اکبر محمدی
برای بررسی موضوع درخواستهای نامتعارف بازیکنان فوتبال باید آنها را دستهبندی کرد؛ لژیونرها، شاغلان در لیگهای آسیا، بازیکنان ملی و نخبگان لیگبرتر. بازیکنان بینالمللی که در خارج از کشور بازی میکنند و توانایی بازی در فوتبال اروپا را دارند، مثل سردار آزمون، مهدی طارمی و جهانبخش. بازیکنانی هستند که در آسیا فعالیت دارند و به ویژه در لیگهای کشورهای حاشیه خلیج فارس بازی میکنند. از جمله شجاع خلیلزاده و کنعانیزادگان. دسته سوم هم فوتبالیستهایی هستند که عضو تیمملی هستند، اما هنوز لژیونر نشدهاند، مثل وحید امیری و مهدی ترابی. باکیفیتترین بازیکنان شاغل در لیگ برتر هم در واقع جزو دسته چهارم محسوب میشوند. دسته اول طبیعتاً قراردادهای بالایی دارند و دستمزدشان در توان باشگاههای داخلی نیست. دسته دوم نیز باز دستمزدهای دلاری خوبی دریافت میکنند و باشگاههای ما توان رقابت با باشگاههای عربی را ندارند. بیشتر باید در خصوص بازیکنانی که در دسته سوم و چهارم قرار میگیرند صحبت کنیم. ملیپوشان و نخبگان لیگ با توجه به کیفیت بازیای که دارند درخواستهای سنگینی برای عقد قرارداد میکنند، البته تعدادشان زیاد هم نیست و شاید کلاً ۳۰ بازیکن در این حد داشته باشیم. باید برای کنترل رقم قراردادهای آنها چارچوبهایی در نظر گرفته و روی ارقام نظارت شود. امسال کارگروه سازمان لیگ دستورالعملی را تنظیم کرده، با این حال نوشتن قوانین یک چیز است و اجرای آن چیز دیگری. منتظریم این قوانین به مرحله اجرا دربیاید، ولی در کل کنترل و پایش قرارداد این ۳۰ بازیکن سخت نیست. بخش اعظم آن به مدیریت باشگاهها برمیگردد و اول از همه باید این مسئله برایشان اهمیت داشته باشد، نه اینکه فقط برای نتیجهگرفتن قرارداد ببندند. متأسفانه در سالهای گذشته مدیران با هزینههای هنگفت باز هم توفیقی نداشتند و نتیجه مطلوبی نگرفتند. فلان باشگاه با هزینه نجومی و تغییر چندباره مدیرعامل نتوانسته به موفقیتی دست یابد. بخش دیگر هم دست سازمان لیگ است که باید قراردادهای ثبت شده را رصد کند. فراموش نکنیم وضعیت اقتصادی کشور هم در این موضوع مؤثر بوده است، منتها فوتبالیستها نیز از این قاعده مستثنی نیستند و در همین اقتصاد فعالیت میکنند. مشکل اقتصادی برای همه است. در سالهای گذشته نهادهای نظارتی آنچنان که باید و شاید نسبت به ارقام قراردادها حساس نبودهاند. سازمان بازرسی کل کشور برخلاف آنچه گفته میشود به اندازه کافی ابزار کنترل قراردادها را ندارد. معتقدم اگر سازمان لیگ و فدراسیون اراده اجرای قوانین جدید را داشته باشند و آن را اجرا کنند، مشکلات موجود حل خواهد شد. در سالهای قبل میگفتند سقف قرارداد داریم، اما به جایی نرسید و از طرق مختلف قانون را دور میزدند. امیدواریم تجربه تلخ آن سالها تکرار نشود. در دستورالعمل جدید تأکید شده بازیکنان داخلی حق بستن قرارداد ارزی را ندارند و این قانون باید اجرا شود. در حالی که شنیده میشود یکی از باشگاهها برای دور زدن قانون به جای دلار و یورو، با مربی خارجی خود قراردادش را به درهم امضا کرده است. خب این کار را میشود برای بازیکنان هم انجام داد. ایرادات دستورالعمل ابلاغ شده باید برطرف شود و همه مسائل مختلف مدنظر قرار گیرد. اینکه فقط یک قانون نوشته شود، بعد طرفین با استفاده از مشاوران و وکلایشان با استفاده از ایرادات موجود قانون را دور بزنند اصلاًً مطلوب نیست. امسال برای اولینبار هزینهکرد باشگاهها منتشر شد. این موضوع قدم خوب و تأثیرگذاری است که باید تداوم پیدا کند و باشگاهها میفهمند که هزینههایشان در رسانهها منعکس میشود، آن وقت نهادهای نظارتی نیز میتوانند کارشان را انجام دهند. پشت درخواستهای برخی بازیکنان داخلی برای دریافت دستمزدهای ارزی فلسفهای وجود دارد. درست است که بازیکنان در این قضیه مقصرند، اما بحث افزایش نرخ ارز نیز تأثیرگذار است. در یکیدو سه سال گذشته با افزایش نرخ ارز مواجه بودهایم. بازیکنان نیز مدعی میشوند از خارج پیشنهاد دارند که البته این ادعاها فقط برای بازارگرمی و افزایش نرخ است. کافی است یک بار مدیران باشگاهها به خواستههای این بازیکنان تن ندهند و به آنها بگویند به پیشنهادهای خارجیتان پاسخ مثبت دهید، کار درست میشود. با این کار قیمتها قطعاً پایین خواهد آمد چراکه خارج از ایران این ارقام را به آنها نخواهند داد و باشگاههای خارجی برای پرداخت دستمزد استانداردهای خاص خود را دارند. باشگاههای دولتیمان با اینکه ادعا میکنند مجمع دارند و عملکردشان پایش میشود، اما در اصل بیحساب و کتاب عمل میکنند و بودجهشان حد و مرز ندارد. برخی از بازیکنان ما که قبلاً به خارج ترانسفر شدهاند، از سوی همان باشگاههای خارجی دیپورت شدهاند! یکی از مشکلات فوتبال ما این است که بازیکن را به قیمت ارزان به باشگاه پرتغالی میفروشیم ولی برای به خدمت گرفتن قرضی همان بازیکن چند برابر پول میدهیم. باشگاههای پرتغالی یاد گرفتهاند از این طریق درآمدزایی کنند. بازیکنان در خارج از کشور کل روز در اختیار باشگاه هستند، اما در ایران تنها دو ساعت تمرین میکنند. در نتیجه خیلیها ترجیح میدهند در ایران بمانند و پول کلان بگیرند. از آنجا که در این مسئله منافع خیلیها از جمله مدیران باشگاهها، بازیکن و مدیر برنامههایش در میان است، کار را با هماهنگی هم پیش میبرند.