فریدون حسن
فصل نقلوانتقالات که شروع میشود، آنقدر حاشیهها بالا میگیرد و حواسها پرت میشود که خیلی از مباحث اصلی در خصوص جذب بازیکنها فراموش میشود؛ مسائلی که وقتی سروصداها و هیجانات این بازار مکاره فروکش میکند، وقت چیدن محصول استفاده از خرج صورتگرفته فرا میرسد، آن وقت خودنمایی میکنند.
شروع بازار نقلوانتقالات همیشه با سروصدای زیاد میزان قراردادها همراه است. جدال باشگاهها برای اینکه قیمت بازیکنان را بالا ببرند و میدان را از رقبای خود بگیرند باعث میشود مسائلی، چون قابلیتهای فنی بازیکنان، نیاز تیمها، نظر سرمربی و عقد درست قراردادها کلاً فراموش شود؛ مسائلی که در ماههای بعد گریبانگیر باشگاهها میشود، اما در میانه پرسروصدای نقلوانتقالات کوچکترین توجهی به آنها نمیشود.
آنچه در پی میآید نگاهی متفاوت به بازار نقلوانتقالات فوتبال است؛ توجه به موارد مهمی که اکثراً در این بازار و در زمان خرید بازیکنان جدید از سوی باشگاهها نادیده گرفته میشود، اما لازم است در همین ابتدای مطلب به یک حقیقت تلخ و غیرقابل انکار اشاره کنیم که شاید اگر روزی مورد توجه مسئولان و دستاندرکاران فوتبال ایران قرار گیرد، هم بازار نقلوانتقالات سروسامان میگیرد و قانونمند میشود و هم موارد مهمی که همیشه مغفول مانده مورد توجه قرار میگیرد.
این حقیقت تلخ احاطه کامل دلالها بر بازار نقلوانتقالات است. به طور کلی باید گفت هرگونه قانون و عرفی در این بازار از سوی دلالها وضع و اجرا میشود. دلالها هستند که قیمت بازیکنان را نجومی بالا میبرند. آنها هستند که فوتبالیست بیکیفیت خارجی را به اسم ستاره به تیمها میاندازند و در نهایت این دلالها هستند که برنده واقعی بازار نقلوانتقالات لقب میگیرند. آنها هستند که با جیبهای پرپول به ریش همه فوتبال میخندند و از بههمپریدن همه شاد میشوند. احاطه کامل این جماعت که طی سالهای اخیر به «ایجنت» تغییر نام داده، در بازار نقلوانتقالات ضرر و زیانهای زیادی را به فوتبال کشور وارد کردهاند، اما جای تأسف است که نفوذ این جماعت بر فوتبال کشور تا جایی است که حتی تا ارکان فدراسیون فوتبال و باشگاهها هم ریشه دوانده، این جماعت بنا به نفع جیب خود به فوتبال ضربه میزنند، اصلاً برایشان مهم نیست چه سرنوشتی نصیب فوتبال، فدراسیون، باشگاهها و بازیکنان میشود، این جماعت فقط به جیب خودشان میاندیشند.
بیخیال تواناییهای فنی!
شیوا نوروزی
در پایان هر فصل و پیش از آنکه فصل جدید آغاز شود، هر کشوری با توجه به تقویم و برنامهریزیهای خود زمانی را برای نقلوانتقالات بازیکنان فوتبال در سطوح مختلف لیگهای خود در نظر میگیرد. طبیعتاً زمان تعیینشده از سوی سازمانهای لیگ، اتحادیهها یا فدراسیونهای فوتبال برای باشگاههای لیگبرتری اهمیتی بسیار زیاد دارد چراکه فوتبال پولسازترین و پرهزینهترین رشته ورزشی دنیا محسوب میشود و اقتصاد فوتبالی به تنهایی مقولهای مهم و تأثیرگذار به حساب میآید. همین مسئله سبب شده است در فوتبال حرفهای، مدیران بیگدار به آب نزنند و برای خرید یا فروش یک بازیکن یا مربی، بررسیهای کارشناسی و فنی انجام دهند و سپس تصمیم نهایی را اتخاذ کنند. خلأ این پروسه حرفهای، منطقی و البته عقلانی در لیگبرتر کشورمان، فوتبال ایران را به قهقرا کشانده و چرخه چندصد میلیارد تومانی جاری در این رشته، نه تنها سودی برای اقتصاد کشور ندارد بلکه بودجه هنگفت دولتی و صنعتی را نابود میکند. بر اساس اصول حرفهای، بازیکنان و مربیان تنها در صورتی از تیمی به تیم دیگر منتقل میشوند که توجیهی برای این رفتوآمد وجود داشته باشد. در نظر گرفتن تواناییها، تخصص و عملکرد پیشین از جمله فاکتورهایی است که در این مسیر باید به صورت دقیق مورد ارزیابی قرار گیرند و اگر گزینه مورد نظر از نظر فنی و تاکتیکی به درد تیم خورد، باشگاه برای به خدمت گرفتنش وارد عمل میشود، با این حال در آشفتهبازار نقلوانتقالات لیگ ایران، خبری از ملاکهای فنی و تخصصی نیست. تجربه نشان میدهد اسم و رسم بازیکنان، میزان فعالیت و نفوذ ایجنت و دلالان و همچنین چشم و همچشمی باشگاههای پرطرفدار، مهمترین عوامل جابهجایی فوتبالیستها در مستطیل سبز کشورمان بوده و است. اینجا کسی کاری ندارد فلان بازیکن گرانقیمت چه عملکردی داشته است و از نظر تاکتیکی میتواند در تیم جدید نقش مؤثری ایفا کند یا نه. در فوتبال ما بازیکن حتی اگر در طول فصل نیمکتنشین یا مصدوم هم باشد یا عملکردی ضعیف از خود به جای گذاشته باشد، در نقلوانتقالات جوری با کمک اختاپوسها بازارگرمی میکند که با قراردادی نجومی راهی یک تیم پرطرفدار و متمول میشود! به همینخاطر است که فلان مهاجم گلنزن، فلان مدافع ضعیف یا فلان دروازهبان ناکام، نه تنها بدون تیم نمیمانند بلکه با دستمزدهای حداقل ۳۰-۲۰ میلیارد تومانی پیراهن تیم جدید را به تن میکنند. با همین تصمیمات غیرفنی و سودجویانه باشگاهها، سطح فنی فوتبال باشگاهی ایران به شدت پایین آمده است و حتی دیگر توانایی مقابله با تیمهای درجه ۳، ۲ آسیا را نیز نداریم.
بریزوبپاش میلیاردی
دستمزدهای پرداختی در فوتبال جهان قابل قیاس با هیچ رشتهای نیست. فوتبال صنعتی پولساز است که بههیچوجه نمیتوان از سود آن صرفنظر کرد. آوازه دستمزدهای نجومی بازیکنان مشهور جهان به گوش همه رسیده و در فوتبال ما نیز بارها روی این موضوع مانور داده شده، اما نکته مهم این است که باشگاههای مربوط برای خریدن این ستارهها از بودجه دولتی ارتزاق نمیکنند و با تکیه بردرآمدزاییهایشان از طرق مختلف بریز و بپاش میکنند، ولی در فوتبال ایران نه تنها خبری از درآمدزایی نیست بلکه باشگاههای اسماً خصوصی (شما بخوانید دولتی و صنعتی) بدون در نظر گرفتن فاکتورهای روز دنیا و تفکرات حرفهای، میلیاردمیلیارد خرج خرید بازیکنان و مربیان دستهچندمی میکنند. همین باشگاهی که ادعای خصوصیبودن دارد، هر وقت لنگ میماند و با شکایت خارجی مواجه میشود، دست به دامن نهادهای دولتی میشود و زمین را به زمان میبافد تا بحث را ملی-میهنی جلوه دهد. با این نوع مدیریت است که بازیکنان ناشناخته، کمکار و بسیار ضعیف، با چند مصاحبه برنامهریزیشده و انتشار چند خبر غیرواقع، به یکباره سر از تیمهای بالای جدول درمیآورند. فاجعه آنجاست که باشگاههای مهم ما بابت همین بازیکنان چندین میلیارد تومان میپردازند. اوضاع به قدری بحرانی است که کف قیمتهای این فصل به بیش از ۱۰ میلیارد تومان رسیده و حتی تعیین سقف بودجه نیز نتوانسته این افزایش سرسامآور را کنترل کند. شنیده شده است حتی چند بازیکن نه چندان مطرح برای آنکه سود بیشتری به جیب بزنند قراردادهای ارزی منعقد کردهاند و به هیچکسی هم پاسخگو نیستند. درواقع بیسروسامانی گسترده حاکم بر فوتبال کار را به جایی رسانده است که با تخلفات و قانونگریزیها در عرصه باشگاهی هیچ برخوردی صورت نگیرد. سالهاست همه میدانند بیشترین سود از قراردادهای میلیاردی به حساب دلالان، ایجنتها و افراد چسبیده به فوتبال میرود. سالهاست همه بابت این بلبشو انتقاد میکنند، اما باز هم میبینیم و میشنویم که فلان بازیکن بیکیفیت به راحتی به یک تیم دیگر رفته و چندین برابر فصل پیش دستمزد میگیرد. مهمترین نکتهای که باید به آن اشاره کنیم، ضعف مدیریتی و اغماض در برخورد با متخلفان است. بیشترین ارقام قراردادها مربوط به تیمهای بالای جدول و مدعی است و این واقعیت قابل کتمان نیست، ولی در عین حال هیچ نهاد و مرجع قانونی با ریختوپاشهای میلیاردی برخورد نمیکند و حتی از آنها سؤال نمیشود با تکیه بر کدام بودجه این قراردادها را امضا میکنید! در نهایت نیز مربیان و بازیکنان تکراری و بیکیفیت به همراه دلالان و افراد معلومالحال از این بیکفایتیها پولدار شده و میشوند.
قراردادهای غیرحرفهای و ضررهای هنگفت
نوشتن متن قرارداد و رساندن آن به مرحله امضا و ثبت قانونی، کاری تخصصی است که باید آن را به اهل فن سپرد یا لااقل از مشورت با آنها غافل نشد، در غیر این صورت هر قرارداد رسمی و قانونی میتواند در آینده نزدیک یا دور دردسرهای بزرگی را ایجاد و ضررهای هنگفت و غیرقابل جبرانی به یکی از طرفین ماجرا تحمیل کند. قراردادهای ورزشی نیز از این قاعده مستثنی نیستند و یک بند یا تبصره میتواند مسیر جابهجایی پول را تغییر دهد یا رقم آن را کم و زیاد کند. از آنجا که فوتبال در ورزش ما همواره تافته جدابافته بوده، طی سالهای گذشته قراردادهای پرابهام، درسرساز و چالشزای زیادی به امضا رسیده است. بندهای سرنوشتساز و آپشنهای میلیاردی از جمله مواردی هستند که بارها و بارها هزینههای چندین میلیاردی را روی دوش فوتبال کشور گذاشته و در برخی موارد رقمها به قدری هنگفت بوده است که همه کشور برای جورکردن پول و جلوگیری از ضررهای بیشتر بسیج شدهاند. متأسفانه شدت سوءمدیریتها آنقدر زیاد است که هم داخلیها و هم خارجیها هر جور دلشان میخواهد مفاد قراردادها را به سود خود تغییر میدهند و آب هم از آب تکان نمیخورد. جدایی بحثبرانگیز بیرانوند از پرسپولیس تازهترین نمونه این سوءمدیریت است و کار دوباره به شکایت کشیده شده، اما وقتی پای خارجیها وسط باشد، داستان کمی متفاوت میشود چراکه مطالبات آنها را باید ارزی پرداخت کنیم. از آنجا که نرخ دلار و یورو به بالاترین حد خود رسیده است، طبعاً ضرری که باشگاهها به خاطر موارد مندرج در قراردادها پرداخت میکنند، چندین برابر شده و این نوسانات ارزی است که تعیین میکند چقدر از بودجه مملکت خرج بازیکنان و مربیان ناکارآمد خارجی میشود. باید به حال فوتبالمان تأسف خورد که طی بیش از دو دهه و از وقتی نام برتر را به این لیگمان اضافه کردهاند، خارجیهای زیادی به دلایل واهی، اما مندرج در قراردادهای رسمی خود پولهای هنگفت به جیب زدهاند. فسخ یکطرفه، ترک بدون دلیل تمرینات و گرفتن پاداشهای عجیب و غریب از جمله مواردی هستند که تاکنون چندمیلیون دلار و یورو خرج روی دست کشور گذاشته است. یکی از تلخترین نمونههایی که باشگاههای ایرانی بازنده یک شکایت بینالمللی بودند، پرونده رافائل نیجریهای بود، این بازیکن به رغم ابتلا به هپاتیت، با استفاده از قرارداد رسمی که با باشگاه پرسپولیس امضا کرده بود، هم غرامت هنگفتی از این باشگاه گرفت و هم باعث کسر شش امتیاز از سرخپوشان شد! فوتبال ما پر است از موارد اینچنینی که ضررش مستقیماً از بیتالمال پرداخت شده است.
بمبهای مشقی
شمیم رضوان
اولویت هر تیمی در فصل نقلوانتقالات بدون شک برطرفکردن نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت است برای شروعی تازه و البته پرقدرت، اما در فوتبال ایران که تعاریف معنایی متفاوت از تمام دنیا دارد، اولویتها هم بالطبع متفاوت است، به طوری که جذب بازیکن از تیم حریف با هدف ضربهزدن است که اولویت دارد نه برطرفکردن نقطهضعفهای تیم، اهمیتی هم ندارد که بازیکن مدنظر آقایان به لحاظ فنی حرفی برای گفتن دارد یا نه. در واقع نکته مهم تغییر رنگ پیراهن بازیکنان حریف است که برای آقایان حائز اهمیت است نه چیز دیگر، به طوری که گاه تیمها بازیکنی را از حریف میربایند که نه فقط هیچ نکته مثبت فنی نداشته که در حوزه خود بازیکن ضعیفی هم بوده است. مثل یک مهاجم گلنزن، اما برای مدیری که تنها با قصد و نیت ضربه به حریف پا پیش میگذارد، توانمندیهای فنی اولویت آخر است نه اول! صد البته که گاهی این رفتوآمدها و این شیطنت مدیران میتواند باعث ایجاد هیجان شود یا تکاپو در نقلوانتقالات را بالا ببرد و شادی هواداران را در پی داشته باشد، به شرط آنکه بازیکن مدنظر مدیر اندک توانایی فنی داشته باشد که هزینهدادن پای آن ارزش داشته باشد، نه وقتی آقای مدیر جای دقت نظر در انتخاب، تنها به کش رفتن بازیکن رقیب میاندیشد و توجهی نمیکند که بازیکن مدنظر او نیمکتنشین بوده یا یکی از نفرات اصلی تیم.
در فوتبال دنیا نیز این گونه نقلوانتقالات مرسوم است و نمونه آن لوئیس فیگو است؛ بازیکن مطرح پرتغالی که هم برای آبیاناریها توپ زد و هم کهکشانیهای مادرید؛ بازیکنی که انتقال آن از بارسا به رئال سروصدای زیادی را به دنبال داشت، اما در عین حال ارزش هزینهای را که رئال برایش کرده بود هم داشت و تنها نکته مثبت انتقال او از بارسا به رئال درآوردن حرص کاتالانها و هوادارانشان نبود. اما در فوتبال ایران عمدتاً اینگونه انتقالها فقط و فقط با هدف چزاندن رقیب انجام میشود نه با نیت بالابردن بار فنی تیم خودی! به همین دلیل هم است که سروصدای ناشی از آن هیچ ارزشی ندارد، نه برای بازیکن و نه تیمی که باعث و بانی چنین انتقالی شده است. با وجود این، اما مدیران ناکارآمد فوتبال ایران عمده بمبهایی که وعده ترکاندنش را میدهند، در این زمینه است و بس؛ بمبهایی مشقی که تجربه ثابت کرده است این قسم انتقالات جز چند مورد خاص، هیچ سود و نکته مثبت و فنی با خود به دنبال ندارد و حاشیه تنها پیامد آن است و بس.
خودنماییهای نمایشی
دنیا حیدری
بیتردید فصل نقلوانتقالات بهترین زمان برای خودنمایی مدیران است؛ مسئلهای که البته در تمام دنیا نمود دارد و تنها مختص فوتبال ایران نیست، با این تفاوت که مدیران مطرح فوتبال دنیا با اقداماتی سراسر سود برای باشگاههای خود به خودنمایی میپردازند و مدیران فوتبال ایران با دادن شعارها و وعدههای صدمن، یک غاز و تصمیماتی پرهزینه و عمدتاً اشتباه به خودنمایی میپردازند. در کمال ناباوری تمام آنچه در طول فصل نقلوانتقالات از سوی مدیران باشگاهی ایران شنیده میشود، وعده ترکاندن بمب است، اما حاصل کار آنها عموماً جذب بازیکنانی با پایینترین کیفیت فنی و بالاترین رقم قرارداد است؛ مسئلهای که نقطه مشترک اکثر مدیران حاضر در فوتبال ایران از گذشته تا به امروز است. در واقع عمده مدیران فوتبال ایران در ارائه عملکردی پرایراد و ناکارآمدی اتفاق نظر دارند و کمتر میتوان مدیری را دید که جای تلاش برای خودنمایی در فصل مکاره نقلوانتقالات، به دنبال کار اصولی و تقویت تیم خود برای شروعی قدرتمند و رسیدن به اهداف قابل توجهی، چون قهرمانی باشد، به همین دلیل هم است که تیمها باوجود هزینههای هنگفتی که متحمل میشوند، نمیتوانند نتایج قابل توجه و عنوانهای قابل قبولی کسب کنند چراکه تمام زمان آقایان در فصل نقلوانتقالات جای پرداختن به کاستیهای تیم و تلاش برای رفع و رجوع آن صرف خودنمایی شده است! خودنماییای که نه فقط سودی برای باشگاه نداشته که هزینه زیادی هم روی دست آن گذاشته است. با وجود این، اما این داستان هر ساله از سوی اهم مدیران تکرار و تکرار میشود، بیآنکه برای کسی تجربه شده یا مسئولی را بر آن دارد تا دست این قسم مدیران پرهزینه و نالایق را از فوتبال ایران کوتاه کند؛ اقدامی که بدون تردید میتواند بزرگترین، مهمترین و صد البته پرسودترین خودنمایی در فوتبال ایران لقب گیرد، اما تا به امروز کمتر مدیری در فوتبال ایران با چنین دیدگاهی حضور داشته است و عمده مدیران تنها به ارائه شو و نمایش علاقه نشان دادهاند تا برداشتن قدمی مؤثر و مفید. در واقع فصل نقلوانتقالات بهترین زمان است که مدیران نالایق فوتبال ایران با نمایشهای بیثمر خودی نشان دهند، به همین دلیل هم جای فعالیتهای مفید، عمده وقت خود را به انجام مصاحبههای جنجالی میگذرانند؛ مصاحبههایی با سوژه تخریب حریف یا ترکاندن بمبهای مشقی. این در حالی است که با نگاهی گذرا به فوتبال دنیا شاهد رویهای متفاوت از مدیران اسم و رسمدار هستیم؛ مدیرانی که با جذب بازیکنان فنی مطرح در نقلوانتقالات خودنمایی میکنند نه با زدن حرفهای پوچ! درست برخلاف مدیران ناکارآمد فوتبال ایران.
بیتوجهی به نظر سرمربی
مربیگری کاملاً سلیقهای است، به همین دلیل هم است که گاهی یک بازیکن با وجود توانمندیهای فنیای که دارد در دوران یک مربی نیمکتنشین میشود و در دوران یک مربی دیگر نفر فیکس ترکیب، به همین دلیل هم است که تیمها عمدتاً اقدام به جذب مربی میکنند و سپس آستینها را در جهت جذب بازیکنان جدید یا حتی تمدید قرارداد بازیکنان قبلی بالا میزنند؛ مورد حائز اهمیتی که در فوتبال ایران توجه چندانی به آن نمیشود، به طوری که در بسیاری مواقع مدیران عامل باشگاهها یا حتی اعضای هیئت مدیره اقدام به جذب بازیکن برای فصل جدید میکنند، آن هم در شرایطی که هنوز در خصوص انتخاب سرمربی به هیچ اتفاق نظری نرسیدهاند، حال آنکه این مربی است که باید با توجه به نوع و سبک برنامهها و تفکراتی که دارد، فهرست بدهد. برای نمونه یک مربی با تفکر دفاعی، بیشتر به دنبال بازیکنان قدرتی و دفاعی میگردد و یک مربی دیگر ممکن است با تفکرات هجومی بیشتر به دنبال جذب مهاجم و وینگر باشد و یک مربی هم با نگاهی متعادل، سعی میکند در زمینههایی که تیمش کمبود و ضعف دارد، فهرست بدهد، اما وقتی آقایان مدیر و مسئول تیم به جای سرمربی تصمیمگیری میکنند، یعنی راههای موفقیت تیم خود را مسدود میکنند و دست سرمربی آینده را در پوست گردو میگذارند. در چنین شرایطی مربی برای اجرای تفکرات فنی خود به مشکل میخورد و با یکیدو جین بازیکن روی نیمکت، نمیتواند نتیجهای که میخواهد را کسب کند، اما تجربه تلخ اینگونه انتخابهای غیرفنی و غیراصولی باعث نمیشود مدیران ناکارآمد فوتبال ایران دست از تصمیمهای سرتاسر اشتباه خود بردارند و رویهای اصولی در پیش بگیرند. ایراد اینگونه تفکرات تنها بستهماندن دست سرمربی نیست و انتخابهای خودسرانه مدیران هزینههای هنگفتی را هم برای باشگاه به دنبال دارد؛ هزینههایی که در واقع بودجه باشگاه را برای خرید فهرست سرمربی و برطرفکردن نقاط ضعف تیم کاهش و تقلیل میدهد. برای نمونه در همین فصل نقلوانتقالات تابستانی یکی از تیمهای مطرح پایتخت بدون نظر سرمربی اقدام به جذب دو بازیکن کرده که اتفاقاً نه تنها به لحاظ فنی هیچ حرفی برای گفتن ندارند که جایی در تفکرات سرمربی تیم هم ندارند؛ بازیکنانی که قیمت گزافی هم برای آنها پرداخت شده، اما باشگاه موردنظر برای جبران هزینهای که کرده ناچار است دنبال انتقال قرضی آنها قبل از شروع فصل باشد؛ پروژهای که به دلیل بیکیفیتبودن بازیکنان مورد نظر، به ثمررساندن آن کار چندان سادهای نیست و به مثابه سنگی میماند که شخصی جاهل در چاه انداخته و چند عاقل توان بیرون آوردنش را ندارند.
رقابتهای پوشالی و پرهزینه
فصل نقلوانتقالات بدون شک بهترین زمان برای ترمیم فنی تیمهاست؛ فرصتی جهت برطرفکردن نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت تیمها، خصوصاً بعد از یک فصل که برخی بازیکنان دچار افت یا مصدومیت شدهاند و دست مربیان را برای عملیکردن برنامههای فنی خود در پوست گردو قرار میدهند. علاوه بر آن، در پایان هر فصل قرارداد بسیاری از بازیکنان به پایان میرسد؛ بازیکنانی که گاهی دیگر مورد توجه نیستند و باید به دنبال تیم جدیدی باشند و جای خود را به بازیکنان جدید، با توانمندیهای فنی تازه بدهند، البته در این بین بازیکنانی هم هستند که به لحاظ فنی توانستهاند خود را در شرایط ایدهآل نگه دارند و به همین دلیل در صورت پایان قرارداد، باشگاهها به جهت ادامه همکاری با آنها برای عقد قرارداد جدید وارد مذاکره میشوند. در واقع این عرف بازار نقلوانتقالات است، به خصوص نقلوانتقالات قبل از شروع فصل جدید، اما متأسفانه در فوتبال ایران که نگاه اکثر مدیران به موارد ظاهری و حاشیهای است، مسائل فنی کمتر در اولویت است و حرف اول را تفکرات چالشی میزند که دم به دقیقه دنبال ایجاد حاشیه هستند.
نگاهی سراسر اشتباه که فصل مکاره نقلوانتقالات را به فرصتی ایدهآل برای بازیکنان زیادهخواه و دلالان سیریناپذیر تبدیل میکند چراکه تیمها عمدتاً به جای آنکه دنبال تقویت خود جهت آغاز فصلی تازه باشند، دنبال عقبنماندن از حریفان و رقبای خود در لیگ هستند، به همین دلیل هم است که اخبار رقبا را بیشتر از اخبار و نیازهای تیم خودی دنبال میکنند.
این نوع نگاه باعث میشود جای جذب بازیکنان مورد نظر، چشمان دنبال بازیکنانی باشد که حریف زیر سر گذاشته است، به همین دلیل در بسیاری از مواقع شاهد آن هستیم که یک بازیکن به طور همزمان از چند تیم پیشنهاد دارد و مورد توجه چند تیم قرار گرفته است، بدون آنکه هیچ شاخصه فنی خاصی داشته باشد، به طوری که گویی قحطالرجال است! در واقع بسیاری از تیمها فصل نقلوانتقالات را نه در راستای تقویت خود که برای عقبنماندن از رقبا آغاز میکنند و تمام انرژی خود را صرف رقابتی میکنند که کوچکترین سودی برایشان ندارد چراکه در بسیاری از مواقع نیازهای تیم آنها با حریف یکی نیست، اما بازیکن یا بازیکنانی که درپی آن هستند، یکی است. همین نگاه گاهی باعث میشود یک تیم با وجود نیاز مبرمی که به دروازهبان دارد، اقدام به جذب همزمان چند مهاجم یا مدافع یا حتی هافبک بکند، تنها با هدف عقبنماندن از حریف که اگر چه ممکن است موفقیت مقطعی در رقابت با حریف را در پی داشته باشد، اما آن تیم را یک فصل عقب خواهد انداخت، وقتی نیازهای واقعی خود را به واسطه رقابتی پوشالی و بیجهت با حریف نادیده گرفته است.