کد خبر: 1240333
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۴۰۳ - ۰۱:۰۰
قصه رسول ترک و علی گندابی را باید بار‌ها و بار‌ها بخوانیم تا نه تنها به «هیچ» بودن خود بیشتر پی ببریم و خدایی ناکرده دست از پا خطا نکنیم، بلکه مانع حضور هیچ‌کسی در دستگاه امام حسین (ع) و اهل‌بیت (ع) نشویم
نیره  ساری 

جوان آنلاین: نامش در لیست عاشقان سیدالشهدا (ع) ثبت شده است. چه کسی؟ رسول ترک. با همه شرارت‌هایی که داشت، در ماه محرم مقید به شرکت در مجلس امام‌حسین (ع) بود؛ همین و تمام. 
قصه رسول ترک و علی گندابی را باید بار‌ها و بار‌ها بخوانیم تا نه تنها به «هیچ» بودن خود بیشتر پی ببریم و خدایی ناکرده دست از پا خطا نکنیم، بلکه مانع حضور هیچ‌کسی در دستگاه امام حسین (ع) و اهل‌بیت (ع) نشویم. رسول ترک و علی گندابی عاقبت به‌خیر شدند و خیلی از کسانی که بیشتر از آن‌ها به ظاهر مؤمن و مذهبی بودند را جا گذاشتند. در یکی از شب‌های ماه محرم به حسینیه آذری‌زبانان می‌رود، اما اهالی حسینیه او را از محفل حسین (ع) بیرون می‌کنند. رسول با تمام قلدری‌ای که داشت سرش را پایین می‌اندازد و بیرون می‌آید. هنوز هوا کامل روشن نشده بود که مسئول هیئت به خانه رسول می‌رود و از او طلب بخشش می‌کند و می‌خواهد شب‌های بعد در جلسه حضور داشته باشد. وقتی سرپرست هیئت قصد خداحافظی از رسول را دارد، رسول جلوی او را می‌گیرد و از او درخواست می‌کند بگوید چرا به این زودی نظرش عوض شده. مسئول هیئت به ناچار ماجرا را برای او تعریف می‌کند و می‌گوید، دیشب با تصمیم من، تو را از محفل امام‌حسین (ع) بیرون کردند، اما همین دیشب رؤیایی دیدم که در صحرای کربلا هستم و به سوی خیمه‌های امام‌حسین (ع) حرکت می‌کنم. وقتی به خیمه‌ها نزدیک شدم دیدم سگی در حال نگهبانی از خیمه هاست. می‌خواستم جلوتر بروم که ناگهان نگاهم به سر و کله آن سگ افتاد. شوکه شدم، بدنم می‌لرزید، چراکه سر و کله آن حیوان صورت تو بود. همان لحظه آتشی به جان رسول می‌افتد و به شدت به هم می‌ریزد. حاج رسول از آن پس خلق و خوی انسانی پیدا می‌کند و نام خود را در لیست عاشقان اهل‌بیت (ع) ثبت می‌کند. بعد‌ها نیز یکی از توصیه‌های مکررش به دوستان این بود که گاهی در جلسات ساده و بی‌حاشیه حضور داشته باشید که کسی شما را نشناسد. نقطه آغاز زندگی و تحول رسول با یک خواب شکل گرفت، اگرچه تفاوت‌هایی در نقل قول‌ها وجود دارد، ولی همه کسانی که رسول را می‌شناختند، بر این موضوع تأکید داشتند رؤیای صادقه‌ای که دیده شده جرقه تحول او بوده است. بی‌شک خوابی که حاج رسول را متحول کرد، یک حقیقت بود که بار معنوی سنگینی پشت آن بود. در کنار این مهم مسئول هیئت هم تن و بدنش لرزید که کجای قصه رسول ترک است!
داستان علی گندابی محله گنداب همدان هم نشان‌دهنده عشق و محبت به اهل بیت (ع) است. او که وقتی مست و لایعقل فهمید ماه محرم از راه رسیده است با گریه و ناله توبه کرد. بعد از توبه مدتی را در کربلا بود. سپس راهی نجف شد. آرام آرام به آیت‌الله میرزای شیرازی نزدیک و ملازم او شد. زمانی رسید میرزای شیرازی که وارد حرم می‌شد، اگر علی نبود صبر می‌کرد تا علی بیاید و بعد مشغول اقامه نماز جماعت می‌شد. یک روز جمعه به میرزا خبر دادند که یکی از علما به رحمت خدا رفته است. میرزا دستور داد که زیر پای زائرین قبری را حاضر کنند. بعد گفت که جنازه را بیاورید تا بین دو نماز، نماز میت را بخوانیم و او را دفن کنیم. نماز جماعت که تمام شد، افراد آمدند خدمت میرزا و گفتند، آقا میرزا، علی گندابی سر از سجده بلند نمی‌کند. هر چه کردند سر بلند نکرد. تکانش دادند و متوجه شدند که از دنیا رفته است.... 
امام جعفرصادق (ع) می‌فرمایند: هر کس که خدا خیرخواه او باشد، محبت امام‌حسین (ع) و شوق زیارتش را در دل او می‌اندازد و هر کس که خدا بدخواه او باشد، کینه و بغض زیارت امام‌حسین (ع) را در دل او می‌نهد. 
نقل از حاج میرزا اسماعیل دولابی است: «این شخصی که محرم راه میفته میاد مجلس امام‌حسین (ع) از در خونش که راه میفته برای چی میاد؟ برای امامش میاد، یعنی امامت، اگه گفتی چرا موت بیرونه؟ چرا ریش نداری؟ چرا قیافت کجه؟ این ناراحت شد و نیومد شما چکار کردی؟ ‏با فروع دین برداشتی گردن اصول دین رو زدی....» چه کار داریم که با حجاب معمولی وارد هیئت شده است؟! با خالکوبی روی دست سینه می‌زند؟! شلوارش پاره است یا فلان کار را از او دیده‌ایم و شنیده‌ایم؟! چه بسیار حرف و حدیث‌هایی که در این روضه‌ها و مراسم‌ها پشت‌سر افراد گفته نشده است. فلانی با کدام درآمد هرسال می‌رود کربلا! فلانی هر سال چطور یک شب بانی شام هیئت می‌شود! فلانی تمام سال هر غلطی خواست انجام داد، حالا آمده روضه! همین دو ماه محرم و صفر را دندان سر جگر بگذاریم و کمتر قضاوت کنیم، تا رستگار شویم. خدا را چه دیدیم، شاید مسیری که من و شما در طول سال‌ها نتوانستیم طی کنیم و برسیم، جوانی یک شبه با یک توبه طی کند؟! شاید کسی جایی کاری می‌کند و همان حال او را خریدار هستند، اما من و شما همچنان در مسیر مانده‌ایم!

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
مجید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۵ - ۱۴۰۳/۰۴/۲۸
0
0
لطفا همه چی را قاطی نکنید
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار