کد خبر: 1236275
تاریخ انتشار: ۰۶ تير ۱۴۰۳ - ۰۵:۰۰
مروری بر شرایط انجام عملیات کربلای یک در تیر ۱۳۶۵  در گفت‌و‌گوی «جوان» با یک راوی دفاع‌مقدس
صدام می‌گفت فاو را رها کنید تا ما مهران را پس بدهیم! فاو زمستان سال ۶۴ از سوی رزمندگان فتح شد و خیلی برای عراق اهمیت داشت. چون دسترسی آن‌ها به خلیج‌فارس از طریق بندر فاو بود. صدام اینطور وانمود می‌کرد که در برابر فتح فاو که یک پیروزی بزرگ برای ایران به شمار می‌رفت، او هم مهران را گرفته است
علیرضا محمدی

جوان آنلاین: حضرت امام در تاریخ دفاع‌مقدس صرفاً چند بار دستور یا با پیام صریح برای آزادی یا حفظ مناطقی از خاک کشورمان را صادر کرده بودند که آزادی مهران پس از اشغال مجدد آن در اواخر اردیبهشت سال ۶۵ از سوی عراق یکی از همین موارد بود. بعد از پیام امام بود که رزمندگان در تیر ۶۵ طی عملیات کربلای یک مهران را از اشغال دشمن آزاد کردند. شهری که در اوایل دفاع‌مقدس برای بار نخست اشغال شده بود، در اشغال دوم تنها یک و ماه نیم در تصرف دشمن باقی ماند و سپس آزاد شد. کربلای‌یک توانست استراتژی دفاع متحرک عراق را از بین ببرد و دوباره بعثی‌ها را وادار کند به لاک دفاعی بروند. در گفتگو با محمد محمودی از رزمندگان و راویان دفاع‌مقدس مروری به شرایط آن روز‌های جبهه‌ها و کشورمان انداختیم، چراکه پس از اشغال مجدد مهران از سوی عراق، صدام رجزخوانی‌ها بسیاری درخصوص آن کرده بود که باید پاسخ درخوری از سوی رزمندگان دریافت می‌کرد.
 
دستور امام برای آزادی مهران یکی از معدود پیام‌های صریح ایشان در این خصوص بود. چرا امام چنین پیامی را در آن مقطع صادر کردند؟
ماه‌های اول سال ۶۵ عراق مرتب به مرز‌های ما حمله می‌کرد و اگر می‌توانست بخشی را به تصرف خود در می‌آورد. آن‌ها اسم این کار را استراژی دفاع متحرک گذاشته بودند. اوج کارشان هم اشغال مجدد مهران بود که اوایل جنگ هم اشغال شده بود، اما اشغال دوباره مهران آن هم پس از چند سال که ایران حمله‌کننده بود، یک موج روانی و تبلیغاتی را در آن زمان راه انداخت. صدام می‌گفت فاو را رها کنید تا ما مهران را پس بدهیم! فاو زمستان سال ۶۴ از سوی رزمندگان فتح شد و خیلی برای عراق اهمیت داشت. چون دسترسی آن‌ها به خلیج‌فارس از طریق بندر فاو بود. صدام اینطور وانمود می‌کرد که در برابر فتح فاو که یک پیروزی بزرگ برای ایران به شمار می‌رفت، او هم فتح بزرگی انجام داده و مهران را دوباره گرفته است. در صورتی که این دو با هم قابل مقایسه نبودند. منتها آن‌ها جو روانی راه انداخته بودند و به نظر می‌رسید حضرت امام برای شکستن این جو دستور دادند که مهران باید آزاد شود. 

جو بین جامعه یا بچه‌های رزمنده در مورد وقایع آن روز‌ها چطور بود؟
من یک نکته‌ای را در اینجا عرض کنم. از اواخر سال ۶۰ که اعزام‌ها سر و سامان گرفت، بچه‌های دهه ۴۰ بیشتر وارد جبهه‌ها شدند. نه اینکه قبلش نباشند بودند، ولی از آن به بعد این نسل بیشتر به جبهه آمد و تقریباً شخصیت‌شان در زمانی شکل گرفت که ایران دست برتر را داشت، مرتب به عراق حمله می‌کرد و اینجا و آنجا مناطقی را از دشمن می‌گرفت. دهه چهلی‌ها که جمعیت قابل‌توجهی در جبهه‌ها بودند، شخصیت رزمی‌شان در نوار پیروزی‌های ایران شکل گرفته بود. من خودم هم یکی از همین‌ها بودم. برای ما که مرتب شاهد حملات جبهه خودی به دشمن بودیم، خیلی گران می‌آمد که چطور عراق توانسته از لاک دفاعی خارج شود و حمله کند. جو جامعه هم همین‌طور بود. همه دوست داشتند هرچه زودتر به حملات عراق که در قالب استراتژی دفاع متحرک بود، خاتمه داده شود. 

همانطور که اشاره کردید، مهران اوایل جنگ هم به اشغال دشمن درآمده بود، این شهر چه وقایعی در طول جنگ پشت‌سر گذاشته است؟
مهران در زمان جنگ سه الی چهار بار دست به دست شده است. بار اول همان اوایل شروع جنگ تحمیلی عراق مهران را گرفت. بعد از حدود سه سال این شهر در عملیات والفجر ۳ آزاد شد. البته این را هم عرض کنم که اشغال مهران در اوایل جنگ به این صورت بود که عراق در بلندی‌های مشرف به شهر مستقر شده و آنجا را تحت تسلط داشت، اما در والفجر ۳ دشمن از این بلندی‌ها عقب رانده شد. بار دوم هم که مهران در اواخر اردیبهشت سال ۶۵ اشغال شد. این بار بعثی‌ها اعلام کردند که آن را به تلافی فاو گرفته‌اند. عراق خیلی روی این موضوع مانور داد. در سؤال قبلی پرسیدید که جو جامعه در آن روز‌ها چطور بود؟ باید بگویم که این تبلیغات دشمن و هیاهویی که برای تصرف مهران به راه انداخته بودند به لحاظ روانی روی جامعه و خصوصاً رزمنده‌ها سنگینی می‌کرد. حتی صدام گفته بود که مهران مهریه فاو است و تا زمانی که ایران در فاو است، آن‌ها هم در فاو می‌مانند! بعد هم ایران در کربلای‌یک مهران را پس گرفت. مجدد در سال آخر جنگ هم باز مهران از سوی منافقین اشغال و سپس دوباره آزاد شد. 

با این توصیفاتی که شما گفتید و با دستوری که امام داده بود، کربلای‌یک عملیات خاصی بود؟
بله. از نظر ما بچه‌های رزمنده خاص بود. هم دستور امام بود و هم اینکه بعثی‌ها باید ادب می‌شدند. آن‌ها با چند عملیات محدود از ابتدای سال ۶۵ ایران را در چند نقطه از مرز‌ها مشغول کرده و نهایتاً مهران را گرفته بودند، اما طوری رفتار می‌کردند که انگار خود تهران را گرفته‌اند! اواخر جنگ هم منافقین بعد از اینکه مهران را موقتاً گرفتند و خیلی سریع هم عقب رفتند، شعار می‌دادند «امروز مهران فردا تهران» انگار چه بعثی‌ها چه منافقین، با اشغال مهران دچار توهم می‌شدند! بنابراین وقتی که قرار بود بچه‌های رزمنده وارد عملیات کربلای‌یک شوند، یک ذوق و شوقی داشتند. ضمناً یک نکته را هم عرض کنم که تیر سال ۶۱ ایران عملیات رمضان را انجام داد. آن عملیات بسیار سخت بود و نهایتاً با عدم‌الفتح مواجه شد. گرمای هوا یکی از دلایل عدم‌الفتح در رمضان بود. حالا بعد از چند سال ما دوباره قرار بود در گرمای تیرماه وارد عملیات دیگری شویم. این‌بار قرار بود مهران را از عراق بگیریم و هیچ کسی دوست نداشت وقایع عملیات رمضان تکرار شود که خدا را شکر کربلای‌یک کاملاً موفقیت‌آمیز بود. 

کدام یگان‌ها نقش اصلی را در آزادی مهران داشتند؟
خب کربلای یک گسترده بود و چندین یگان در آن شرکت داشتند، ولی لشکر ۲۷ گردان‌های بیشتری را به آن وارد کرده بود. بچه‌های سپاه تهران با هفت گردان پیاده، یک گردان زرهی و یک گردان ادوات قدم به میدان کربلای‌یک گذاشتند. لشکر‌های علی‌بن‌ابی‌طالب (ع)، ثارالله (ع)، ۱۰ سیدالشهدا (ع)، تیپ ۲۱ رمضان، تیپ ۱۵ امام‌حسن (ع) هم بودند؛ منتها لشکر ۲۷ بیشترین گردان را به این عملیات اعزام کردند. 

روند عملیات چطور بود و نهایتاً منجر به چه نتیجه‌ای شد؟
این عملیات از شب ۹ تیرماه شروع شد و تقریباً ۱۰ روز هم ادامه یافت. هدف عملیات آزادسازی مهران بود که علاوه بر آزادی آن، چندین روستا و مناطق اطراف هم آزاد شدند. عملیات کربلای‌یک محور فرعی هم داشت. معمولاً در عملیات مختلف ایران یک محور اصلی داشت و یک محور فرعی که به آن محور فریب یا ایذایی هم گفته می‌شد. در محور فریب تیپ ۴ از لشکر ۲۱ حمزه و تیپ ۱۱ امیرالمؤمنین (ع) وانمود کردند که می‌خواهند در آنجا عملیاتی انجام بدهند. در واقع می‌خواستند حواس دشمن را متوجه خودشان بکنند تا در محور اصلی، فشار کمتری روی نیرو‌های رزمنده باشد. نهایتاً عملیات کربلای‌یک در محور اصلی موفقیت‌آمیز بود و بعثی‌ها در این عملیات حدود ۲ هزار و ۲۰۰ کشته و ۹ هزار نفر مجروح و هزار و ۲۰۰ نفر هم اسیر دادند. در این طرف هم ۷۰۰ نفر از نیرو‌های خودی به شهادت رسیدند، ولی دشمن را به عقب راندند و مهران را آزاد کردند. 

یک‌سری تصاویر از دیوار نوشته‌هایی وجود دارد به این مضمون که «مهران آزاد شد قلب امام شاد شد» ماجرای این دیوار نوشته‌ها چه بود؟
بعد از آزادی مهران بچه‌های رزمنده که از اجرای دستور امام خوشحال بودند، این جمله را زیاد روی تابلو‌ها یا دیوار‌های برجای مانده از شهر می‌نوشتند. خب مهران آن موقع خالی از سکنه بود. جای سالمی هم در شهر نمانده بود؛ لذا دیوار‌های برجای مانده بهترین فضا را در اختیار بچه‌های واحد تبلیغات می‌گذاشت تا شعار‌ها را روی آن‌ها بنویسند. شاه‌بیت این شعار‌ها هم اشاره به فرمان امام مبنی بر آزادسازی مهران بود و بچه‌ها روی این نکته تأکید خاصی داشتند. از آن طرف صدام هم که ادعا می‌کرد تا ما فاو را پس ندهیم، او هم مهران را پس نمی‌دهد با این شکست ضربه شست عجیبی خورد. روحیه مردم و رزمنده‌ها تقویت شد و چند ماه بعد هم که ایران عملیات کربلای ۴ و سپس کربلای ۵ را انجام داد و تا نزدیکی بصره پیش رفت. به این ترتیب استراتژی دفاع متحرک به کلی شکست خورد. این مقطع از جنگ با پیروزی جبهه اسلام به اتمام رسید.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار