جوان آنلاین: بشر از ابتدای ورود به کره زمین با منابع زندگیبخش آشنا شد و تلاشهای زیادی برای در اختیار گرفتن آنها کرد تا به دانش، بینش و روش درستی برای برخورداری و بهرهمندی از منابع دست یابد. سپس به صنعت روی آورد و در این راه، دست به اختراعات و ابداعات زیادی زد، اما با افزایش جمعیت در جهان، همراه با فرصتها و تهدیدها، نگرانیهایی مانند کاهش و پایان یافتن منابع بهوجود آمد که او را به خود مشغول کرد. این موضوع باعث شد تا مسائل مربوط به الگوهای درست مصرف و صرفهجویی، در میان حاکمیت و مردم ممالک مختلف دنیا از اهمیت بیشتری برخوردار شوند و برای این منظور مراکز علمی، آموزشی و پژوهشی کشورها، فعالیتهای بسیار ارزشمندی را درجهت شناسایی، معرفی و ترویج فرهنگ درست مصرف منابع و صرفهجویی و همچنین آموزش علوم و فنون مرتبط با آنها انجام دادند. در کشور ما نیز این موضوع اهمیت یافت و در این رابطه برنامههای متنوعی طراحی و اجرا شد، اما آنچه اکنون مسئله به نظر میرسد این است که رفتار مردم در مصرف منابع انرژی مانند آب، برق، سوختهای فسیلی و معدنی و سایر منابع.
رضایتبخش نیست و باید برای ترویج فرهنگ درست مصرف و صرفهجویی در مصرف منابع، تلاشهای بیشتری انجام گیرد.
آموزش، گام مهم ترویج فرهنگ مصرف
بر کسی پوشیده نیست که راه مؤثر و مفید برای ترویج فرهنگ درست مصرف منابع و صرفهجویی در مصرف، آموزش است و این امر از راههای مختلفی میتواند به انجام برسد، اما آیا در خانوادههایی که بزرگترها این نکته را رعایت نمیکنند، میتوان از کوچکترها انتظار داشت تا به الگوهای درست مصرف، احترام بگذارند؟ پاسخ بسیار روشن است و همگان میدانند که فرزندان، از پدران و مادران خود الگو میگیرند و زندگی آنها بخشی از آموزههایی است که از بزرگترهای خود دریافت میکنند.
اکنون باید دید برای طراحی و اجرای برنامههای آموزشی از چه منابع و ابزارهایی باید برخوردار و بهرهمند شد؟
اهمیت منابع انرژی و نیاز شدید به مصرف آنها از سوی انسانرا میتوان بهعنوان یکی از موضوعات مهم، جهت برجستهسازی در ذهن و اندیشه افراد جامعه بهکار برد و بر اساس اصول و مبانی علمی و آموزشی از آنها بهره جست و در این راستا از قدرت رسانهای نباید غفلت ورزید.
نقش رسانه و تولید محتوا
وقتی سخن از رسانه به میان میآید؛ ذهن ما بر رسانههای دیداری، شنیداری، نوشتاری و فضای مجازی متمرکز میشود و کمتر کسی به این نکته توجه میکند که هر یک از ما رسانه محسوب میشویم و با استفاده از منابع و ابزار موجود میتوانیم بستههای مفهومی را که بتواند بر پندار، گفتار و کردار مخاطب یا مخاطبانمان اثر بگذارد، انتقال دهیم.
سخن از «بستههای مفهومی» به میان آمد؛ حال باید دید منظورمان از بیان این مطلب چیست؟ فضای رسانهای شامل تولید محتوا، ابزار رسانه برای انتشار محتوا و مخاطب است که باید در باره هر یک از آنها آگاهی داشته باشیم و بر اساس آگاهیها و شناختی که در اختیار داریم به امر آموزش بپردازیم. آنچه ابزار رسانه باید منتشر کند محتواست و آنچه را که مخاطب دریافت میکند نیز محتوایی است که قبل از انتشار و ارسال به طرف مخاطب، باید تولید شده باشد. پس محتواها در فعالیتهای رسانهای بسیار ارزشمند هستند و باید در چگونگی تهیه و تولید آنها با دقت عمل کرد.
چگونه محتوا تولید کنیم؟
حال قصد داریم درباره ساز و کارهای مربوط به ایجاد و برقراری تشویق و ترغیب مخاطبان با هدف اهمیت دادن به الگوهای درست مصرف منابع و صرفهجویی کردن در این راه، تولید محتوا داشته باشیم تا بهوسیله ابزارهای رسانهای که در اختیار داریم، محتواها را در دسترس مخاطبان قرار دهیم. به نظر شما چه اقداماتی باید انجام داد؟
نخستین گام؛ شناخت دقیق موضوع یا موضوعاتی است که باید دربارهآنها تولید محتوا انجام شود و در گام پس از آن شناخت دقیق مخاطب است، زیرا هرآنچه میخواهیم تولید کنیم برای آن است که به دست مخاطب برسد و اوست که باید تحت تأثیر محتوا قرار گیرد.
اگر بر ساز و کارهای رفتاری ما انسانها دقت بیشتری داشته باشیم خواهیم دید که گفتارها و کردارهای ما متأثر از پندارهای ماست و پندارهای ما نیز مجموعهای از دریافتهایمان از سوی حواس پنجگانه و قوای تحلیلگر و دادهپردازی مغز و ذهن ماست که در طول زمان شکل میگیرد و از سوی دیگر بر اساس نظریات موجود در اندیشهها و مکاتب روانشناسی، شخصیت انسان از سه منشأ توارث، تعلیم و تربیت و محیط شکل میگیرد و اگر شرایط و وضعیت توارثی، تعلیم و تربیتی و محیطی یک انسان مطلوب باشد، تردیدی وجود ندارد که شخصیت او نیز به نحو مطلوبی شکل خواهد گرفت. در اینجای بحث میتوانیم به نوشتههای پیشین برگردیم و در باره بستههای مفهومی سخن بگوییم. بستههای مفهومی شامل مطالب و موارد اثرگذار و اثربخش بر پندار، گفتار و کردار انسان است که از طریق بیان و زبان گفتاری، نوشتاری و رفتارهای غیر گفتاری و غیر نوشتاری (زبان بدن) به دریافتهای حسی و ادراکی او رسانده میشود، پس بهتر است بدانیم که از چه و برای چه میگوییم، مینویسیم و نشان میدهیم؟! ابتدا باید نزد اذهان جامعه اهمیت منابع را متذکر شویم و آنگاه به ضرورتهای مربوط به تبعیت از الگوهای مصرف درست منابع و صرفهجویی بپردازیم و عواقب ناگوار و نامطلوب نداشتن الگوهای مصرف درست منابع و صرفهجویی نکردن را نشان دهیم.
خوشبختانه با ورود پدیدههای نوظهور فناورانه تمام امور مربوط به تولید محتوا، بهکارگیری از ابزارهای رسانهای قدرتمندتر و مخاطبشناسی میتواند با اثربخشی بیشتری به انجام برسد و بهبود مهندسی پندار، گفتار و کردار مخاطبان را در زمینههای مربوط به حمایت علمی و عملی از الگوهای درست مصرف و صرفهجویی به ارمغان آورد.
حاکمیت تفکر فردی یا جمعی؟
نکته قابل توجهی که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد؛ نبود حاکمیت تفکر اجتماعی و جریان داشتن حاکمیت تفکر فردی در جامعه است که ضربات سنگینی را بر اینگونه فعالیتها و اقدامات سازنده وارد میکند. فقط دنبال سود شخصی بودن و بیاعتنایی نسبت به سود اجتماعی را میتوان بهعنوان یکی از بیماریهای خطرناک فردی و اجتماعی دانست که موانع بزرگی را در راه الگوسازی فرهنگی برای مصرف درست منابع و صرفهجویی ایجاد میکند که البته حل این موضوع نیز نیازمند انجام فعالیتهای آموزشی است.
وقتی به فردی میگوییم درست مصرف کن تا دیگران نیز بتوانند به اندازه کافی مصرف کنند اینجا لازم و ضروری است حاکمیت تفکر اجتماعی در جامعهای که این فرد در آن زندگی میکند جاری و ساری باشد تا از شما بپذیرد و اگر حاکمیت تفکر فردی برقرار باشد، او هیچگاه سخن شما را نخواهد فهمید و آن را انجام نخواهد داد، زیرا در شرایط حاکمیت تفکر فردی او چنین میپندارد که فقط سود فردی من برایم مهم است و من تشخیص میدهم که چگونه و تا چه اندازه مصرف کنم، اما اگر او در جامعهای که حاکمیت تفکر اجتماعی جریان دارد در حال زندگی کردن باشد، پندارش اینگونه خواهد بود که من عضوی از یک اجتماع بزرگ هستم و سود و زیان اجتماعی به من نیز مربوط میشود و تمام تلاش خود را برای تبعیت از الگوی مصرف درست و صرفهجویی انجام خواهد داد. او میداند آب و برق فقط متعلق به او نیست، بلکه یک ثروت عمومی است. همیشه این پرسش وجود داشته که آیا ما باید جامعه سالمی بسازیم تا فرد و افراد در آن درست تربیت شوند یا اینکه فرد فرد افراد جامعه را بسازیم تا جامعه سالمی تشکیل شود؟
کسی که اندکی در باره جامعهشناسی خوانده باشد بیتردید میداند که خانواده کوچکترین نهاد اجتماعی است که در آن رفتارهای گروهی جریان دارد و توجه به خانواده در امور آموزشی و تعلیمی باعث خواهد شد تا بستههای مفهومی در سطح وسیعی گسترش یابد و بر جمعیت بزرگی اثر بگذارد.
شیوههای انتقال بستههای مفهومی به فرزندان
فرزندان بهتر است با دو روش معرفتی و شرطی کننده، بستههای مفهومی را دریافت کنند. در روش معرفتی با بیان ارزشمند بودن منابعی همچون آب، برق، گاز و دیگر منابع انرژی و اهمیت صرفهجویی و پیروی از الگوهای درست مصرف میتوان به آنها آگاهی داد و بر آگاهیهای آنان افزود، اما در روش شرطیکننده باید از بستههای تشویقی برای ایجاد انگیزش و هیجان در آنان برای پیروی از الگوهای درست مصرف و صرفهجویی بهره برد.
بسیار طبیعی است که آموزش دهنده خود باید در علم و عمل سرآمد باشد و مواردی را که به دیگران آموزش میدهد رعایت کند و اگر آموزش گیرنده ببیند آموزش دهنده هیچ اعتنایی به مباحث آموزشی ندارد، انگیزهای برای تبعیت از محتوای آموزشی در او به وجود نخواهد آمد. در حال حاضر بیشتر مردم در شبکههای اجتماعی حضور دارند و همواره در حال ارسال و دریافت انواع و اقسام پیامها هستند که بهتر است از آنها خواسته شود برای توجه به الگوی مصرف درست و صرفهجویی در استفاده از منابع آب، برق، گاز و... پیامهای اثربخش و اثرگذاری برای دیگران ارسال کنند تا از این طریق توجه دیگران به این موضوع جلب شود. در این زمینه نیز کیفیت نوشتار و متنی که در پیامها بهکار میرود دارای اهمیت است و بهتر به نظر میرسد از وجود کسانی استفاده شود که در نگارش و تصویرسازی برای الگوسازی فرهنگی در زمینه الگوهای درست مصرف و صرفهجویی مهارت دارند.
* مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه فرهنگ و اجتماع