کد خبر: 1234847
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۵:۰۰
«انقلاب اسلامی در خلخال» در آیینه اسناد و تصاویر
«من از اول در تبریز و خلخال بودم و رویداد‌ها را از نزدیک دیدم. عکس‌ها را اغلب خودم انداخته‌ام و سند‌ها را هم از این طرف و آن طرف گرد آورده‌ام. البته این‌ها گزیده‌ای از اسناد و عکس‌ها هستند
 شاهد توحیدی

جوان آنلاین: اثری که هم‌اینک در معرفی آن سخن می‌رود، تاریخ انقلاب اسلامی در شهر خلخال را به مدد اسناد و تصاویر بازخوانده است. «انقلاب اسلامی در خلخال»، از سوی سیدمحمدمسعود نقیب تدوین یافته و انتشارات ریتم و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در استان اردبیل، مشترکاً به انتشار آن همت گماشته‌اند. گردآورنده این کتاب در گفت‌و‌شنودی با تارنمای پژوهشگاه تاریخ معاصر، درباره تدوین آن به نکات ذیل اشارت برده است:
«من از اول در تبریز و خلخال بودم و رویداد‌ها را از نزدیک دیدم. عکس‌ها را اغلب خودم انداخته‌ام و سند‌ها را هم از این طرف و آن طرف گرد آورده‌ام. البته این‌ها گزیده‌ای از اسناد و عکس‌ها هستند. با توجه به اینکه پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، رویدادی شگفت‌انگیز و منحصربه‌فرد بود، من فکر کردم نگهداری این اسناد و انتشار آن‌ها کمک بسیار مهمی به تدوین تاریخ خواهد بود. با توجه به اینکه اسناد، گنجینه و ذخایری هستند که هویت ملی و تاریخی هر کشوری را نشان می‌دهند و تحقیقات و پژوهش‌ها بر پایه آن‌ها انجام می‌شوند، به همین دلیل آن‌ها را جمع کردم و خوشبختانه چند سال پیش چاپ شدند. در اوایل انقلاب، دبیر آموزش و پرورش بودم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، چند ماهی در کمیته امداد امام و پس از آن شهردار و فرماندار بودم. حدود ۲۱ سال هم مدیریت اسناد ملی شمال غرب کشور به عهده‌ام بود. منتها، چون به عکاسی علاقه داشتم، اوایل با دوربین‌های فانتزی و بعد‌ها با دوربین لوبیتل ۲، عکس می‌گرفتم. حدود ۹۰ درصد از عکس‌ها را با لوبیتل ۲ گرفتم. یک آلبوم عکس از انقلاب اسلامی در خلخال دارم. ما در خلخال از ساواک و مأمورین شهربانی می‌ترسیدیم و نمی‌توانستیم فیلم‌ها را بدهیم که در خلخال ظاهر کنند. یک بار داشتیم فیلم‌ها را به تهران می‌آوردیم که به حکومت نظامی قزوین برخوردیم. در آنجا عکس‌ها و تعدادی از وسایل ما را گرفتند و شب هم ما را نگه داشتند و فردای آن شب بدون اینکه فیلم‌ها را پس بدهند، ما را آزاد کردند و تعدادی از عکس‌های ما در آنجا حیف و میل شدند! من خودم، چون علاقه داشتم، هرجا که به مواردی برمی‌خوردم، از جمله اعلامیه‌های مراجع و علما را، چون واجب بود حفظ شود، نگهداری یا رونوشت می‌کردم. علاوه بر آن، چون پدر، جد پدری و پدر مادرم روحانی بودند، علاقه‌ام از اینجا هم ناشی می‌شد. با توجه به اینکه عکس‌ها را داشتم، بعد‌ها که به مرکز اسناد ملی رفتم، با مرکز اسناد انقلاب اسلامی در تهران ارتباط گرفتم و با بزرگان آنجا حشر و نشر داشتم و به آنجا رفت‌وآمد می‌کردم، بعضی از اسناد را از آنجا گرفتم. در آنجا عکس نبود، ولی اسناد ساواک بودند. تعدادی از اسناد را از آنجا تهیه کردم، مخصوصاً درباره مجتهدی با نام شیخ هبه‌الله یکتایی که در خلخال بودند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در یک دوره نیز نماینده مجلس خبرگان شدند. ایشان در دوره رژیم پهلوی، همیشه تحت تعقیب و ممنوع‌المنبر بودند. پدر و ابو زوجه من نیز در این راه قدم برمی‌داشتند و از علاقه‌مندان به امام و انقلاب بودند. از سوی دیگر همانطور که گفتید، خلخال تبعیدگاه عده‌ای از علمای مبارز، از جمله حضرات آیات نوری همدانی، شیخ علی اصغر مروارید، آقای منتظری و... بود. من و برادرانم علاقه داشتیم که به آن‌ها کمک کنیم. آقای منتظری در خلخال نماز جمعه برگزار می‌کرد و برادرم مکبر بود و ما هم به آن نماز جمعه می‌رفتیم. گاهی هم ساواک و شهربانی، نمازگزاران را می‌گرفتند و می‌بردند و اذیت می‌کردند....»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار