جوان آنلاین: در حالی که جمهوری اسلامی ایران همواره مورد هجوم توطئههای متعدد جهانی و منطقهای قرار داشته، این توطئهها در طول بیش از یک سال گذشته، به خصوص پس از حملات به بارگاه مطهر شاهچراغ و حالا حملات تروریستی به گلزار شهدای کرمان در سالروز شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، به صورت عریانتر و متفاوتتر از قبل دنبال میشود.
پیش از این هم ردپای جاسوسان و تروریستهای وابسته به رژیم تروریستی صهیونیستی و شبکه جاسوسی مخوف آن (موساد) با حمایت دیگر سازمانهای اطلاعاتی تروریستی غربی به خصوص ام. آی ۶ و سی. آی.ای در ترورهای هدفمند و حملات تروریستی در ایران دیده میشد، اما در بیش از یک سال گذشته، عوامل تروریستی کشورهای همسایه با عبور از مرزها، وارد ایران میشوند و دست به حملات متعدد تروریستی میزنند، این در حالی است که در کنار چند مورد معدود از حملات تروریستی، دهها حمله دیگر قبل از انجام کشف و خنثی شدهاند.
اطلاعات به دست آمده و منتشر شده از منابع اطلاعاتی و امنیتی پیرامون حملات تروریستی بیش از یک سال گذشته، نشان میدهد گروهی از تروریستهای تاجیکستانی و افغانستانی وابسته به داعش که دورههای آموزشی را نیز در افغانستان دیدهاند، با عبور از مرزهای ایران، وارد کشور و در نهایت موفق به اجرای برخی حملات تروریستی شدهاند. در این حملات، برخی تروریستهای افغانستانی به عنوان طراح و برنامهریز و تروریستهای تاجیکستانی به عنوان عوامل اجرایی این حملات ایفای نقش کردهاند.
شواهد نشان میدهد تاجیکستان به یک مرکز جدید بازتولید افراطگرایی و تکفیر تبدیل شده و عوامل و فرماندهان وابسته به شاخه خراسان داعش نیز راحت از خاک افغانستان وارد ایران میشوند و با عبور از سدهای اطلاعاتی و امنیتی، دست به حملات تروریستی و انفجاری میزنند. این ترکیب و تاکتیک جدید حداقل در طول بیش از یک سال گذشته چند عملیات مهم تروریستی را در ایران انجام داده است که آخرین مورد آن، حملات تروریستی خونبار کرمان بود، هر چند نیروهای اطلاعاتی و امنیتی توانستند عوامل اصلی این شبکه را شناسایی و مورد پیگرد قرار دهند و بازداشت کنند، اما قطعاً این ترکیب و فرمول جدید وابسته به شاخه خراسان داعش که ردپای سازمان جاسوسی اسرائیل و دیگر سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی بینالمللی و منطقهای نیز در پشت پرده آن مشاهده میشود، باز هم مورد استفاده قرار خواهد گرفت. افغانستان و در کنار آن، تاجیکستان دو کانون مهم و تخته پرتاب برای فعالیتهای این ترکیب جدید بودهاند.
«جیشالظلم» روی دیگر سکه
گروه تروریستی جیشالظلم به عنوان عمدهترین عامل حملات تروریستی و ناامنیها در استان سیستانوبلوچستان به خصوص در محدوده مرزهای پاکستان به ویژه شهرستان سراوان علیه پاسگاهها و نیروهای مرزی ایران است که آزادانه در مناطق آزاد قبایلی و همچنین مرزی این کشور رفتوآمد میکنند و دولت پاکستان به خصوص دولت محلی و ارتش این کشور نیز هیچ کنترلی بر آنها ندارد. متأسفانه این گروه هم به دلیل حضور در مناطق آزاد قبیلهای و نبود کنترل، با گذشت هر روز با حملات تروریستی به پاسگاهها و نیروهای مرزبانی ایران، این نیروها را به خاک و خون میکشند و بیهیچ مزاحمتی به داخل خاک پاکستان برمیگردند. حمله به پاسگاه نیروی انتظامی در شهرستان راسک و نوع واکنشی که مقامهای ارشد امنیتی ایران به خصوص وزیر کشور نشان دادند، بیانگر این مسئله بود که صبر جمهوری اسلامی در برابر این حملات و عدمبرخورد جدی دولت پاکستان در برابر این گروه تروریستی در حال لبریز شدن است.
این دو جریان به عنوان دو لبه یک قیچی در سالهای اخیر دست به عملیاتهای مختلف تروریستی در ایران میزنند و با حمایتهای پیدا و پنهانی که از آنها میشود، همچنان به فعالیتهای خود ادامه میدهند، به همین دلیل اولین دست انتقام پس از حملات تروریستی راسک و کرمان از آستین سپاه بیرون آمد و مقرهای تروریستها در عراق و پاکستان را هدف گرفت، هر چند نوع واکنش پاکستان به حملات موشکی سپاه و حملات به داخل خاک ایران، سبب شد تنشها در روابط بین دو کشور اوج بگیرد که البته با تلاشهای دیپلماتیک دو طرف به ظاهر پایان یافت، اما به نظر میرسد پاکستان تعهد جدی و قاطعی برای مقابله با گروه تروریستی جیشالظلم و برچیدن بساط آن در داخل خاک خود نداده و تهدیدها در آینده همچنان به قوت خود باقی میماند، چه اینکه شاهد حملات ترور دیگری در سیستانوبلوچستان و سراوان بودیم.
در طول یک سال گذشته، بیش از پاکستان، شاهد افزایش همکاریهای مؤثر اطلاعاتی و امنیتی بین حکومت طالبان در افغانستان با ایران در شناسایی و کشف هستههای تروریستی داعش و همچنین موساد در مناطق مرزی دو کشور در داخل خاک افغانستان و تحویلدهی آنها به ایران بودیم. افغانستان به دلیل ماهیت عملکرد گذشته طالبان، توطئههای امریکا و همچنین نبود امنیت پایدار و باثبات، محل اختفا و حتی فعالیت برخی گروههای ضدایران از جمله داعش و جیشالظلم بوده و است.
به سمت همکاری سهجانبه
به نظر میرسد برای دستیابی به دو هدف افزایش اعتماد بین سه طرف و از سوی دیگر، حذف تهدیدهای تروریستی موجود علیه ایران، نیاز به همکاری جدی اطلاعاتی و امنیتی بین ایران، پاکستان و افغانستان وجود دارد تا با به اشتراکگذاری اطلاعات، پیشاپیش زمینه حملات تروریستی در نطفه نابود شود؛ امری که حداقل در چند مورد بسیار مهم بین حکومت طالبان در افغانستان و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی در جمهوری اسلامی ایران وجود داشته و به نتایج خوبی نیز رسیده است. در مورد پاکستان نیز باید شاهد شکلگیری چنین همکاریهای متقابلی بین نهادهای اطلاعاتی و امنیتی، برای تأمین امنیت بین دو کشور و ریشهکنکردن تهدیدهای تروریستی و تأمین امنیت منطقهای باشیم و این کشور باید حسننیت خود را در این مورد نشان دهد.
آنچه مشخص است اینکه در شرایطی که جبهه مقاومت در فلسطین، سوریه، لبنان، یمن و عراق با نقش بیبدیل و مستشاری ایران به موفقیتهای چشمگیری به خصوص پیرامون تحولات اخیر فلسطین و غزه رسیده است، امریکا و رژیمصهیونیستی و دیگر همپیمانان آنها به دنبال زمینگیر کردن ایران با استفاده از گروههای تروریستی نیابتی به خصوص داعش و جیشالظلم در همسایگی کشور هستند تا تمرکز کشور در مورد تحولات این جبهه منحرف شود، به همین خاطر، افزایش همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی بین سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان نه تنها در تأمین امنیت منطقهای و داخلی این کشورها مؤثر خواهد بود، بلکه فضای بیاعتمادی و سوءظن موجود را نیز از میان خواهد برداشت.