریم یا نه؟
حالا واقعاً به وحدت صد در صد و قرار گرفتن تمامی طیف‌های اصولگرایی در ذیل جبهه متحد نیاز داریم؟
اگر یک مقدار دقت کنیم حتماً به این پی خواهیم برد که اصولگرایان نیاز به وحدت دارند و دلیلش این است که برای اداره کشور در دراز مدت و به ویژه برای انتخابات آینده، دفع فتنه‌هایی که ممکن است کشور را تهدید کند با ابزار همین وحدت قابل تحقق است. برای اینکه دو جریان انحرافی و فتنه از طریق زر و تزویر مترصد در دست گرفتن مجلس هستند. از یک سو جریان انحرافی با زر و تزویر دنبال به دست گرفتن مجلس نهم است و از سوی دیگر جریان فتنه هم دوران زورآزمایی خود را طی می‌کند و بعد از فتنه اولین میدان برای زور آزمایش انتخابات مجلس نهم است که آنها تمام تلاش‌شان را خواهند کرد که مجلس را به دست بگیرند. در برابر این خطر که ممکن است نظام را تهدید کند، ‌حتماً نیاز داریم که با هم وحدت داشته باشیم. روحانیونی که در صدر جریان‌های اصولگرا هستند نیز تأكيد بر این محوریت دارند. آیا بهتر از اینها کسی وجود دارد که ما را دور هم جمع کند؟ به نظر من در حال حاضر کسی بهتر از این افراد پیدا نمی‌شود که این کار را انجام دهد.
آقای دهقان فلسفه و لزوم شکل‌گیری جبهه پایداری در میان این همه تلاش برای رسیدن به وحدت چه بود؟ خیلی هم تلاش و رایزنی شد که اینها نیز به جبهه متحد بپیوندند ولی تا به حال که تأييد صلاحیت‌های اولیه نیز انجام شده است تکلیف این ماجرا روشن نیست و به نظر هم نمی‌رسد که این مسئله در دستور کار آنها قرار بگیرد.
به نظر من تشکیل جبهه پایداری ضروری و لازم بود زیرا برخی از نیروهای حزب‌اللهی که از احمدی‌نژاد به خاطر خانه‌نشینی بریده بودند باید در جایی جمع می‌شدند و از سرخوردگی آنها جلوگیری می‌شد و تشکیل جبهه پایداری از این منظر بسیار لازم بود. به هر حال جبهه پایداری دارای افراد یکدستی نیست و بعضی از این دوستان کاملاً معتقد به وحدت هستند و اعلام هم کرده‌اند. تعدادی از اینها اخراجی و بعضی از آنها خروجی‌های دولت هستند که البته خروجی‌ها از اخراجی‌ها متفاوت هستند.
اینها با هم جمع می‌شوند؟
فعلاً نزدیک به هم هستند ولی احتمال دارد که خروجی‌ها و اخراجی‌ها در آینده از هم جدا شوند.
برخی می‌گویندکه اخراجی‌ها نزدیک جریان انحرافی هستند.
ما نمی‌گوییم که خروجی‌ها نزدیک جریان انحرافی هستند. اینها از گذشته خود دفاع می‌کنند زیرا بسیار بی‌پروا و با همه وجود از برخی مسائل در گذشته دفاع کردند و در حال حاضر نیز در حال دفاع از خودشان هستند و فکر می‌کنند که گذشته را باید به هر شکلی نگه داشت. یعنی قائل به تفکیک می‌شوند و بالاخره تفکیک هم می‌کنند ویا جریان انحرافی را به دو یا سه نفر منحصر کرده و می‌گویند که دو یا سه نفر جریان انحرافی هستند و بقیه را مجزا می‌کنند. افراد قدرتمند دیگری که در حال حاضر به نظر من حداقل می‌شود گفت که یک زنجیره از این حلقه جریان انحرافی هستند و قدرت دارند را نیز از جریان انحرافی مجزا می‌کنند و نه تنها این افراد را مجزا می‌کنند، بلکه به تطهیر آنها نیز می‌پردازند.
به هر حال با یک چوب که نمی‌شود همه را راند.
بالاخره از قدیم و در احادیث و روایات ما این است که اگر می‌خواهید کسی را بشناسید باید وی را از دوستانش بررسی کنید. شما افراد را از طریق دوستان‌شان می‌شناسید. نمی‌شود شما از یک حلقه‌ای که باهم کار می‌کنند و با هم رفیق و نزدیک هستند و با همه وجود از یکدیگر حمایت می‌کنند، یک عده‌ای از این افراد را به کشمیری و بخشی را به رجايي تبدیل کنید و یا یک بخشی را به علف هرز و بخش دیگر را به گُل تبدیل کنید و این درست درنمی‌آید. بالاخره فردی که گل است باید خودش را از گِل جدا کند. چند سال وقت لازم است که رجايي خودش را از کشمیری جدا کند، شش یا هفت سال وقت کافی نیست؟
چه نتیجه‌ای می‌توان از این مسئله گرفت جز این که این فرد خودش نیز جزو آنها باشد؟
ما هم همین را می‌گوییم. زمان موضع‌‌گیری دقیق کی فرامی‌رسد. وقتی اصولگرایان را با سر به زمین زدند باید از این دست افراد جدا شوند؟ اول این که ما گرفتار یک نفاق پیچیده هستیم که در اینجا شکل گرفته است و دوم این که دچار نوعی ساده‌اندیشی سیاسی و البته ساده لوحی سیاسی هستیم. تعدادی هم که می‌خواهند از گذشته خود حمایت کنند همه متهم می‌کنند اما اگر کسی اشتباه کرد قرار نیست که دائماً اشتباهش را بپوشانیم و وی را تطهیر کنیم. اشتباه اشتباه است.
جریان انحرافی حلقه‌های مختلفی پیدا کرده است که به هرحال باید برای جلوگیری از به خطر افتادن نظام هر چه زودتر این حلقه‌ها را شناسایی کرد و نسخه آنها را درهم پیچید. اما در حال حاضر در مقابل این جریان نوعی انفعال حس می‌شود. چرا این طور است؟
به نظر من نباید کسی را که یک زنجیره از حلقه انحرافی است تبدیل به كل کرد. اگر کاری از دستمان برنمی‌آید، حداقل در مورد آن باید سکوت کرد. کسی که یک زنجیره از حلقه انحرافی است را نباید تبدیل به رجايي کرد. ما نمی‌گوییم تخریبش کنید اما می‌گوییم که سکوت کنید ولی برخی از افراد می‌آیند و وی را تطهیر می‌کنند. به نظر من بخشی از جبهه پایداری‌متأسفانه در اینجا اشتباه می‌کنند. ببخشید اتفاقی که امسال افتاد اگر یک بار دیگر اتفاق بیفتد بچه حزب‌اللهی نباید گیج شود. ‌متأسفانه زاویه‌ای که این جریان از نظام پیدا کرده ادامه خواهد داشت.
این جریان از چه زمانی ریشه پیدا کرد؟
من اعتقاد دارم که این زاویه از قبل بوده و درحال عمیق‌تر شده است و هر چه جلوتر برویم این شکاف عمیق‌تر خواهد شد. کسانی که امروز با گل تعبیرشان می‌کنند، فردا ملت ما خواهند دید که اینها نه گل و نه رجايي بودند، ولی حداقل در حال حاضر به خاطر مصالح ملت سکوت کنیم ولی حداقل این افراد را تطهیر هم نمی‌کنیم تا در آینده بدهکار ملت، بدهکار همین طرفداران خود و بالاتر از آن بدهکار نظام نشویم. البته نباید در کشور جنجال ایجاد کنیم و آرامش کشور را به‌هم بزنیم.
چنین نفاقی از سوی جریان انحرافی از ابتدای انقلاب تا به حال در کشور تجربه نشده است؟
بله، در هیچ زمانی از اول انقلاب مانند حالا فضای کشور پیچیده نبوده و ما با بصیرتی که ۱۰ سال داشتیم نمی‌توانیم اوضاع را تحلیل و رصد کنیم و بفهمیم. ما به بصیرت جدید نیاز داریم و با ساده‌اندیشی و ساده‌لوحی نمی‌توان اوضاع را تحلیل کرد.
شما جزو جبهه پایداری هستید؟
نه، ما ممکن است نسبت به برخی دوستان انتقادات و اختلاف سلیقه‌هایی با یکدیگر داشته باشیم ولی با وجود این اختلاف سلیقه‌ها معتقد به وحدت نیز هستیم. اشکال ندارد که انتقاد وجود داشته باشد ولی اصل وحدت را ضروری می‌دانیم به این علت که بدون وحدت خطر بزرگی را در آینده خواهیم داشت. به نظر من اصولگرایان راهی جز وحدت ندارند و این راه را باید بروند. دوستان جبهه پایداری به نظر من حتماً اگر معتقد به حاکمیت جریان اصولگرایی هستند در این محدوده وحدت باید حضور پیدا کنند.
آقای دهقان؛ چطور می‌شود برخی از اعتماد‌هایی که به اسبابی مانند اختلاس اخیر و مواردی مانند آن از جامعه سلب شده است را به آن بازگرداند و واقعاً به صورتی عادلانه به این قبیل مسائل رسیدگی کرد؟
باید سازمانی فرای قوای سه گانه برای رسیدگی به مفاسد اقتصادی ایجاد شود که با هماهنگی سه قوه اما به صورت سازمانی جداگانه و با اختیاراتی ویژه به هرکجا که خواست سرکشی و وارد شود و واقعاً شمشیرش تیز و محکم باشد تا کسی نتواند با این سازمان دچار چالش شود. باید حرف این سازمان برای همه فصل‌الخطاب تلقی شده و اگر حرفی زد حرفش حرف نهایی باشد. این سازمان به این شکل می‌تواند بر مبارزه با فساد هم نظارت کند و کسانی که دچار فساد هستند از حضور این سازمان احساس نا امنی کنند یعنی پای این مأموران به هر جا که رسید بفهمند که اگر پای این سازمان به میان آمد، برخورد با مفسدان قطعی است. در حالی که این وضعیت در شرایط فعلی وجود ندارد. یعنی پشمی به کلاه کسانی که مسئول مبارزه با فساد هستند، دیده نمی‌شود. در حال حاضر شعار داده می‌شود ولی عمل نمی‌شود. طرف فلان مقام را دارد و سر جایش نشسته است و تازه گردن‌فرازی هم می‌کند و طلبکار هم است. من فکر می‌کنم در این قضیه اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی باید یک رسیدگی علنی صورت بگیرد و من تشکر می‌کنم از رئيس قوه قضائيه که آقای اژه‌ای را به عنوان فردی که شخصیت ساده‌زیست و باتجربه‌ای در مبارزه با فساد و مطمئن برای نظام است را برای این منظور برگزید.
آیا هنوز هم ملاحظات در برخورد با این قبیل پرونده‌ها وجود دارد؟
بله زیرا اگر این قبیل ملاحظات وجود نداشت اختلاس سه هزار میلیارد تومانی اتفاق نمی‌افتاد و اگر در حال حاضر نیز برخورد درستی انجام نشود، در آینده دسته گل‌های بزرگ‌تری به آب داده خواهد شد که بیشتر باعث آبرو‌‌ریزی نظام می‌شود. ما این تقاضا را داریم که بدون ملاحظه برخورد شود؛ حیثیت نظام با برخورد با فساد از بین می‌رود. فساد در همیشه تاریخ بوده و هست و خواهد بود. ما در حال حاضر نباید ناراحت شویم که چرا فساد است. همیشه فساد بوده و هرگونه جلوی فساد را بگیرید به گونه‌ای دیگر شکل خواهد گرفت. در کشوری به اسم جمهوری اسلامی ایران می‌گویند که فلان مقام مسئول که حالا قدرت و جایگاه و تریبون دارد با وی برخورد نمی‌شود. این اعتماد افراد را سلب می‌کند بنابراین من فکر می‌کنم که اگر با قاطعیت برخورد شود بتوانند جلوی فساد را سد کنند.
آقای دهقان برخی از تصمیمات ما در حوزه رایزنی‌های دیپلماتیک نیز دچار همین نقاط ضعف هست. قصه آزاد شدن جاسوسان امریکایی را که یک خانم و دو آقا بودند حتماً به خاطر دارید. چرا ما در این قبیل موارد طرح بهتری نمی‌ریزیم؟
سؤال ما هم همین است که ما این کارها را به چه عنوانی انجام می‌دهیم؟ آن خانم ایرانی که در حال حاضر در زندان‌های امریکا است و به هیچ کس دسترسی ندارد و بدون گناه به آن شکل آزار می‌بیند هم جزئي از مسئولیت ماست. چرا اگر می‌خواهیم رأفت اسلامی به خرج بدهیم این افراد را در مقابل زندانی‌های خود در امریکا معاوضه نمی‌کنیم. دلیل اینکه ما می‌آییم منفعلانه با این مسائل برخورد می‌کنیم و تحت تأثير تبلیغات مختلف و عجیب و غریب آنها قرار می‌گیریم که می‌گفتند ما جاسوس نیستیم. بالاخره وقتی نظام تصمیم بگیرد که یک فردی که محکوم هم شده در کشور ما آزاد شود چیز بعیدی نیست و در تمام دنیا نیز اتفاق می‌افتد. اما با تبادل محکومان قضیه انجام می‌شود. یک وقتی ممکن است ما منفعت بیشتری را طلب کنیم و این منفعت یعنی منافع خود را تبادل کنیم. این احتمال وجود دارد که در همه هم هست. ولی اینکه رئيس جمهور بیاید و این مطالب را بگوید، دو ضرر دارد. یک ضرر این است که اصولاً دستگاه دیپلماسی ما را به چالش می‌کشد زیرا وقتی دنیا متوجه شود که یک رئيس جمهور اختیار دارد که افرادی را آزاد کند و در دستگاه قضايی دخالت کند ممکن است انتظارات دیگری را نیز از رئيس جمهور طلب کند. این خود یک چالش است. قوه قضائيه کشور ما واقعاً مستقل است و رئيس جمهور نباید از جانب وی قول بدهد که ما این فرد را آزاد می‌کنیم و یا آزاد نمی‌کنیم. این ارتباطی با رئيس جمهور ندارد و البته به مصلحت کشور هم نیست که رئيس جمهور هم بیاید اعلام کند دستگاه قضايي ما مستقل است و این از نقاط قوت ما در عرصه بین‌الملل است. نباید طوری صحبت کنیم که انگار قوه قضائيه زیر نظر ماست زیرا این مسئله اشتباه است و منافع ملی ما را تأمين نمی‌کند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار