![](/files/fa/news/1394/3/8/145175_910.jpg)
باراك اوباما، رئيسجمهور امريكا، ساعاتي بعد از قرائت تفاهم لوزان از طرف وزير خارجه ايران و مسئول سياست خارجي اروپا در مقابل خبرنگاران حاضر شد و نقطهنظرات خود را در مورد اين تفاهم اعلام كرد و گفت با ايران به توافقي تاريخي، برد- برد و خوب رسيديم. او از اين نحو از تفاهم لوزان استقبال كرد اما متوجه ناخشنودي جبهه عربي از اين تفاهم به خصوص آن دسته از كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس بود و به همين جهت هم بود كه همان موقع وعده دعوت از رهبران اين كشورها به كمپ ديويد، استراحتگاه رياست جمهوري در ايالت مريلند، را داد. او گفت براي رفع نگراني اين كشورها است كه آنها را دعوت ميكند و كمي بعد هم دستگاه ديپلماسي خود را به راه انداخت تا رهبران اين كشورها را به پذيرش دعوتش ترغيب كند. سفر جان كري، وزير خارجه امريكا و ديگر مقامهاي امريكايي به منطقه طي دو ماه اخير به همين دليل بود و با وجود آن كه رهبران اين كشورها عدم تمايل خود براي رفتن به كمپ ديويد را اعلام نميكردند اما بعد معلوم شد كه چندان هم راضي به پذيرفتن دعوت اوباما نبودهاند چراكه ميدانستند رفتن به كمپ ديويد براي آنها حاصل و نتيجهاي نخواهد داشت.
شيوخ ناراضي
از ميان شش كشور عضو شوراي همكاري خليج فارس تنها صباح احمد الصباح و تميم بن حمد آلثاني، رهبران كويت و قطر، در كمپ ديويد حاضر شدند و رهبران چهار كشور به كمپ ديويد نرفتند. رهبران عمان و امارات متحده عربي دليل موجهي براي نرفتن داشتند چون سلطان قابوس از مدتها پيش بيمار بوده و به جاي او، معاون نخستوزير عمان به كمپ ديويد رفت و خليفه بن زايد آلنهيان هم به همين دليل قادر به رفتن نبود و وليعهد خود را عازم اين سفر كرد. در اين بين، نرفتن رهبران عربستان سعودي و بحرين قابل توجه بود چراكه درست چند روز قبل از تشكيل نشست كمپ ديويد، جان كري به عربستان رفته بود و از رفتن ملك سلمان، پادشاه عربستان به اين نشست مطمئن شده بود و حمد بن عيسيآلخليفه، پادشاه بحرين هم به جاي رفتن به كمپ ديويد ترجيح داد، به بريتانيا برود تا در نمايشگاه سلطنتي اسب آن كشور شركت كند. اين حركت حمد بن عيسي به روشني حكايت از نارضايتي او از واشنگتن بود كه ديدن اسبهاي سلطنتي بريتانيا را بر ملاقات با رئيسجمهور امريكا ترجيح داد و به اين نحو به اوباما توهين كرد اما به جاي اين، توجه بيشتر به غيبت ملك سلمان در كمپ ديويد بود. نرفتن ملك سلمان و حمد توجه رسانهها را به خود جلب كرد و رسانههاي امريكايي حاضر نشدن پادشاه عربستان در اين اجلاس را نشانه نارضايتي رياض از سياستهاي دولت امريكا در قبال تفاهمنامه لوزان تفسير كردند كه به نظر آلسعود يك «تندروي» از سوي امريكا بوده است. محمد بن نايف و عادل الجبير، وليعهد و وزير خارجه عربستان، در مقابل اين تفسير و تعبير رسانههاي امريكايي بود كه تمام تلاش خود را بر عدم هر گونه نارضايتي از سياست دولت امريكا معطوف كردند و حتي محمد بن نايف ديدار ويژهاي با اوباما داشت تا بر روابط نزديك و محكم خود با واشنگتن تأكيد كرده باشد اما اين دست نمايشها باعث نشد تا اصل اختلافها پنهان بماند.
شيوخ سرخورده
حكم امهز، روزنامهنگار عراقي، در تحليل نشست كمپ ديويد نوشت: «اوباما به گونهاي با مقامات شوراي همكاري خليج فارس برخورد كرد كه گويا آنها هيچ چيز درباره اصول ديپلماتيك و واقعيتهاي دنياي جديد نميدانند؛ حتي شيوه دست دادن اوباما با آنها در برابر دوربينها نيز به شكلي بود كه مهمانان عرب احساس تحقير كردند و مجبور شدند به گونهاي برخورد كنند كه گويا نميدانند بايد در برابر دوربينها چه كنند.» اين تعبير بيانكننده وضعيت مقامهاي عربي در كمپ ديويد بود كه اول سعي كردند با دلي پر و زبان شكوه با رئيسجمهور امريكا روبهرو بشوند اما زود فهميدند كه نه تنها قرار نيست از استراحتگاه رئيسجمهور امريكا چيزي به دست بياورند بلكه حتي بايد مورد شماتت هم قرار بگيرند. اولين و مهمترين شماتت در مورد وضعيت خود اين مقامهاي عربي بود. آنها سعي كردند با تكرار ادعاهاي خود در مورد ايران، اوباما را مجبور به همراهي با خود بكنند اما رئيسجمهور امريكا با وجود همگامي با ادعاهاي ضد ايراني آنها حاضر به دادن امتيازي نشد و گفت «اگر چه كارهاي ايران ميتواند امنيت كشورهاي عربي را تهديد كند اما آنچه بيش از همه براي كشورهاي عربي تهديد است، عدم مشروعيت و مشكلات داخلي حكومتهاي عربي است كه سبب شده افراطگرايي در جهان عرب سني افزايش يابد و مردم آنها به سمت افراط متمايل شوند.» شايد هيچ يك از مقامهاي عرب حاضر در كمپ ديويد در انتظار شنيدن اين حرف از سوي اوباما نبودند اما او درست بر مسئلهاي انگشت گذاشت كه واقعيت روشن اين كشورها را تشكيل ميدهد و به اين وسيله به آنها فهماند كه ريشه مشكلات فعلي در منطقه و ظهور گروههاي تروريستي به حكومت آنها برميگردد كه از عدم مشروعيت رنج ميبرند.
بنابر گزارش شبكه الحره امريكا، اوباما در مورد سوريه و يمن هم مخاطبان عرب خود را سرخورده كرد. او با گفتن اينكه امريكا حاضر به دخالت نظامي در سوريه نيست، آب پاكي را روي دست مخاطبان خود ريخت و در مقابل، يكي از همين مخاطبان به اعتراض گفت: «شما گفته بوديد اگر بشار اسد از خط قرمز ما عبور كند، با او برخورد ميكنيم. خط قرمز شما استفاده از سلاح شيميايي بود اما ما ديديم كه حكومت سوريه از سلاح شيميايي استفاده كرد و شما هيچ كاري نكرديد». پاسخ اوباما به اعتراض او برخلاف ادعاهاي سابق امريكا و متحدان غربي- عربياش در مورد دولت سوريه بود. او گفت كه ما به گزارشهاي دستگاههاي شما نتوانستيم اعتماد كنيم چون گزارشهايي كه كارشناسان ما تهيه كردند با آنچه شما تهيه كرده بوديد تفاوت داشت. اوباما با اين حرف تمام ادعاهاي قبلي دولت خود را در اين موضوع رد كرد و نشان داد كه واقعيت امر در مورد سلاح شيميايي سوريه و مسئول استفاده از آن در جنگ داخلي اين كشور كسي جز دولت سوريه است. در مورد يمن هم اوباما مخالفت خود را با دخالت نظامي بدون هماهنگي و برنامهريزي قبلي اعلام كرد و بيشتر بر راهكار ديپلماسي در اين قضيه تأكيد كرد تا مخالفت خود را جنگطلبي ائتلاف ضد يمني به رهبري عربستان بيان كرده باشد. روشن است كه مخاطبان عرب اوباما در اين نشست نتوانستند در سه پرونده اصلي خود به نتيجهاي برسند و با شنيدن شماتتهاي او بيشتر دچار سرخوردگي شدند تا آن كه امتيازي به دست آورده باشند.
معامله تسليحاتي
عادل الجبير بعد از نشست كمپ ديويد و در مصاحبهاي با روزنامه الشرقالاوسط مدعي شد كه توافقي تام ميان ديدگاههاي امريكا و عربستان درباره مسائل منطقه خاورميانه وجود دارد. اين حرف او فقط ادعاي نمايشي از آن نشست است چراكه نه تنها خبر و گزارشي در تأييد اين حرف منتشر نشده بلكه گزارشهايي مثل گزارش شبكه الحره خلاف آن را بيان ميكند. ميشود گفت كه تنها توافق و امتيازي كه مقامهاي عربي در آن نشست به دست آوردند در زمينه تسليحاتي بود. هووارد لافرانچي، تحليلگر كريستين ساينس مونيتور، قبل از نشست كمپ ديويد پيشبيني كرده بود كه تنها نتيجه اين نشست در فروش تسليحات بيشتر امريكايي به كشورهاي عرب حاشيه خليجفارس است و بعد نشست هم معلوم شد كه پيشبيني او درست بود. اوباما تنها قولي كه به مخاطبان عرب خود داد، در ايجاد يك سپر دفاع موشكي مشترك، افزايش امنيت سايبري و دريايي اين كشورها و تسهيل در فروش تسليحات به اين كشورها بود كه حالا وزارت خارجه امريكا فروش تسليحات بيشتر به عربستان و رژيمصهيونيستي را تأييد ميكند. اين معامله تسليحاتي در آن نشست آنقدر چشمگير بود كه فارين پاليسي مقالهاي به قلم ويليام هارتونگ منتشر كرد با اين عنوان: «كمپ ديويد، جاي سياستورزي يا نمايشگاه فروش تسليحات؟» و در ادامه نوشت: «پيمانكاران تسليحاتي امريكا وعده اوباما براي فروش ميلياردها دلار تسليحات تازه به كشورهاي عربي را جشن گرفتند.» در واقع، اوباما در تنها امتيازي كه به مخاطبان عرب خود داد منفعت شركتهاي امريكايي را در نظر داشت چراكه نفع اقتصادي فروش تسليحات براي اين شركتها پوشيده نيست.
مقامهاي عرب تنها با اين امتياز از كمپ ديويد به كشورهاي خود بازگشتند و دريافتند كه وزنه آنها در تغيير معادلات منطقه به نفع خود آن قدر نيست كه بتوانند نظر رئيسجمهور امريكا را به خود جلب كنند. شماتت اوباما به آنها نشان داد كه نقش مخرب اين مقامها در منطقه آن قدر شده كه حتي واشنگتن نيز ديگر نميتواند نگاه گذشته را حفظ كند و دستكم به خاطر مصالح خود هم شده با احتياط حركت ميكند. در مقابل، مبارزه ايران با داعش و ديگر گروههاي تروريستي به خصوص در عراق و سوريه بر كسي پوشيده نيست و همين نيز نشان ميدهد كه اگر قرار باشد منطقه از اين گروهها نجات پيدا كند تنها ميتوان روي اين مبارزه ايران حساب كرد نه آن كشورهاي عربي كه مولد و پرورشدهنده تروريسم در منطقه هستند. اين كشورها با چنين سياستهاي مخربي نميتوانند حتي در استراحتگاه حامي بينالمللي خود امتيازي به دست بياورند و روشن است كه امتياز تسليحاتي هم جز رساندن نفع به شركتهاي سازنده سلاح در امريكا نفعي براي آنها ندارد چرا كه انبار تسليحاتي به معناي قدرت انباردار نيست.