جوان آنلاین: چرا مسائل ما گاه در یک دور باطل میافتد و راه برون رفت از مسئله را پیدا نمیکنیم؟ علت در نداشتن تبیین و تصویر درستی از مسئله است. ما برآورد واضحی از آنچه در روبهرویمان قرار گرفته است نداریم. انگار که در آزمونی شرکت کردهاید و مسائلی به شما داده شده است، اما شما ناتوان از رؤیت مسائل و به تبع آن پاسخ به آن هستید. گفتوگوی ما با دکتر مسعود نادری، عضو هیئت علمی دانشگاه جامع امام حسین (ع) و دبیر قرارگاه جهاد تبیین و قرارگاه انقلاب اسلامی این دانشگاه میکوشد اندکی به این بحث نزدیک شود و مسئولیت فردی و جمعی ما را در جد و جهد به سمت روشنتر شدن مسائلمان گوشزد کند.
چرا رهبر انقلاب دو واژه جهاد و تبیین را کنار هم قرار میدهند. مثلاً ما پیشتر به ویژه اوایل انقلاب از واژههایی، چون جهاد سازندگی و... استفاده میکردیم که ناظر بر آبادانی ملموس و فیزیکی بود، چرا اکنون به جهاد تبیین رسیدهایم؟
اولاً دو واژه جهاد و تبیین را از هم سوا کنیم. قبلاً میگفتند جهاد اصغر و جهاد اکبر و جهاد کبیر که ناظر بر عدم اطاعت از دشمن است. اساساً جهاد، جد و جهد مقابل دشمن است. در مبارزه، دو عنصر تحرک ـ جهاد ـ و دشمن لازم است، چون مبارزه جایی که دشمن نباشد معنایی ندارد. این هم از فرمایشات حضرت آقاست. پس این بحث از یکسو ناظر به بخش جهاد است، اما از سویی ناظر به بحث تبیین. از طرفی یکی از جدیترین شقوق جهادها جهاد فکری است، جهاد اندیشه است، جهاد در مقابل کسانی و مراکزی است که میخواهند خطای محاسباتی و ادراکی برای جامعه اسلامی، نخبگان، رهبران و مسئولان ما ایجاد کنند. توجه میکنید؟ این جا انداختن خطای محاسباتی برای عموم جامعه ایرانی و اسلامی و علیه اقشار مختلف است.
ما امروز ناگزیریم به ظرایف همه میدانهایی که در آن حضور داریم توجه کنیم. میخواهم بگویم یک وقت جنگ سخت است که همان جنگ نظامی است. یک وقت جنگ نیمه سخت یا جنگ اقتصادی است و یک وقت جنگ نرم که، چون دیدند نمیشود با همان راهکارها، تاکتیکها و روشهای قبلی به نتیجه رسید آمدند در این بخش که کار را علاج و گره را باز کنند و اتفاقاً در این بخش جایی توفیقاتی برایشان حاصل شد. اینجاست که حضرت آقا میفرمایند خرمشهرها در پیش است، یعنی ما میدانهای سختی داریم و یکی از خرمشهرها دوباره فتح کردن و بازپسگیری ذهن برخی از جوانها و افراد جامعه ایرانی اسلامی است که به تصرف دشمن درآمده است، یعنی ما واقعاً از اینها باید درس بگیریم.
اما در باره جهاد تبیین یکی از مهمترین عرصههای جهاد که حضرت رسول (ص) و ائمه هدی و امیرالمؤمنین (ع) انجام میدادند همین روشنگری و تبلیغ و پاسخ به سؤالات و ابهامات بود و اینکه ذهن مسلمانان و جامعه انسانی به مرکز جولان و کشت و زرع دشمن درنیاید و تصرف نشود و از نیروی خود ما علیه ما استفاده نشود. نمیدانم ورزشهای رزمی را دیدهاید یا نه، گاهی ورزشکار از نیروی حریف برای غلبه بر او استفاده میکند.
بنابراین در چنین مصافی ما راهی نداریم جز اینکه توجهمان به ظرفیتهای درونیمان باشد. علما، روحانیون و طلاب عزیز ما طی قرنها کارشان همین بوده است. اصلاً اساس کار دین، تبیین است. یکی از کلیدواژههایی که درباره قرآن به کار میبرند بیان است. الان هم که هزاران دستگاه رسانهای برای انحراف افکار عمومی تلاش میکنند و برخی از آنها هم موفق شدهاند.
قابل انکار نیست که ما در میانه یک جنگ رسانهای قرار داریم. رویکرد جهاد تبیین در این میدان چیست؟
جنگ رسانهای از اجزای مهم تهاجم ترکیبی دشمن است که امروزه علیه ما استفاده میشود و توأمانی جنگ ترکیبی و جنگ شناختی است. حضرت آقا میفرمایند جهاد تبیین یک فریضه قطعی و فوری است، یعنی برای همه واجب است. شما نگاه کنید جریان تحریف و تحریم کاملاً به هم وابستهاند و همچنان که حضرت آقا فرمودهاند ما در این وضعیت باید از حالت تدافعی خارج شویم و حالت آفندی و تهاجمی به خود بگیریم.
مثال میزنید؟
مثل قضیه زن، زندگی، آزادی که سال ۱۴۰۱ پیش آمد. آقا آن موقع فرمودند ما در قضیه زن طلبکاریم. این یعنی چه؟ یعنی اتفاقاً ما هستیم که در موضع انتقاد از نگرش غرب به زن هستیم و آنها باید بابت خسارتهایی که به زن زدهاند جوابگو باشند. اتفاقاً این موضوع برای خواص اهمیت بیشتری نسبت به عوام دارد. آقا همان زمان از تعبیری به نام حیوان جلال استفاده کردند که کمتر باز و مشروح شد. این حیوان جلّال ناظر به بخشی از خواص است؛ خواصی که عادت به حرام خواری پیدا کردهاند. خواصی که اشاره میکنم معطوف به سخنرانی رهبر معظم انقلاب در سال ۷۵ است که به سخنرانی خواص و عوام معروف شد. آنجا گفتند هر جامعهای عوام و خواصی دارد و خواص هم دو دستهاند: خواص اهل حق و خواص باطل و خواص اهل حق هم باز دو دستهاند، آنهایی که در کارزار چرب و نرم دنیا و حفظ مقام و منصب و حتی گذر از جان و آبرو در برابر حفظ دین و ارزشها کوتاه میآیند و برخی که تحت هیچ شرایطی کوتاه نمیآیند و میایستند، بنابراین نقش خواص بسیار کلیدی است. مخلص کلام اینکه از جهاد تبیین نباید به سادگی و سطحی گذشت.
میخواهم بحث را کمی جزئیتر کنم. ما در حال حاضر چالشهای عمیق و راهبردی در حوزهها و ساحتهای مختلف زندگی خود داریم، به عنوان مثال ما با مهاجرت وسیع نخبگان و سرمایههای انسانی و مالی روبهرو هستیم. آیا میان چالشهای ما و تبیین نشدن وضعیتمان - نداشتن تصویری صحیح از توانمندیها، ضعفها و ریشه ناکارآمدیها - ارتباطی وجود دارد؟
قطعاً این طور است. ما در این باره دچار آشفتگی هستیم و اصلاً معنا و محتوای تبیین برایمان کامل واضح نیست و نمیدانیم که چه موضوعاتی نیازمند تبیین هستند، اگر این قضیه بر ما روشن بود ذهن این جوان به تصرف دشمن درنمیآمد. حالا همه جوانهای ما این طور نیستند، اما بخش عمدهای گرفتار بازی دشمن شدهاند.
چه بازیای؟
اینکه غرب را مدینه فاضله بینقصی میپندارند و اتفاقاً میروند و دچار سرخوردگی هم میشوند. شما بازخوردهایش را به وفور در رسانهها میبینید که فرد بعد از مهاجرت احساس پشیمانی شدید میکند. چند وقت پیش یکی از این سلبریتیها علناً در همین شبکههای اجتماعی اعلام کرد بعد از مهاجرت دچار افسردگی شدید شده است. اساساً وقتی بن مایههای فکری و ذهنی این جوان و این فرد جامعه به سمت حریف، رقیب و دشمن متمایل شده به طور طبیعی انگار مهره اوست، اما اگر آن جوان آرام آرام واقف به هویت خودش، به نقش خودش و به اهمیت خودش شود و احساس عزت نفس کند این آدم هیچ وقت راضی نمیشود مملکت خود را رها کند و جای دیگری برود.
خب چه کنیم این اتفاق بیفتد؟
مبانی نظام و اصول اعتقادی و قانون اساسی، جامعیت اسلام و جمهوری اسلامی، اندیشه امام و حضرت آقا و اندیشه مقاومت و هویت و جوهره آرمانها و ارزشها و دستاوردهای انقلاب کاملاً باید بیان و نقش جمهوری اسلامی در دوره گذار برای جوان ما تبیین شود. وقتی جوان ما خالی از هویت باشد آن وقت اسطورههایش را کجا جستوجو میکند؟ در فیلمهای هالیوودی و انیمههای ژاپنی و فیلمهای فلان کشور. البته در این میان مشکلات اقتصادی بار و غباری بر پیشرفتهای بسیار زیاد کشور شده است.
شما میگویید مشکلات اقتصادی غباری روی پیشرفت و احتمالاً به تبع آن بر بحث تبیین است. چه کنیم غبارزدایی اتفاق بیفتد؟
ما باید واقعیتهای کشور را آن طور که هست به جوانمان بگوییم. مسئله ما این است که واقعیت را آنگونه که هست بازنمایی نمیکنیم. اگر مخاطب جوان ما واقعیت دشمن و درونمایه منطق او را بدون آن روتوشها و از سویی موفقیتهای جمهوری اسلامی و دستاوردهایش را ببیند و بداند امید در دل جوان ما زنده خواهد شد. امروز هر کس که امید را در دل جوان ما بکشد آن آدم را کشته است. إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ. واقعیت آن است که ما باید واقعیتها را تبیین کنیم، ضعف ما در این زمینه است. نظر اسلام درباره حقوق زن چیست. ما خوب در این زمینه کار نکردهایم، بنابراین درباره موضوع حجاب این همه دروغ گفتهاند.
مسئولیت فردی و جمعی ما در تحقق اهداف جهاد تبیین چیست؟ منظورم این است که کدام اشخاص و نهادها در این باره مسئول هستند و چگونه میتوانند به مسئولیت خود عمل کنند؟
اولاً ببینید در بحث فردی آقا فرمودند قطعی و فوری است. واجب تأخیری نیست که به گردن کس دیگری بیندازید. این یعنی این نوع جهاد مسئولیت همه ماست. گر به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی. البته همچنان که آیه شریفه قرآن تصریح میکند به اندازه وسع فردی واجب است. شما رسانه هستید و این جهاد به یک معنا برای شما موضوعیت پیدا میکند. ما معلم یا استاد هستیم و جمع مخاطبی داریم که گوش شنوایی دارند و میخواهند حرفهای ما را بشنوند. ما هم به همان اندازه تکلیف داریم. ببینید ما به عنوان فرد مسلمان شیعه که در این کشور زندگی میکنیم مسئولیتی داریم که خود را و دیگران را از قذارات، کثیفیها و پلشتیها مصون نگه داریم، از این زاویه جلوه اتم جهاد تبیین امر به معروف و نهی از منکر است و الگوی ما هم انبیا، اولیا، صلحا، شهدا و به ویژه ائمه هدی (ع) و روحانیت اصیل، حضرت امام، مقام معظم رهبری و امثال شهید مطهری و شهید بهشتی. میخواهم بگویم اگر ما میخواهیم به کارآیی در این باره برسیم به ویژه در بحث مدیریت فردی، موضوعات در جهاد تبیین از یکسو و روشها از سویی دیگر باید کاملاً برای فرد تبیینگر شفاف باشد، اما درباره مسئولیت نهادها در این باره باید عرض کنم عمده مسئولانی که در دولت هستند، نخبگان و روحانیت ما، اساتید دانشگاهها، معلمان، علما و مبلغان، دانشجوها و جوانهایی که احساس تکلیف میکنند، بسیجیان، شاعران، هنرمندان، صدا و سیما و مجلس و ائمه جمعه و جماعات و مداحان و رسانهها مصادیق خوبی از جهاد تبیین هستند. خب آیا این مجموعه کامل به وظایف خود عمل کردهاند. به نظرم نه! کما اینکه یکی از مصادیق این کم کاری، بحث حجاب و عفاف است. شما میدانید ما در کلان موضوعات فرهنگی ۲۳ تا سی و اندی نهاد در کشور داریم که به نوعی در این باره مسئولیت دارند، نهادهای زیادی در این باره متولی هستند، اما میان این دستگاهها و نهادها هماهنگی وجود ندارد. اگر فوکوس و تمرکز کنیم روی یک دستگاه ممکن است خود آن دستگاه گزارشی هم ارائه کند، اما همافزایی و هماهنگی میان دستگاهها در این میان بسیار مهم و کلیدی است.
گاه ما رویکردهای غیر واقع بینانه و هیجانی به چشماندازهای درست و کارآمد داشتهایم. جهاد تبیین، تذکاری صحیح و واقع بینانه است، اما چطور میتوان با رویکردی علمی و کارشناسی آن را در جهت درست عملیاتی کرد؟
آن چیزی که درست است این است که اولین گام ما در مواجهه با مسائل، توصیف و تبیین و تحلیل است تا بتوانیم راهکار واقعی ارائه کنیم. شما چطور میتوانید مسئلهتان را حل کنید بدون آن که برآورد دقیقی از آن داشته باشید. رهبر معظم انقلاب در پاسخ به این پرسش که چه الگویی جلو برویم؟ میفرمایند: «آرمان خواهی واقع بینانه» که هم آرمانش با ایدهآلیسم غربی متفاوت است هم واقع بینیاش با رئالیسم آنها، چون آن بینش اجازه حرکت را از انسان سلب میکند. میگوید همین را بپذیرد، توصیهاش هم همین نظم امریکامحور کنونی در دنیاست، در حالی که انقلاب ما این را نشان داده که ما یک نظم جدید برخلاف آن نظم امریکامحور و اتفاقاً در میانه آن پیچ تاریخی هستیم.
پس اگر واقع بینی را حذف و دوز آرمان را زیاد کنید قطعاً نمیتوانید به اهدافتان برسید و آن ابزاری که با خودتان دارید کفاف اهدافتان را نمیدهد. همین طور برعکس. اتفاقاً اینجا کاملاً باید نگاه علمی وجود داشته باشد، یعنی اگر شما مثلاً میخواهید چشماندازی جلوی چشم جوانتان طراحی کنید نمیتوانید کاملاً خیالی، آرمانی و یوتوپیایی باشد. خیر اینطور نیست. رویکرد ما کاملاً باید واقع بینانه باشد.
مثال میزنید؟
به عنوان مثال شما اگر بگویید خیر هیچ فسادی وجود ندارد ملت میگویند بیا و وضع تورم و نقدینگی و سفره ما این است، معلوم است که شما را پس میزنند. اگر خاطرتان باشد حضرت آقا ۱۴ خرداد امسال در حرم حضرت امام فرمودند دلم برای رئیسی سوخت که برخی رسانهها دیدند ایشان خوب کار کرد و زحمت کشید ولی انکار یا پنهان کردند. آقا گفتند شهید رئیسی خیلی زحمت کشید و زیرساختی کار کرد و داشت عقبه ضعیف را جبران میکرد. با این حال آقا فرمودند شما دو ضعف دارید. آن کارهای زیربنایی که در اقتصاد میکنید در سفره مردم ظاهر شود و دوم اینکه رسانه و تبلیغات به پای شما نمیرسد و واقعاً جا مانده است. پس ما باید با رویکردی علمی، کارشناسی و دقیق جلو برویم و اگر با جوان صحبت میکنیم باید به او آمار و نمودار نشان دهیم. رویکرد درست این است که آنچه را در کشور اتفاق افتاده به شکل ملموس بیان و نقاط قوت و ضعف را در کنار هم طرح کنید. در این صورت است که مخاطب از شما خواهد پذیرفت. پس این مشی همراه با واقع بینی باشد و نباید آلوده به جهتهای خیالی و شعاری باشد. اساساً ما نیاز به خیال و شعار نداریم. همین که واقعیتها را طرح کنیم، همین که درست روایت کنیم کافی است. برادر یکی از دوستان ما دانشجوست. میگفت ذهنیت برادر من خیلی با دیدگاههای رسمی در کشور فاصله دارد. میگفت خیلی ناراضی بود و بر این باور بود که در مملکت هیچ کاری اتفاق نیفتاده است. او را برای بازدید به پالایشگاه خلیج فارس میبرند. وقتی برگشته بود حیرت زده بود و میگفت مهندسان ما چه کار بزرگی کردهاند. این یعنی اگر پیشرفتها به صورت ملموس جلوی جشم جوان ما قرار بگیرد او خواهد پذیرفت.
جنابعالی ظاهراً در دانشگاه امام حسین (ع) مسئولیتی در راستای موضوع مورد بحث ما دارید. از تلاشهایی که در این باره در دانشگاه انجام گرفته است و احیاناً نتایج و بازخوردها بفرمایید.
بنده عضو هیئت علمی دانشگاه جامع امام حسین و دبیر قرارگاه جهاد تبیین و قرارگاه انقلاب اسلامی هستم. وظیفه ما با نگاهی به نقش دانشگاه تنظیم میشود. ما برای افراد تحت پوششمان یعنی اساتید، دانشجویان، کارمندان و خانوادههایشان موضوع تبیین و روشنگری را در دستور کار داریم. میدانید که الحمدلله دانشگاه در این سالها موفقیتهای خوبی کسب کرد. در سال ۱۴۰۲ دانشگاه جامع امام حسین طبق رتبهبندی ISC رتبه دوم کشور را پس از دانشگاه تهران به دست آورد و این موفقیت مسئولیت دانشگاه را در این باره دو چندان میکند. چون اینجا قله دانشی سپاه است و نقش این دانشگاه در مجموعه نیروهای مسلح تک است. از طرفی استادان سرمایه این وجهه و مشخصه علمی و جهادی هستند. استادان بر این قله ایستادهاند و دانشگاه تراز اسلامی را میسازند. این باعث میشود دانشگاه جامع امام حسین (ع) استادان خود را در این نقش ببیند و به نوعی ردههای دیگر سپاه، بسیج، نیروهای مسلح و خیلی از دانشگاهها از این جهتگیری الگو بگیرند. ما آمادگی داریم نقش روشنگری، آموزش دهی و رویکرد علمی و تربیتی را نسبت به مجموعههای همکارمان در دانشگاههای دیگر پیاده کنیم و این کار را هم کردهایم و جلسات متعدد و مشترک در این باره برگزار شده است. ما با خیلی از معلمان و دانشآموزان ارتباط داریم و آموزشهایمان را در قالب روایت پیشرفت و جهاد تبیین اجرا کردهایم.
به عنوان کسی که احتمالاً چندین سال درگیر موضوع جهاد تبیین بودهاید بفرمایید چرا توفیقات رسانههای ما به ویژه صدا و سیما در این باره اندک است؟ چرا رسانههای ما در نشان دادن و به وضوح رساندن مسائل ما و ایجاد یک فضای هم افزا کامیابی چندانی نداشتهاند؟
نمیتوان صفر و صدی نگاه کرد. تردیدی نیست هنوز صدا و سیما با همه فراز و نشیبها مرجعیت دارد. در همین موضوع انتخابات صدا و سیما عملکرد قابل قبولی داشت. البته مخاطب کم شده است، اما در ایام انتخابات همین کلیپهای صدا و سیما بود که در فضای مجازی پخش میشد. میخواهم بگویم بازارسالها و shareها در فضای مجازی نشان میدهد که صدا و سیما همچنان تأثیرگذاری دارد. البته میپذیریم که مخاطب کم شده است.
چرا کم شده است؟
چون ذائقه جوان ما تغییر کرده است، بقیه رسانههای ما هم همین طور. قابل انکار نیست که تغییر سبک زندگی روی داده است. ببینید کوچ مخاطب از رسانههای رسمی به رسانههای غیر رسمی و آمدن تلفنهای همراه هوشمند باعث شده است ذائقه جوانها و نسل زد تغییر کند. دسترسپذیری افراد جامعه ما به ویژه زنان و مردان در سنین مختلف به گوشی که تمام نیازهای فرد را در بعد اطلاع رسانی و رسانهای برآورده میکند آثار و تبعاتی دارد. میبینید فرد دارد عکاسی میکند و واقعهای را گزارش میدهد. خب رسانه جدید، جای تلویزیون را گرفته است. تبلیغات، ماهوارهها و فشارهایی که وجود دارد قابل انکار نیست. آثار تبلیغات و جنگ شناختی و ادراکی دشمن را میتوان به وضوح دید. به هر حال موج رسانهای علیه رسانه ملی وجود دارد بهعلاوه تحریمهای خارجیها مؤثر بوده است، اما اینکه چرا رسانههای ما در نشان دادن و به وضوح رساندن مسائل ما و ایجاد یک فضای همافزا کامیابی چندانی نداشتهاند من میگویم آیا ما توازن را در سطح اجتماع توانستهایم ایجاد کنیم؟ الان این توازن هست یا نه؟ این توازن به هم خورده است. شما در سه «کلان ـ موضوع» سیاست، فرهنگ و اقتصاد نگاه کنید. وقتی در بخش اقتصاد لنگ بزنید و در بخش تعامل مردم و حاکمیت مشکل داشته باشید معلوم است چه میشود. رسانهای که بازنمایی میکند میتواند آن ضعفها را جبران کند؟ البته رسانه میتواند کانونهای شکلگیری و تشدید بحران را شناسایی و از بروز بحران جلوگیری کند، اما اگر از همین علوم انسانی بد و نابجا استفاده شود از بمب اتمی بدتر خواهد بود. با این همه اگر بازتاب واقعیتها در رسانه و مطالبهگری باشد، کامیابی حاصل خواهد شد. اگر ما حاکمیت را یک باکس و طیف فرض کنیم و مردم را از طرف دیگر در نظر بگیریم اینجا رسانههای ما به مثابه پلی دوسویه و انتقال دهنده میتوانند بین جامعه و حاکمیت نقش آفرینی کنند. این نقش رسانه است که بر مدار اتصال حرکت کند و نه انفصال. کار رسانه این است که فاصلهها را کم کند نه اینکه شکاف و نقار و دودستگی ایجاد کند. رسانه وسط است. شما وقتی به همین کشورهای غربی نگاه میکنید میبینید رسانههای آنها و خبرنگاران شان اول از همه یاد میگیرند که حافظ منافع ملی باشند، اما شما به طیفی از جریان رسانهای ما که نگاه میکنید میبینید در بررسی چالشها به این ظرایف بیتوجهی میکنند. البته رسیدن به این هم افزایی در راستای منافع ملی امری زمانبر است، اما به هر حال باید از یک جایی شروع کرد. البته برخی از رسانهها این کار را هم اکنون انجام میدهند، اما اگر به صورت جریان و شبکه باشد میتواند کمک کند شکافها عمیقتر نشود و در گام بعد به سمت ترمیم شکافها برویم.