
نویسنده: فريدون حسن
اولين مسئله، بحث تقريباً قديمي اختلاف كارلوس كرش، سرمربي تيم ملي فوتبال با دستياران و مربيان ايراني تيم ملي است، بحثي كه پيش از ديدار ايران و قطر بالا گرفت و حالا با گذشت تقريباً سه ماه هر روز بدتر ميشود. سرمربي تيم ملي روي خواسته خود مبني بر عدم استفاده از مربيان ايراني در كادر فني اصرار دارد و جالب اينكه كسي هم نميتواند او را متقاعد كند و جالبتر اينكه اين روزها تيم ملي فوتبال حتي از داشتن سرپرست و مدير ايراني نيز محروم است. آنچه مسلم است اينكه سكوت فدراسيون فوتبال در اين خصوص نبايد طولانيتر از اين باشد، به هر حال تيم ملي متعلق به ايران است و بايد از تجربيات و توانمنديهاي مربيان كاربلد كشور در آن استفاده شود.
دومين مشكلي كه اين روزها حسابي خبرساز شده، مسئله عدم همكاري برخي تيمهاي ليگ برتر با تيم فوتبال جوانان و سرمربي آن است، جوانان فوتبال ايران بايد خود را براي حضور در جام جهاني آماده كنند، اما ذوبآهن، تراكتورسازي و استقلال بازيكنانشان را در اختيار تيم پيرواني قرار نميدهند. اينجا دومين جايي است كه فدراسيون بايد مديريت خود را روي فوتبال كشور نشان دهد، مهدي تاج به عنوان رئيس فدراسيون بارها اعلام كرده كه نگاه ملي و حمايت از تيمهاي ملي به تمام مسائل ديگر ارجحيت دارد. بنابراين انتظار ميرود به جاي سكوت با ورود به موقع و قاطع به اين مسئله شرايط را به گونهاي جلو ببرد كه نه باشگاههاي حاضر در ليگ قهرمانان متضرر شوند و نه تيم جوانان در جام جهاني، ضمن اينكه به نظر ميرسد آنكه در اين ميان محققتر است، تيم فوتبال جوانان است.
اما سومين حاشيه مربوط به اتفاقات فصل نقل و انتقالات است. طي روزهاي اخير مشاهده شده كه برخي باشگاههاي بدهكار بهرغم تذكرها و آييننامه مصوب فدراسيون فوتبال اقدام به عقد قرارداد با بازيكنان خارجي كردهاند كه خب طبيعي است اين مسئله مخالفت صريح و بدون پرده با قانون است. بنابراين به نظر ميرسد فدراسيون فوتبال بايد در اين خصوص نيز پيش از آنكه كار به شكايت و شكايتكشي برسد در اقدامي مدبرانه جلوي باشگاههاي بدهكار را بگيرد.
فراموش نبايد كرد كه بسياري از پروندههاي مفتوح شكايت از فوتبال ايران در فيفا حاصل همين سهلانگاريها و عدم مديريتها در گذشته بوده است. بنابراين انتظار ميرود فدراسيون فوتبال كه حالا بيشتر از قبل خود را قانونمدار معرفي كند، در اين مورد با برخوردي قاطع حداقل جلوي بيشتر شدن شكايات از فوتبال ايران در مجامع بينالمللي را بگيرد.
نكتهاي كه نبايد از كنار آن به سادگي گذشت اينكه فدراسيون فوتبال تاكنون در قبال اين مسائل حاشيهاي سكوت اختيار كرده و اين مواضع منفعلانه به طور حتم ميتواند ضربهاي جبرانناپذير به فوتبال ايران وارد كند. فدراسيون فوتبال به عنوان اصليترين و بالاترين مرجع رسيدگي به مسائل فوتبال بايد هم بر اوضاع تيم ملي اشراف كامل داشته باشد تا كسي تصور نكند تصميمگيرنده اول و آخر است، هم بايد شرايط تيمهاي پايه را تحت كنترل داشته باشد تا برخي فكر نكنند كه هر زمان كه بخواهند ميتوانند با اين تيمها همكاري كنند و هم اينكه بايد نقل و انتقالات فوتبال را به گونهاي مديريت كند كه هم بازار دلالها را كساد كند و هم جلوي خريدهاي بيرويه، ميلياردي و خارج از عرف تيمهاي بدهكار را بگيرد. فدراسيون فوتبال بايد سكوت خود را در اين مسائل بشكند و قاطعانه با دخالت در آنها اين موارد را مديريت كند كه اگر چنين نشد، آن وقت بايد منتظر عواقب بعدي نشست. عواقبي كه بهعنوان نقاط ضعف و منفي در كارنامه فدراسيون ثبت ميشود و شايد مسئولان فدراسيون نتوانند از عهده پاسخگويي به آن برآيند.