جوان آنلاین: پسر اتباع که سرایدار برجی مسکونی در شمال تهران را که از هموطنانش بود در درگیری به قتل رسانده در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه میشود. متهم پس از قتل از ایران گریخته بود، اما دو سال بعد در جزیره قشم شناسایی شد و به دام افتاد.
بامداد جمعه ۲۸ مردادماه ۱۴۰۱، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران پلیس از درگیری خونین دو پسر جوان در یکی از خیابانهای شمال پایتخت باخبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد.
سرایدار برج
تیم جنایی در محل حادثه مقابل برج مجللی در یکی از خیابانهای منطقه دربند با جسد پسر ۲۵ سالهای به نام احمد که از اتباع بود روبهرو شدند که با ضربه چاقو به قفسه سینهاش به قتل رسیده بود.
بررسیها نشان داد مقتول سرایدار برج مجللی در آن طرف خیابان بوده و لحظاتی قبل در درگیری با یکی از هموطنانش به نام نصیر به قتل رسیده است.
تحقیقات میدانی و بررسی فیلم دوربینهای مداربسته محل حادثه حکایت از آن داشت ساعتی قبل نصیر وارد خیابان میشود و در حالی که تلفنی با فرد دیگری صحبت میکند جلوی در ورودی برج میرسد و یکی دیگر از سرایداران برج به نام مسعود که او هم از هموطنانش است در را به رویش باز میکند و قاتل وارد برج مجلل میشود. لحظاتی بعد نصیر و احمد با هم درگیر میشوند و در ادامه درگیری آنها به بیرون کشیده میشود و در نهایت متهم چاقویی از جیبش بیرون میآورد و ضربهای به قفسه سینه احمد وارد میکند. پسر جوان غرق در خون نقش بر زمین میشود و قاتل هم با دیدن این صحنه به سرعت فرار میکند.
مأموران پلیس در تحقیقات فنی دریافتند قاتل قبل از حادثه با مسعود تماس گرفته و برای درگیری با او هماهنگ بوده و در ورودی برج را هم به روی قاتل باز کرده و محل استراحت مقتول را به وی نشان داده است.
کینه قدیمی
بدین ترتیب مأموران ابتدا از مسعود تحقیق کردند. وی در ادعایی گفت: «قاتل و مقتول از قبل با هم اختلاف داشتند. نصیر خبر داشت من سرایدار برج هستم. او صبح روز حادثه با من تماس گرفت و میهمانم شد، به همین دلیل در را به رویش باز کردم. قاتل وقتی احمد را دید با هم درگیر شدند و آنطور که من فهمیدم او کینه قدیمی از احمد داشت. مسعود با چاقو احمد را زخمی و فرار کرد و من هم به اورژانس و پلیس خبر دادم، اما وقتی اورژانس رسید، احمد فوت کرده بود.»
با شناسایی قاتل، مأموران وی را تحت تعقیب قرار دادند، اما متوجه شدند متهم پس از حادثه به طرف مرزهای شرقی فرار کرده و از ایران خارج شده است.
۲ سال بعد
تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، اما تیم جنایی ردی از متهم پیدا نکردند تا اینکه اواخر فروردینماه امسال با خبر شدند قاتل فراری به ایران بازگشته و در جزیره قشم مشغول به کار شده است و به صورت مخفیانه زندگی میکند. سپس مأموران با حکم نیابت قضایی راهی قشم شدند و قاتل را پس از دو سال فرار، دستگیر و به پلیس آگاهی تهران منتقل کردند.
قتل به خاطر فحاشی
متهم در بازجوییها منکر قتل شد، اما وقتی با مدارک و دلایل روبهرو شد به قتل اعتراف کرد و گفت: «خانواده من و خانواده مقتول در یک محله زندگی میکنند. تعدادی از بستگان مقتول همسایه ما هستند و ارتباط من با آنها خوب نبود. دو سال قبل از حادثه، بستگان مقتول مرا به شدت کتک زدند و شنیدم که مقتول هم از آنها حمایت کرده است. من شکایت کردم و مقتول هم بهخاطر شکایتم از من کینه به دل گرفت و از طریق دوستانم متوجه شده بودم که او به من و خانوادهام فحاشی میکند. البته با میانجیگری ریشسفیدان شکایتم را پس گرفتم، اما احمد همچنان از من کینه به دل داشت. من همیشه برای کار در ایران در رفت و آمد بین تهران و کابل بودم و خبر داشتم احمد هم در تهران کار میکند، اما از محل کارش بیخبر بودم. برای پنجمین بار که به تهران آمدم یکی از دوستان قدیمیام به نام مسعود را دیدم و فهمیدم او سرایدار برجی در یکی از خیابانهای بالاشهر است. مدتی بعد فهمیدم احمد هم در همان برجی که مسعود سرایدار است، سرایداری میکند. مسعود همیشه به من میگفت احمد از من بدگویی و به خانوادهام فحاشی میکند. شب حادثه مسعود تلفنی به من گفت احمد دوباره پشت سرم حرف زده است. ناراحت شدم و با او تماس گرفتم و گلایه کردم، اما او عذرخواهی نکرد و به من فحاشی کرد. خیلی عصبانی شدم و با دوستم هماهنگ کردم و به محل کار آنها رفتم. وقتی وارد برج شدم از احمد خواستم عذرخواهی کند، ولی او به خانوادهام فحش داد که با هم درگیر شدیم.»
ورود برای ششمین بار
وی ادامه داد: «من قصد قتل نداشتم، اما ضربهام کاری بود و پس از حادثه از دوستم خواستم احمد را به بیمارستان برساند و از مرگ نجاتش دهد. از طرفی هم ترسیدم و به افغانستان فرار کردم و مدتی بعد هم به اسلامآباد پاکستان رفتم. چند وقتی در آنجا مشغول به کار شدم تا اینکه تصور کردم آبها از آسیاب افتاده و برای ششمین بار به ایران برگشتم و به جزیره قشم رفتم و در آنجا کارگری میکردم که دستگیر شدم.»
متهم پس از اعتراف راهی زندان شد و اولیای دم هم برای او درخواست قصاص کردند. چند روز قبل کیفرخواست متهم از سوی بازپرس پروندهاش به جرم قتل عمد صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. بنابراین قاتل به زودی در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه میشود.