جوان آنلاین: علی قدردان در کانال شخصی خود در پیامرسان بله نوشت: در روزگاری که هیاهوی مدرنیته و رنگارنگیهای سطحی، ذهن و دل نوجوان امروز را به خود مشغول کرده، «ساعت جادویی» تلاشی است برای بازگرداندن او به عمق وجودش، به تاریخ، به هویت. این انیمیشن، با همه سادگیاش، نه تنها یک روایت خیالانگیز، بلکه دریچهای است به گذشته، گذشتهای که ریشههای ما را میسازد. عماد، شخصیت اصلی این اثر، بهانهای است برای سفر در زمان، اما این سفر، تنها عبور از یک دوران به دورانی دیگر نیست. این سفر، گذری است از غفلت به آگاهی. او در کودکی مادربزرگش، چیزی فراتر از خاطرات خانوادگی میبیند. او با هنرها و صناعاتی روبهرو میشود که نه فقط نقشهایی بر پارچه و سنگ، بلکه حکایتی از روح مردمانی است که با دستان خود، فرهنگ و تمدنی عظیم آفریدند؛ و در میانه این سفر، قیام گوهرشاد را به چشم میبیند. چه چیز شگفتتر از این؟ نوجوانی که شاید نام گوهرشاد را هرگز نشنیده باشد، حالا در دل حادثهای قرار میگیرد که اراده یک ملت را نمایان میکند. قیامی که نه برای نان و آب، بلکه برای حقیقت بود، برای ایمان، برای آنچه مردم میدانستند از خودشان بزرگتر است. «ساعت جادویی»، اما تنها به روایت تاریخ بسنده نمیکند. آنچه در عمق داستان جاریست، همان گفتوگوی پنهان گذشته با امروز است. پیام این اثر ساده، اما عمیق است: اگر مردمان دیروز توانستند در برابر ظلم بایستند، تو نیز میتوانی. اگر آنان در تاریکی، شعلهای برافروختند، تو امروز در این روشنایی چه خواهی کرد؟
این انیمیشن، هرچند ممکن است از لحاظ تکنیک یا پیچیدگی داستان به پای آثار جهانی نرسد، اما راهی به درون باز میکند. در دنیایی که نوجوان امروز، گاه از ریشههای خود غافل میشود، «ساعت جادویی» او را با ظرافتی آرام به آن ریشهها بازمیگرداند. بازمیگرداند تا بداند تاریخ ما، نه داستانی خشک و خالی، بلکه نوری است که راه آینده را نشان میدهد. در نهایت، این اثر، سفری است از غفلت به بیداری، از فراموشی به یادآوری. «ساعت جادویی» میخواهد به ما بگوید که هویت، چیزی نیست که در کتابها نوشته شود یا در موزهها خاک بخورد. هویت، همان خون جاری در رگهای ماست، همان ارادهای که از نسلهای پیش به ما رسیده و بر دوش ما سنگینی میکند. اما آیا ما این پیام را خواهیم شنید؟ این دیگر به خود ما بستگی دارد.