جوان آنلاین: برای ازدواج و داشتن یک زندگی زناشویی موفق و سلامت به کسب یکسری مهارتها نیاز است و کسب این مهارتها هم نیاز به آموزش دارد، ولی زیرساخت آموزش این مهارتها در کشور مهیا نیست. از جمله نقشهایی که والدین در ازدواج موفق فرزندانشان دارند مداخله ولی با ملاحظه است که اگر نباشد، آسیب میرساند و اگر بدون ملاحظه باشد، باز هم آسیبزاست.
کبری سورگی، ارشد روانشناسی عمومی و دانشجوی دکترای روانشناسی عمومی است. این فعال اجتماعی با سابقه چند ساله مشاوره ازدواج در نهادهای دولتی و اجتماعی، به اهمیت مشاورههای قبل و حین ازدواج برای جوانان، همچنین آموزش والدینشان تأکید دارد و میگوید: «هر جوان برای انتخاب صحیح و درست همسر و داشتن زندگی مشترک بدون دغدغه لازم است مشاوره پیش از ازدواج، حین ازدواج در دوران نامزدی و هنگام عقد داشته باشد، اما هزینههای این کلاسهای مشاوره برای جوانان زیاد است، به همین دلیل آنها از جلسات مشاوره منصرف شده و قضیه را با همان معلومات سطحی خود و خانواده حل میکنند. ما در دانشگاه به صورت رایگان در خدمت دانشجویان هستیم، اما در این باره اطلاعرسانی ضعیف است و در جایی هم سهلانگاری خود جوانان است که پیگیر این جلسات نیستند.»
سورگی در ادامه گفت: «باید زیرساختها از سوی دولت و سازمانهای مربوط مانند بهزیستی فراهم شود تا هر مدل مشاوره یا هر تستی که گاه اشتباه است با هر قیمتی برای جوانان در نظر گرفته نشود. این مطالبه باید ملی شود تا جوانان با دلگرمی از این امکانات استفاده کنند و از بهترین مهارتها برخوردار شوند. همچنین باید بستری برای آموزش والدین و خانوادهها در نحوه برخورد و حمایت از تصمیم فرزندان در امر ازدواج فراهم شود.»
از وی میپرسیم چرا ازدواج در سالهای گذشته که خبری از کلاسهای مشاوره نبود، سرانجامی خوش داشت؟ این کارشناس ارشد مشاوره در پاسخ میگوید: «نگاه نسل قدیم به زندگی مشترک با نگاه جوانان امروزی تفاوت دارد. اعتماد و شناخت دو فاکتور مهمی بود که در ازدواجهای نسل قدیم بیشتر به چشم میخورد. حرف طرفین برای هم سند بود، چون بیشتر ازدواجها بین اقوام، دوستان یا در همسایگی اتفاق میافتاد ولی امروزه ازدواجها با توجه به ارتباطات کم با اقوام و همسایگان به دلیل مشغلههای زیاد و اختلاف عقاید، بیشتر با افراد و خانوادههای ناشناس شکل میگیرد، به همین دلیل این دو فاکتور رنگ باخته است، بنابراین لازم است خانوادهها آموزش ببینند تا برخورد منطقی با جوانانشان داشته باشند و آنها را درست راهنمایی کنند.»
وی در پاسخ به این پرسش که برای حل نگرانی والدین درباره ازدواج فرزندان چه کنیم، اظهار داشت: «این نگرانیها برای والدینی که مهمترین و بزرگترین سرمایههای زندگیشان فرزندانشان هستند بجا و قابل قبول است، اما نباید باعث شود سختگیریهایشان نسبت به انتخاب همسر برای فرزندانشان بیشتر و بیشتر شود. نباید این رویکرد در آنها شکل بگیرد که فرد قابل قبول از نظر خود را به فرزندانشان تحمیل کنند. آنها باید نظر و نگاه نسل امروز را به صورت منطقی قبول کنند. بدانند که دوست دارند خودشان انتخاب کنند، پس نباید کار به لجبازی بین والدین و فرزندان کشیده شود، چراکه این کشمکشها باعث میشود جوانان از ازدواج دور شوند. از طرفی والدین باید با جوانانشان صادق باشند. فاکتور دیگری که این روزها بسیار دیده میشود، چشم و همچشمی است که هم جوان و هم خانواده را دچار آسیب کرده است. این معضل آن هم در این شرایط سخت اقتصادی باید حل و کنار گذاشته شود.»
سورگی در توصیه به خانوادهها گفت: «والدین از چشم و همچشمی پرهیز کنند. از طرفی نخواهند فرزندانشان با معیار و سنتهای منسوخشده پیش بروند. مداخله با ملاحظه والدین به اندازهای که راهنما و آگاهیدهنده باشد لازم و ضروری است، ولی از ایجاد مانع و حاشیهسازی دوری کنند.»
وی ازدواج با آگاهی کامل را از موفقترین ازدواجها دانست و گفت: «اگر فرد بداند از زندگی چه میخواهد و نسبت به آن آگاهی داشته یا از اولویتهای خود باخبر باشد، سپس با علم به ضعفها و توانمندیهای خود بپذیرد که خودش نمره ۲۰ در همه چیز ندارد، آن وقت فرد مقابل را با همان منطق میپذیرد. او آموزشهای قبل ازدواج و معیارها و چارچوبهای علمی و فهمی را درک میکند، میپذیرد که به جلسات مشاوره قبل ازدواج برود تا بیاموزد و قوانین ورود به مرحله جدید زندگیاش را را یاد بگیرد و آموزش ببیند، اما متأسفانه ازدواج را جدی نگرفتهایم و از اصل آن دور شدهایم، چون آموزش صحیح ندیدهایم.»
این روانشناس کمالگرایی در انتخاب همسر را که امروزه در بسیاری از جوانها میبینیم تا حدی لازم میداند و معتقد است باید حد و مرز داشته باشد. وی در اینباره گفت: «اگر جوانی فکر کند نمره۱۰۰ دارد و فرد مقابل باید نمرهاش بالاتر از این باشد، در همه مراحل همین فکر، اعتقاد و غرور باعت عدمرضایت و محرومیت از لذتهای زندگی میشود چراکه او دائم دنبال بهترینها میگردد و اگر پیدا نکرد، دستبردار نمیشود و اگر هم پیدا کند، باز دنبال برترینهای بیشتر سردرگم میشود، بنابراین باید حد اعتدال را رعایت کرد.»
سورگی برای داشتن ازدواج موفق به مواردی مانند الگوسازی اشاره کرد و اظهار داشت: «علاوه بر الگوسازی برای تشویق جوانان به ازدواج و انجام ازدواجهای موفق، لازم است خانوادهها و مسئولان امر به مواردی مانند بازسازی زیرساختها، رفاه مادی، تغییر نگرش الگوهای غربی و تعادل نگرشی نسبت به موضوع ازدواج نگاه ویژهای داشته باشند و بدانند تنها با شعار مشکل حل و گرهی باز نمیشود.»