کد خبر: 1240330
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۴۰۳ - ۰۴:۰۰
حبیب کاشانی، عضو شورای اسلامی شهر تهران و بانی هیئت «دو طفلان مسلم»:‌
هیئت و مسجد از جمله مکان‌هایی هستند که یک مادر یا پدر فرزندش را با خیال راحت و با عشق رها می‌کند و خودش به عزاداری مشغول می‌شود، چون می‌داند خروجی این محفل معنوی چیزی است که باید سال‌ها برای آن تلاش کند. پس به جرئت می‌توان گفت مساجد و محافل عزای اهل بیت (ع) به خصوص امام حسین (ع) مسیر رسیدن به یک انسان وارسته را کوتاه می‌کند و والدین را به آرزوی‌شان که همان تربیت شایسته فرزندان است می‌رساند

جوان آنلاین: دکترحبیب کاشانی منتخب دوره‌های دوم، سوم و چهارم شورای اسلامی شهر تهران و عضو دوره ششم این شورا متولد ۱۳۴۴ است و در سال‌های ۸۶ تا ۹۰ به عنوان سرپرست و مدیر باشگاه پرسپولیس فعالیت داشت. چند قهرمانی برای تیم پرسپولیس ماحصل سال‌ها تلاش او در این باشگاه بود. وی دارای مدرک دکترای حقوق بین‌الملل است و زمان جنگ، سابقه چند سال حضور در جبهه‌های حق علیه باطل و فرماندهی حوزه بسیج در غرب تهران را در کارنامه خود دارد. 
در کنار این همه تلاش و تجربه کاری، اما روزنامه «جوان» در این ایام عزاداری سیدالشهدا (ع) با او به عنوان یکی از بانیان هیئت‌های عزاداری مصاحبه کرده است. باید گفت هماهنگی مصاحبه با او سخت بود و این مصاحبه را هم نمی‌پذیرفت تا اینکه مطلع شد موضوع مصاحبه نه اجتماعی است، نه انتقادی و نه تعریف و تمجید، بلکه رویکردش محرم است و عزاداری سیدالشهدا (ع) و صرف مسائل دنیوی نیست و تشویق برای حضور در محفلی است که هم دنیا دارد و هم آخرت و رویکرد مهم دیگر مصاحبه مسئله بسیار مهم یعنی «خانواده» است به همین دلیل پذیرفت این مصاحبه زیر خیمه امام حسین (ع) انجام شود. 
هیئت «دو طفلان مسلم» ۳۷ سال است با مدیریت وی و دیگر پیرغلامان در محله هاشمی در غرب تهران فعالیت دارد و مجریان او جوانانی از همان محله هستند. ساعت مصاحبه یک ساعت قبل از شروع عزاداری هماهنگ شد. وقتی وارد کوچه هیئت شدم، صف طولانی از بانوان شکل گرفته بود که منتظر بودند درِ هیئت باز شود تا داخل حسینیه‌ای که در یک مدرسه برپا شده است بروند، اما قسمت برادران چند خانه آن طرف‌تر باز بود و تعدادی از عزاداران هم داخل حسینیه نشسته بودند. نکته‌ای که خیلی چشمگیر بود تعداد زیاد کودکانی بود که به جرئت می‌توانم بگویم تعدادشان چند برابر مردانی بود که در هیئت حضور داشتند. این نشان می‌داد این هیئت ضرورت جذب کودکان و نوجوانان را خوب رعایت کرده که یک ساعت قبل از شروع هیئت در حسینیه حاضر شده‌اند. بعد از معطلی کوتاهی، آقای کاشانی به هیئت آمدند و مصاحبه شروع شد. 
در طول مصاحبه این عضو شورای شهر معتقد بود هیئت‌ها باید خروجی مثبتی داشته باشند، باید انسان‌های شریف، با اخلاق و پاکدستی را تحویل اجتماع دهند تا جامعه را به سمت سلامت سوق دهد. وی می‌گفت خانواده‌ها باید در آشتی خود و فرزندان‌شان با هیئت‌های مذهبی همت گمارند، چراکه سال‌ها زحمت و هزینه برای رسیدن به درجه اعتلای انسانیت را می‌توانند با آشتی با اهل بیت (ع) به ویژه امام حسین (ع) و یاران‌شان به دست آورند و مسیر را کوتاه و آسان کنند. او در یک کلام گفت خانواده‌ها اگر می‌خواهند فرزندان‌شان را گم نکنند و فرزندان هم والدین‌شان را گم نکنند دست از دامان امام حسین (ع) نکشند، چراکه زیر سایه این وصلت و مودت است که اعضای خانواده در زمینه‌هایی مانند تحصیل، آینده و شغل رشد پیدا می‌کنند و مشکلات‌شان حل می‌شود. متنی که در ادامه می‌خوانید ماحصل همکلامی‌مان با این خادم حسینی است. 

به خاطر وقتی که در اختیار ما گذاشتید تشکر می‌کنم. مخاطبان شما را به عنوان یک عضو شورای شهر می‌شناسند و شاید این فکر به ذهن‌شان خطور کند اداره هیئت با حضور یک مسئول به دلیل پشتوانه اعتباری که دارد راحت است. از هیئت و تشکیلات آن بگویید و اینکه آیا این ذهنیت درست است؟ 
چرخاندن دستگاه عزاداری اهل بیت (ع) به خصوص امام حسین (ع) کار دل است. اینطور نیست که مقام و شخصیت یک نفر می‌تواند آن را بچرخاند. این برداشت غلطی است. به همین دلیل یک خادم ساعت‌ها در گرمای هوا کنار آتش می‌ایستد فقط به این عشق که یک زائر و سوگوار امام حسین (ع) یک چای زغالی بخورد. این تعاریف، تعاریف مادی نیست. 
روزی که می‌خواستیم هیئت را راه‌اندازی کنیم، به رغم مسئولیتی که در خزانه‌داری شهر داشتم، ماهی چندین چک امضا می‌کردم، ولی در زندگی شخصی تا آن زمان چک نکشیده بودم و آن روز اولین باری بود که یک چک برای خرید اقلام هیئت امضا کردم آن هم با تردیدی که آیا می‌توانم چک را پاس کنم یا نه! این نشان می‌دهد برپایی هیئت امام حسین (ع) خیلی سخت نیست و نیازی ندارد به اینکه مسئول باشی یا نه، فقیر باشی یا غنی، پیر باشی یا جوان، چراکه خود امام حسین (ع) همه چیز را درست می‌کند. 
این هیئت به نام «دو طفلان مسلم» از سال ۱۳۶۶ در خیابان هاشمی - یکی از محله‌های شهیدپرور تهران - شکل گرفت. بهانه تشکیل هیئت، چند بچه کوچک بود که طبل و سنج می‌زدند. مرحوم برادرم همانجا تصمیم به تأسیس هیئت گرفت، اما بدون هیچ امکاناتی. هر کس یک تکه چادر و بچه‌ها چادر‌های مادرشان را آوردند و خیمه زدند. یادم است اولین شامی که می‌خواستیم پخش کنیم با ۱۵ نفر شروع شد. هشت ساندویچ الویه داشتیم. آن‌ها را تقسیم کردیم و هر کس برشی از آن ساندویچ را خورد و این شد اولین شام هیئت. کم‌کم که گذشت به برکت خود امام حسین (ع) و اهل بیت (ع) حالا ۱۳ روز اول محرم این هیئت بعدازظهر‌ها برپا می‌شود. ابتدا تلاوت قرآن، بعد زیارت عاشورا، سپس سخنرانی و مدیحه‌سرایی و سینه‌زنی و با اذان مغرب و نماز جماعت تمام می‌شود. 

هیئت دو طفلان مسلم چقدر در جذب جوانان و کودکان موفق بوده است؟
در این هیئت، ریش سفیدان و پیرغلامان بر حسب احترامی که باید به آن‌ها گذاشته شود بالای مجلس یا برای خوشامدگویی جلوی در ورودی می‌نشینند و کار‌های اجرایی بر عهده جوانان است. همان طور که می‌بینید تعداد زیادی کودک در هیئت حضور دارند و این نشان می‌دهد بزرگان و پیران هیئت برخوردشان با آن‌ها خوب و آرام است. کسی به آن‌ها امر و نهی نمی‌کند و شیطنت‌های‌شان با حوصله و تحمل مدیریت می‌شود طوری که به نظم جلسه لطمه‌ای نخورد. بانوان هم در حسینیه‌ای دیگر مستقر هستند. همه این‌ها نشان از آن دارد که ضمیر پاک در وجود تک‌تک آدم‌ها وجود دارد و این دل‌ها به واسطه امام حسین (ع) با برپایی خیمه عزاداری به هم نزدیک‌تر و مهربان‌تر می‌شود. 
پس هیئت‌ها باید خروجی خوبی از جوانان به بدنه اجتماع داشته باشند؟ 
بله و نکته حائز اهمیت نیز همین است. بچه‌هایی که در هیئت بزرگ می‌شوند در آینده یا قاری قرآن همان هیئت می‌شوند یا سخنران و بعضی هم مداح. در همین هیئت این اتفاق افتاده است و کم پیش می‌آید سخنران یا ذاکری غیر از آن‌ها دعوت کنیم. این خروجی می‌تواند بهترین دستاورد یک هیئت باشد و برای رسیدن به آن باید تلاش و برنامه‌ریزی کرد. نگاه‌مان باید همین قدر بلند باشد، آن وقت در سایه اخلاق و اطمینان می‌توان کار‌ها را به جوانان سپرد تا آنچه باید اتفاق بیفتد. 

خروجی هیئت دوطفلان مسلم در چند سال عزاداری و سینه‌زنی چه بوده است؟
خیلی از جوانان هیئت طلبه شدند، بعضی معلم، بعضی هم راننده، ولی مهم این است که در هر شغلی آدم‌های شریف و پاکدستی هستند. آن‌ها در هر کار و مقامی افراد با اخلاق و متدینی هستند که همه این خوبی‌ها را از کرامت و نگاه امام حسین (ع) به زندگی‌شان دارند. حالا فکر کنید والدین باید چندین سال برای رساندن فرزندان‌شان به چنین جایگاهی تلاش و هزینه کنند که تنها کافی است آن‌ها را با امام خوبی‌ها آشتی دهند. امام حسین (ع) تنها راه آسان و کاملی است که می‌تواند انسان‌ساز و منش و سخنانش سرلوحه تربیت همه افراد باشد. 

اغلب می‌شنویم کار‌هایی که نظم و انضباط کمتری دارد به کار‌های هیئتی تعبیر می‌شود، نظر شما چیست؟
این تفکر اشتباه و غلطی است، زیرا یکی از منظم‌ترین تشکیلات، تشکیلات هیئت است. هر کس کار خودش را انجام می‌دهد و خادمان فارغ از پست و مقامی که دارند با تواضع و اخلاص، هر خدمتی را که از عهده‌شان برمی‌آید انجام می‌دهند. باور دارم هیچ تشکیلاتی در عالم منظم‌تر از تشکیلات امام حسین (ع) نیست. همه کار‌ها حساب و کتاب دارد. از خوشامدگویی به میهمانان، تا تهیه و پذیرایی، هماهنگی برای قرائت قرآن، سخنران و مداح که از مدت‌ها قبل برنامه‌ریزی و بعد با نظم و ترتیب خاصی اجرا می‌شود. 

 حضور خانوادگی در چنین مجالسی چقدر بر تحکیم خانواده تأثیر می‌گذارد؟
وقتی هیئتی تشکیل می‌شود هم بخش مردان دیده می‌شود و هم بخش زنان و حالا در بیشتر حسینیه‌ها مکانی برای نگهداری کودکان هم وجود دارد. این نشان می‌دهد بنای آن بر خانواده است، چراکه هیچ تشکیلاتی به اندازه این تشکیلات به تربیت صحیح خانواده کمک نمی‌کند. به همین دلیل پایه هیئت چنان است که هر فرد با اعضای خانواده‌اش آنجا حاضر می‌شود. وقتی والدین فرزندشان را به مکانی می‌برند، شاید کمی نگرانی ته دل آن‌ها باشد، ولی هیئت و مسجد از جمله مکان‌هایی هستند که یک مادر یا پدر فرزندش را با خیال راحت و با عشق رها می‌کند و خودش به عزاداری مشغول می‌شود، چون می‌داند خروجی این محفل معنوی چیزی است که باید سال‌ها برای آن تلاش کند. پس به جرئت می‌توان گفت مساجد و محافل عزای اهل بیت (ع) به خصوص امام حسین (ع) مسیر رسیدن به یک انسان وارسته را کوتاه می‌کند و والدین را به آرزوی‌شان که همان تربیت شایسته فرزندان است می‌رساند. 

به نظر شما فرقی بین خانواده‌ای که حب حسین را در وجود فرزندانش می‌پروراند و در مجالس عزاداری اهل بیت (ع) شرکت می‌کند با آن خانواده‌ای که اهمیت چندانی به این مهم قائل نیست، وجود دارد؟
نزدیک به ۴۲ سال است تجربه معلمی دارم و بنا بر این تجربه دیده‌ام خانواده‌هایی که الگوی‌شان امام حسین (ع) است، رفتار فرزندان‌شان خیلی متفاوت است. یاد یک برنامه تلویزیونی افتادم که جوانی می‌گفت تا لبه پرتگاه رفتم که دوستی تماس گرفت و مرا به کربلا دعوت کرد و همین تماس مرا از آن پرتگاه نجات داد. جوانی که دل به امام حسین (ع) ببندد در این پیوند حتماً خانواده‌اش مؤثر بوده است و گم نمی‌شود. هر زمانی که لازم باشد امام وفادار دستش را می‌گیرد و آغوش باز می‌کند. خوشا به حال خانواده‌هایی که دست‌شان در دست حسین (ع) است و او را لحظه‌ای رها نمی‌کنند. در یک جمله خلاصه می‌توان گفت خانواده‌ها اگر می‌خواهند فرزندان‌شان را گم نکنند و فرزندان هم والدین‌شان را گم نکنند دست از دامان امام حسین (ع) نکشند، چراکه زیر سایه این وصلت و مودت است که اعضای خانواده در زمینه‌هایی مانند تحصیل، آینده و شغل رشد پیدا می‌کنند و مشکلات‌شان حل می‌شود. 

چه کنیم اثر عزاداری‌ها مقطعی و خاص مناسبت‌هایی مثل محرم و اربعین نباشند و این شور درونی و پایدار شود؟ 
یک اشکال کار خودمان هستیم. گاهی هیئت‌ها تنها در همین دهه برپا می‌شوند و می‌روند تا سال دیگر. موضوعاتی مثل هزینه و مخارج تنها بهانه است، چراکه با یک چای خالی هم می‌شود آدم‌ها را دور هم جمع کرد و یک سلام به اهل بیت (ع) داد و کنار این همه سادگی، اما صفا و صمیمیت داشت تا اثر تربیتی خودش را بگذارد. 
خود ما وقتی دنبال خرید فرش رفتیم فروشنده وقتی فهمید برای هیئت است ریالی سود نگرفت. اصل پول هم با چند بانی ردیف شد. این باید فرهنگ‌سازی شود که هر روز یک سلام به امام حسین (ع) بدهیم و تأثیرش را ببینیم. به روضه‌های خانگی و محلی اهمیت بدهیم و سعی کنیم هفته‌ای یک‌بار برگزار شود، منقطع نباشد و مستمر باشد. آن وقت است که حب اهل بیت (ع) در دل‌ها ثابت می‌ماند. 

زندگی آقای حبیب کاشانی کجای واقعه عاشورا قرار دارد؟
یکی از اصلی‌ترین دعاهایم این است که ادامه دهنده راه عاشورایی‌ها باشم. اگر به جبهه رفتم و اگر ماندم به این دلیل بود که می‌خواستم در مسیر عاشورا باشم و متصل به عاشورا باقی بمانم. همه مشکلات ما از آنجایی شروع می‌شود که راه را گم می‌کنیم. اگر باور کنیم این راه، مسیری است که انسان را به سرمنزل مقصود می‌رساند یقین پیدا می‌کنیم. همه رفقایی هم که شهید شدند همگی در این مسیر افتادند، به همین دلیل مدال شهادت گرفتند و لاغیر. باور کنیم این مسیر ختم به سعادت است و اگر واقعه عاشورا را که مسیر اصلی است گم کنیم بدبخت هستیم. مانند پلیسی که سر چهارراه ایستاده و ما را به مسیر درست راهنمایی می‌کند، ولی ما اشتباه می‌رویم و بعد از کلی دور زدن دوباره سر جای اول می‌ایستیم. بعد غبطه می‌خوریم که خوش به حال آن‌هایی که رفتند و به مقصد رسیدند. آن وقت حسرت می‌خوریم که دوباره در تار تنیده دور خودمان دست و پا می‌زنیم. تلاش کنیم عاشورا سر مشق زندگی‌مان بماند. 

اگر آن روز واقعه عاشورا حاضر بودید، جای شما کجا بود؟
(آقای کاشانی بعد از این سؤال مکث کوتاهی کرد، سپس در حالی‌که اشک می‌ریخت و بغض کرده بود جواب داد) پاسخ به این سؤال خیلی سخت است. یاد فرمایش حضرت آقا به دانشجویان دانشگاه‌های امریکایی که از مردم فلسطین حمایت کردند افتادم. ایشان خطاب به آن دانشجویان فرمودند: «شما اکنون در طرف درست تاریخ - که در حال ورق خوردن است - ایستاده‌اید.» دعا می‌کنم خدا ما را مانند یاران امام حسین (ع) یاری کند تا آن‌طور که شایسته و بایسته است کنار امام زمان‌مان بمانیم و از او محافظت کنیم. البته در حرف راحت است، خدا ما را در عمل کمک کند. 

شب عاشورا سراسر درس زندگی است. بهترین درسی که می‌توان از آن گرفت چیست؟
حق‌الناس. آن شب وقتی یاران امام حسین (ع) دور او جمع بودند، امام فرمودند اگر کسی حق‌الناس گردنش است از این حلقه بیرون برود. بعضی گفتند آقا پرداخت می‌شود، بگذارید بمانیم، ولی امام فرمودند نه بروید بدهی‌تان را بپردازید. همین یک حرف امام برای هدایت کل زندگی در مسیر سالم و درست کافی است. حال اگر سراسر عاشورا را بخوانیم و در آن تأمل کنیم چقدر در تربیت فرزندان و در منش‌های اجتماعی‌شان مؤثر است و آن‌ها را خدایی می‌کند. اگر وجود مبارک امام حسین (ع) نبود نمی‌دانم به کجا می‌رفتیم و به کجا کشانده می‌شدیم.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار