جوان آنلاین: شخصیت هادی مقدمدوست، خیلی مهمتر از آثاری است که نوشته یا ساخته است این را کسانی که او را از نزدیک میشناسند میدانند که به چه اندازه شریف و محترم است؛ او فیلمنامهنویس خوبی است، اما نکته عجیب فیلم عطرآلود این است که چرا فیلمنامه را شخص دیگری نوشته.
مقدم دوست که خودش از بهترینهای فیلمنامهنویسان تلویزیون و سینمای ایران است ترجیحداده در دومین فیلم سینماییاش تمرکز بیشتری در کارگردانی داشته باشد.
عطرآلود در پرده اول با متنی به قاعده جلو میرود. تمامی عناصر درست کنار هم چیده شدهاند. شخصیتها معرفی میشوند و ریتم تند قصه خللی بهوجود نمیآورد. اساساً اینکه روابط علی و عاطفه خیلی زود شکل میگیرد میتواند به فرآیند فیلمنامه کمک کند و همین مسئله باعث شده مقدم دوست، از پرداختن به خرده پیرنگها فاصله بگیرد و این میتواند از نکات مهم فیلم باشد، اما از پرده دوم یعنی از مقطعی که علی دچار بیماری میشود و به پول نیاز دارد مبنای قصه مخاطب را به یاد فیلم بیپولی نعمتالله میاندازد که مقدمدوست، فیلمنامهاش را نوشته بود. یعنی دغدغه ایرج در فیلم بیپولی منتقل شده به علی فیلم عطرآلود. انگار موضوع فقر یک مرد در زندگی برای مقدمدوست اولویت داشته است.
اینکه او به عنوان کارگردان، شخصیتهایش را در تنگناهای اقتصادی قرار دهد و منتظر واکنشهای آنها باشد انگار اصل داستان بودهاست. مقدمدوست به عنوان کارگردان و دانای کل با مخاطب جلو میرود و اطلاعات را طوری به مخاطب منتقل میکند که مخاطب بتواند با شرایط ایجاد شده همذات پندار باشد. موضوع فقر اقتصادی همیشه برای بشر مورد اهمیت بوده و حالا در عطرآلود، علی دچار چالش سختی میشود. مقدمدوست، خانواده را درست ترسیم میکند و در این فیلم نقش زن در خانواده از مهمترین ویژگیهای اثر است و به موازات آن عشق علی و عاطفه است.
چه خوب که مقدمدوست در ابتدا میزان عشق و ایجاد رابطه علی و عاطفه را نشان نمیدهد. اما در کل فیلم کاملاً مشهود است که علی و عاطفه چگونه به عشقشان پایبند هستند. اگر در بیپولی، ایرج طلاها یا سکههای زنش را میفروشد، اما علی در این فیلم نمیتواند برای به دست آوردن پول چنین کاری را (حتی با رضایت عاطفه) انجام دهد.
او حاضر است در تنگناهای اقتصادی دست به کارهای خطرناک بزند، اما طلاهای عاطفه را نفروشد. این یعنی میزان عشق و چقدر خوب و درست مقدمدوست این را نشان میدهد. زنی که با هر شرایطی کنار همسرش میماند و مردی که برای خوشبختی دست به کارهایی میزند که احتمالاً عواقب خوشایندی ندارد. مثل آشنایی فرامرزی با شمس که اینجا شمس باز هم ما را یاد پرویز فیلم بیپولی میاندازد؛ مقدمدوست کوشیده است فضایی ایجاد کند که به موازات زندگی عاشقانه فقر اقتصادی را هم نشان دهد. این هوشمندی از انتخاب سوژه میآید و همین سببشده، شکلگیری جهان فیلم برای هر مخاطبی ملموس باشد، اما در پرده دوم در بعضی از سکانسها احساس میشود قصه کمی کش میآید یعنی مقدمدوست میتوانست از بعضی سکانسها، مثل مرورخاطرات بچگی علی عبور کند، چون در پرده دوم قصه جانش گرفته میشود و کمی با دستاندازها مواجه میشود که همین موضوع برای اثر، ضعف خفیف محسوب میشود.
به هر شکل فیلم عطرآلود اثری است تجاری (به معنای درستش) و البته همراه با دغدغههای انسانی که مخاطبان خودش را هم دارد فیلم خوش ساخت و پر انرژی است و تمامی عناصر ساختاری کنار هم، چیدمان یک دستی را به ارمغان آوردهاند در بازیها هم ضعفی دیده نمیشود مصطفی زمانی بازیگر با استعداد سینمای ایران در این فیلم درخشیده است و هدی زینالعابدین یکی از بهترین بازیهای کارنامه هنریاش را در این فیلم ارائه کرده است که بازی این دو بازیگر مهمترین نکته مثبت برای فیلم محسوب میشود؛ حتی بازیگران دیگر درست انتخاب شدهاند و در نقششان فرو رفتهاند.
عطرآلود به لحاظ محتوایی و ساختاری قطعاً از فیلم قبلی مقدمدوست یعنی «سر به مهر» جلوتر است.