
پيش از آغاز راهپيمايي بزرگ اربعين، يكي از روزنامههاي امريكايي در مقالهاي به مقايسه وعدههاي غذايي توزيع شده بين زائران اربعين و زلزلهزدگان هائيتي پرداخت كه نكته قابل تأملي بود، آن هم از زبان بيگانه.
در واقع 6 ميليون وعده غذاي امريكايي كه به زلزلهزدگان هائيتي رسيد با رقمهاي متفاوتي كه درباره غذاي توزيع شده بين زائران اربعين گفته شده است و معمولاً از چندصد ميليون شروع و به 700 ميليون ختم ميشود، هيچ تناسبي ندارد. يك ابرقدرت در رسانههاي جهان، قدرتنمايي و نام خود را در كتاب گينس ثبت ميكند كه بگويد 6 ميليون غذاي مجاني دادهايم، آنوقت مردم عراق 700 ميليون وعده غذا به زائران ميدهند و دنبال هيچ نام و نشاني نيستند و كسي هم از آنان يادي نميكند.
آنچه موجب شد براي امروز به اين مطلب بهرغم انتشار در رسانهها اشارهاي دوباره كنم، هجمههايي است كه يك مشت آدم خلوچل در سايتهاي وابسته خارجي ميكنند كه پول جمهوري اسلامي صرف غذاي اين چند ميليون آدم شد!
حقيقتاً هيچ چيز براي چنين اظهاراتي جز عقل ناقص مفيد نيست. آن هم از سوي كساني كه احتمالاً هرگز صحنههاي توزيع غذا بين زائران اربعين را از نزديك نديدهاند.
آنچه ما ديديم هزاران هيئت عراقي بود كه در رديف هم در مسيري چند ده كيلومتري برپا شده بود و از تنور نانوايي تا تنور كباب تركي و اجاقهاي گاز و ظروف يكبار مصرف را با خود آورده بودند. اگرچه كارشان شبيه به هم بود، اما هر يك كار خود را ميكردند و غذاي متفاوتي ميپختند.
موكبداري كه از دورترين نقطه عراق، ديگ برنج و اجاق گاز و ظروف خود را آورده بود و با خواهش، تمنا و فريادهاي «زائر، زائر!» مردم را به سفره خود دعوت ميكرد، چه سنخيتي با بيتالمال ايران دارد؟!
ظهر كه ميشد مردم براي بعضي غذاهاي ويژه مثل فلافل، كباب تركي، ماهي و كباب كوبيده يا براي سيبزميني سرخ كرده صف ميبستند؛ البته صفهاي كوچك كه حركت سريعي هم داشت و هيچ كس از سفره غذا جا نميماند.
برخي چندين نوبت در چند جا ناهار ميخوردند، چون وعدههاي غذايي ارائه شده غالباً توريستي بود كه ممكن است كمتر از وعدههاي معمولي ناهار باشد، اما كمي كه از ظهر ميگذشت سينيهاي پر از پلوخورشت قيمه و انواع متفاوتي از غذا روي دست موكبداران بود كه لابهلاي مردم قدم ميزدند و به زائران التماس ميكردند كه نذر ما را هم بخوريد. كار از اين هم فراتر ميرفت و آب انار و آب پرتقال طبيعي كه مقابل چشمانمان گرفته ميشد براي هضم غذا در برخي موكبها، فراوان بود و خرما و چاي و ليوانهاي آب معدني بستهبندي شده نيز براي چند برابر اين جمعيت بيانتها مقابل چشمانمان قرار داشت.
هيچ زائري از دو هفته مانده به اربعين، دغدغه سير شدن و تنوع غذا ندارد و اگرچه آن روزنامهنگار منصف امريكايي اين را ديد و فهميد ولي برخيها حتي به اين عظمت جاري فكر هم نميكنند!