کد خبر: 694582
تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۳۹۳ - ۰۰:۳۵
همراه با زائر اربعین - 3
غلامرضا صادقيان
...

نخستين لحظه‌هاي آماده شدن براي عبور از پايانه مرزي مهران، يكي از همراهان را بدجوري ذوق‌زده كرد: «‌جاده و اسب مهياست بيا تا برويم / كربلا منتظر ماست بيا تا برويم» اما به واقع در همان قدم‌هاي اول كه پا به خاك عراق گذاشتيم، نشانه‌هاي سه دهه جنگ و اشغال و بي‌توجهي به مناطق شيعه‌نشين براي ما آشكار شد؛ نه جاده‌اي مهيا بود، نه اسبي و اين اهميت كار ميليون‌ها زائري را كه منتظر جاده و اسب هم ننشستند، بيشتر آشكار كرد.

جاده و اسب هم مهيا نبود و رفتيم

اين نوع ميني‌بوس‌ها بيشتر از هر وسيله ديگري در كار حمل زائران بود. اين وسيله برگشت ما بود كه هر چند كيلومتر يا حتي چند‌صد متري بهانه‌اي براي ايستادن پيدا مي‌كرد؛ اين‌بار به خاطر پرت شدن چمدان‌ها از روي سقف به وسط جاده!
در مهران زائر پياده‌اي كه 7 هزار كيلومتر در ايران از مبدأ مشهد مقدس پياده‌روي كرده بود تا به زائران اربعين بپيوندد، ابتدا بدجوري توي دل همراهان را خالي كرد: «‌پس از ورود به خاك عراق تا 10 كيلومتر آن طرف تر يعني شهر بدره بايد پياده برويد و از 30 كيلومتري نجف هم ديگر اجازه عبور خودروها را نمي‌دهند». نشانه‌هاي اغراق در اين سخنان موجب شد كه بي‌توجه به آن ساعت 2 بامداد براي آسان‌تر بودن كار از مهران عبور كنيم. ون‌هايي كه 20 تا 30 صندلي نزديك و به هم فشرده داشتند، همگي به كربلا مي‌رفتند، با اين حال يكي را به زحمت راضي كرديم تا گروه 35 نفري ما را نشسته و ايستاده نفري 50 هزار‌تومان به نجف ببرد. فاصله 303 كيلومتري مهران تا نجف را شش ساعته رفتيم يعني ميانگين ساعتي 50‌كيلومتر. اغلب همراهان چنين سفري را در خودرويي كوچك و با آن فشردگي و طولاني شدن مسير تجربه نكرده بودند.

اين فاصله دقيق مهران تا نجف را از سايت يك دفتر خدمات زيارتي استخراج كردم. در عراق- در واقع اين بخش جنوبي و اختصاصاً از مهران تا نجف- جاده‌ها چهار ويژگي داشت؛ اول آنكه خاك از دو طرف جاده تا يك متر به درون آسفالت نفوذ كرده بود؛ يعني اتوبان نيمه خاكي، نيمه آسفالت بود. ديگر آنكه در اين فاصله 303كيلومتري به‌جز دو تابلو بسيار قديمي «سبقت‌ممنوع» هيچ تابلو ديگري نديدم. گاهي كه مي‌ديدم همه همراهان خوابند و فقط من و راننده بيداريم (من در خودرو در حال حركت خوابم نمي‌برد) مي‌خواستم از او بپرسم پس اين تابلوهاي جاده كجاست؟ از كجا معلوم كه به سمت نجف مي‌رويم. نكند ناگهان وسط داعش سر‌در آوريم! (اينها هم شايد بخشي از توهمات بي‌خوابي شبانه بود.) سوم آنكه پليس راهور هم نديدم، حتي يك نفر. حركت خودروها در خلاف جهت اتوبان با سرعت 130 كيلومتر و حركت‌هاي متعدد از عرض اتوبان و چيزهاي ديگري شبيه به اين خود نشان از غيبت پليس راهور داشت.

 ويژگي چهارم وجود 20 تا 25 سيطره (ايست بازرسي) بين مهران تا نجف بود. خودروها بايد گاهي از جاده وارد خاكي مي‌شدند و با شرايط دشوار از مسير باريك ايست بازرسي عبور مي‌كردند و به همين خاطر ميانگين سرعت بسيار پايين مي‌آمد. در اغلب ايست بازرسي‌ها دستگاهي براي كشف مواد منفجره در دست نظاميان بود و به‌جز يك سيطره كه همگي را براي بازرسي پياده كردند و يك سيطره ديگر كه گفتند گذرنامه‌ها را در دستتان بگيريد، در بقيه با يك اشاره نظاميان عبور مي‌كرديم. آنجا هم كه براي بازرسي پياده شديم، خودمان را بازرسي كردند، وسايلمان را نه!
شايد بپرسيد چرا در عراق با چنين وضعيتي كشتگان جاده‌ها كمتر از ايران است؟‌ مي‌گويم به دو علت سرعت‌گيرهاي بسيار در جاده‌ها و خودروهاي آخرين مدل از كشور‌هاي پيشرفته!

به هرحال آن شش ساعت براي من 6 هزار سال گذشت. از سومري‌ها در 4 هزار سال قبل از ميلاد مسيح تا اكدي‌ها و آشوري‌ها كه تمدن بين‌النهرين را بنا كردند. از هخامنشيان، سلوكيان و اشكانيان تا پس از آنها و زماني كه امپراتوري روم، عراق را قلمرو خويش كرد و از خلفاي عباسي كه مركز خلافت را از شام به بغداد آوردند. از هارون‌الرشيد و داستان‌هاي هزار و يك شب و قصه چهل دزد بغداد و سرانجام سقوط عباسيان به دست مغول و سپس عراق عثماني و عراق صفوي و نهايتاً استقلال عراق از بريتانيا در 1298. شايد در هيچ زماني از تاريخ 6هزار ساله اين مناطقي كه از عراق در تاريكي شب ديدم، به اين ويراني نبوده است؛ تحفه امريكاي جهانخوار !
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار