امروز در آستانه ورود به سومین سال دولت سیزدهم، مهمترین کاری که باید در حوزه تحول دیپلماسی تجاری و انرژی کشور صورت گیرد، متنوع کردن مبادی واردات کالاهای اساسی، انطباق نقشه وارداتی کشور با مقاصد صادراتی و همچنین تمرکز بر بازطراحی تجارت انرژی کشور است. توسعه تجارت نفتخام از دو سال پیش آغاز و حرکتهای خوبی نیز در جهت تبدیلشدن به هاب گازی منطقه و توسعه تجارت گازی کشور با زیرساخت بیش از ۴ هزار کیلومتر خط لوله سراسری شروع شده است، اما در زمینه دیپلماسی تجاری در بحث متنوعسازی مبادی واردات کالاهای اساسی و انطباق نقشه وارداتی کشور با مقاصد صادراتی اقدام جدی انجام نشده است و باید در سومین سال دولت، تمرکز اساسی بر این موضوع مهم قرار گیرد تا اقتصاد کشور و سفره مردم از بار فشار تورمی و محدودیتها در امان بمانند.
یکی از محورهای بسیار مهم در زمینه تحول در تجارت انرژی ایران، بازطراحی تجارت انرژی کشور مبتنی بر خنثیسازی حداکثری تحریمها و با فرض باقی ماندن تحریمها بوده است؛ موضوعی که اهمیت آن در دولت سیزدهم مشخص شد؛ جایی که در دو سال گذشته با تکیه بر همین رویکرد مهم یعنی بازطراحی تجارت انرژی کشور مبتنی بر باقی ماندن تحریمها، امروز توانستیم به سقف فروش نفت در شرایط تحریمی برسیم.
آمار و ارقام صادرات نفتخام طی ۲۰ روز اخیر به رقم بیسابقه ۲/۲ میلیون بشکه نفتخام و میعانات گازی در روز رسیده است. طبق برآورد شرکت تانکر ترکرز، ایران در ۲۰روز نخست ماه اوت، ۲/۲ میلیون بشکه در روز نفت و میعانات صادر کرده است و اگر این روند حفظ شود، صادرات ایران در اوت سال۲۰۲۳، بالاتر از ماههای دیگر امسال خواهد بود که برای امریکا بسیار ناخوشایند است.
وزیر نفت نیز اخیراً اعلام کرده است با توجه به گسترش بازارهای صادراتی نفتخام ایران، میزان تولید نفتخام ایران به رقم بیسابقه ۳/۳ میلیون بشکه رسیده است و طی یک ماه آتی به رکورد ۵/۳ میلیون بشکه در روز خواهد رسید که رکورد بیشترین تولید نفتخام از آغاز دور جدید تحریمها در زمان ترامپ و سال ۱۳۹۷ است.
رویکرد مهم دولت سیزدهم در زمینه فعالسازی دیپلماسی انرژی در جهت بازارسازی و گسترش بازارهای صادراتی نفتخام منجر شد ایران طی دو سال از رقم صادرات کمتر از ۶۰۰ هزار بشکه در روز به بیش از ۲/۲ میلیون بشکه در روز برسد که این رقم در آستانه هفته دولت و ورود به سال سوم دولت نشان از رویکرد بسیار مناسب دولت در زمینه دیپلماسی فعال انرژی دارد. بیان اینکه میزان تولید به ۵/۳ میلیون بشکه میرسد و تنها ۳۰۰ هزار بشکه کمتر از اوج صادرات ایران در ایام برجام بوده نشان میدهد با وجود همه تحریمهای دهه ۹۰ و اعمال بیشتر تحریمها، ایران توانسته است به این رکورد بینظیر برسد.
از نظر درآمدی میزان دریافتی ایران بسیار بیشتر از زمان برجام است و با وجود اینکه کمتر از میزان برجام فروش نفتخام و میعانات داریم، اما قیمت نفت در آن برهه به صورت میانگین کمتر از ۴۵ دلار به ازای هر بشکه بود. در حال حاضر قیمت نفتخام ایران در هر بشکه بالاتر از ۸۰ دلار است که حتی با احتساب تخفیفهای ارائهشده به بالاتر از ۷۵ دلار به ازای هر بشکه خواهد رسید، این موضوع حاکی از درآمدزایی بیشتر ایران در این بازه نسبت به آن زمان است که چیزی حدود ۱۵ میلیارد دلار افزایش درآمد سالانه را نشان میدهد.
ورود تجارت نفتخام ایران به کانال ۲ میلیون بشکه در روز در اوج زمان تحریمها بسیار مناسب و خوب است و نشان از این دارد که در طرف ایجاد منابع ارزی کشور بسیار خوب عمل کرده است، اما باید در بحث هزینهکرد آن به طور جدی تجدیدنظر کرد و یکی از بخشهایی که این زحمات بزرگ در زمینه توسعه تجارت نفتخام ایران را دچار لطمه کرده مسئله و مشکل جریان تقاضای درون کشور است.
یکی از محورهای کلیدی که در زمینه تأمین نیازهای داخل با ارز حاصل از درآمد ارزی برطرف میشود، مسئله امنیت غذایی کشور و واردات غذا و نهادههای مرتبط با آن است که متأسفانه هیچ نسبتی با بازارهای صادراتی نفتخام ما ندارد.
مشکل بزرگی که از آن صحبت میکنیم، مهمترین پاشنه آشیل کشور در زمینه نظامات ارزی کشور است که به دلیل عدمانطباق نقشه وارداتی کشور با مقاصد صادراتی کشور به این مشکل بزرگ برخوردهایم. در حال حاضر بازار نفتخام ایران در کشورهای امریکایجنوبی و شرق آسیا متمرکز است ولی ارز مورد نیاز برای مبادلات غذایی باید به شکل یورو دالر یا دلار باشد که این به آن معناست که ابتدا باید ایران از طرف تجاری خود به جای ارزهای معتبر غیردلاری، دلار دریافت، بعد این درآمد دلاری را به حسابهای تراستی منتقل کند و سپس با کارمزدهای بسیار بالا، دوباره یک انتقال به مقاصد وارداتی خود داشته باشیم و این فرایند پیچیده منجر شده است بخش بزرگی از تجارت نفتخام ایران و موفقیتهای حاصل در این زمینه، زیرنظر این مکانیسم و سازوکار معیوب دیده نشود. همچنین تأمین کالای اساسی با ارزهای دلاری این فرصت را در اختیار امریکا قرار میدهد که به راحتی با کارشکنی باعث التهابات تورمی در ایران شود و نیازمند ابتکار بسیار مهم و جدیتری است که در زمینه متناسبسازی بازارهای وارداتی با بازارهای صادراتی شاهد هستیم، در این بین ضروری است سهم یوان و روبل در تأمین کالای اساسی افزایش یابد.
این مسئله کلیدیترین و حساسترین موضوع در ورود به سال سوم دولت سیزدهم است که باید به طور جدی پیگیری شود تا شاهد تحولی بزرگ در زمینه انطباق سیاستهای تجاری و دیپلماسی انرژی کشور باشیم. این رویکرد مهم در صورت حل شدن و انطباق کامل نقشه وارداتی کشور با مقاصد صادراتی و همچنین متنوعسازی معماری نظام پرداختهای بینالمللی کشور موجب خواهد شد ایران از فرصت بسیار مهم در زمینه خنثیسازی تحریمها حداکثر استفاده را ببرد و این مهم نه تنها نظام ارزی کشور را دچار دگرگونی بزرگی خواهد کرد و به سیاستهای تثبیتی دولت کمک خواهد کرد بلکه سفره مردم را نیز از بار فشار تورمی و تحریمها در امان نگه خواهد داشت.
دولت سیزدهم از بدو روی کار آمدن در زمینه تحول تجارت خارجی برنامههای بسیار مهمی داشت و در همین زمینه نیز اولین و مهمترین رویکرد دولت اصلاح نقاط کلیدی تبدیل شده به پاشنه آشیل کشور بود. حذف ارز ترجیحی اقدام مناسبی بود، در کنار حذف ارز ترجیحی باید تمرکز اصلی کشور نیز بر متنوعسازی مبادی تجاری قرار داده میشد.