کد خبر: 1292763
تاریخ انتشار: ۰۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۴:۰۰
درنگی در خاطرات زنده‌یاد حجت‌الاسلام والمسلمین حسینعلی نیری از دوران تحصیل تا خدمت در دستگاه قضایی
منافقین در فضای زندان، باز هم انسجام خودشان را داشتند! نه تنها رابطه تشکیلاتی داشتند، بلکه تشکیلات جدیدی هم درون زندان به وجود آورده بودند! از راه‌هایی که می‌توانستند، از بیرون اطلاعات کسب می‌کردند. جو زندان در دست‌شان بود و لذا توطئه‌ای جدید در کار بود. اینطور نبود که آنها فقط بخواهند ایام حبس‌شان را بگذرانند. اگر قاطعیت حضرت امام نبود ما اصلاً این امنیت را نداشتیم
احمدرضا صدری

جوان آنلاین: در روز‌هایی که بر ما گذشت، روحانی مجاهد حجت‌الاسلام والمسلمین حسینعلی نیری، روی از جهان برگرفت و رهسپار ابدیت شد. او بر دستگاه قضایی نظام اسلامی حقوق فراوان دارد که بی‌تردید تاریخ آنها را به تبیین خواهد نشست. آنچه در پی می‌آید شمه‌ای از خاطرات اوست که مورد بازخوانی تحلیلی قرار گرفته‌اند؛ روحش شاد و یادش گرامی باد. 

درنگی در ادوار گوناگون حیات

در آغاز مقال، درنگی بر ادوار گوناگون حیات قضایی زنده‌یاد حجت‌الاسلام‌والمسلمین حسینعلی نیری بهنگام می‌نماید. چه وجود این مقدمه باعث می‌شود که دیگر بخش‌های این نوشتار به سهولت فهم شود. بر تارنمای مرکز اسناد انقلاب اسلامی تک نگاشته‌ای وجود دارد که مقصود او را برآورده می‌سازد:

«حجت‌الاسلام والمسلمین حسینعلی نیری یکی از شخصیت‌های برجسته و تأثیرگذار در تاریخ قضایی جمهوری اسلامی ایران بود که در طول دوران خدمت خود در سمت‌های مختلف، نقش قابل توجهی در تحولات حقوقی و قضایی کشور ایفا کرد. وی در تاریخ ۱۴فروردین ۱۴۰۴درگذشت، اما میراث گسترده و تأثیرات عمیق او در عرصه‌های مختلف قضایی، دینی و اجتماعی، همچنان باقی خواهد ماند. وی در سال ۱۳۳۵، در یکی از شهر‌های استان گیلان به دنیا آمد. از سنین جوانی به تحصیل در حوزه علمیه قم پرداخت و در آنجا از شاگردان نزدیک آیت‌الله محمد محمدی‌گیلانی بود. پس از آغاز مبارزات نهضت اسلامی، نیری به عنوان یکی از طلاب مدرسه حقانی وارد جریان‌های انقلابی شد و با برقراری نظام اسلامی، تصمیم گرفت تا در دستگاه قضایی کشور مشغول به خدمت شود. در سال ۱۳۵۹ و با توصیه شهید آیت‌الله بهشتی رئیس وقت شورای عالی قضایی نیری وارد دستگاه قضایی شد. از آن زمان وی به‌عنوان حاکم شرع در زندان اوین - که ویژه زندانیان سیاسی بود- منصوب شد و در پی تحولات انقلابی آن زمان، نقش مهمی در تصمیم‌گیری‌های قضایی ایفا کرد. همچنین شایسته ذکر است که نیری در دوران فعالیت‌های قضایی‌اش با آیت‌الله محمدی‌گیلانی ارتباط نزدیکی داشت. یکی از سمت‌های مهم او ریاست دادگاه‌های ویژه اصل ۴۹بود که به پرونده‌های مربوط به اموال عمومی و منابع ملی رسیدگی می‌کرد. این دادگاه‌ها به‌ویژه در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی اهمیت زیادی پیدا کرده و نقش مهمی در مبارزه با فساد و سلب اموال غیرمجاز ایفا کردند. نیری در این سمت با نظارت و دقت، رسیدگی به پرونده‌های مختلف در زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی را رهبری و تصمیمات مهمی در این زمینه اتخاذ می‌کرد. یکی دیگر از سمت‌های برجسته وی ریاست دادگاه عالی انتظامی قضات بود که مسئولیت رسیدگی به تخلفات قضات در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران را بر عهده داشت. نیری از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۱، در این سمت خدمت کرد. در دوران ریاست او دادگاه عالی انتظامی قضات، به‌طور مستمر به تقویت معیار‌های اخلاقی و قانونی در دستگاه قضایی پرداخت و در تلاش بود تا کیفیت عملکرد قضات را بهبود ببخشد. در سال ۱۴۰۱، حجت‌الاسلام والمسلمین حسینعلی نیری با حکم حجت‌الاسلام والمسلمین محسنی اژه‌ای رئیس قوه‌قضائیه به‌عنوان مشاور عالی رئیس قوه‌قضائیه منصوب شد. این انتصاب نشان‌دهنده اعتماد بالای مقامات قضایی به نیری و توانمندی‌های او در عرصه مشاوره و هدایت تصمیم‌گیری‌های قضایی بود. در این سمت وی به‌عنوان مشاور، تجربیات گسترده خود را در امور مختلف قضایی نظارتی و اصلاحات سیستم قضایی کشور به مقامات عالی قضایی ارائه می‌کرد. حسینعلی نیری در دوران فعالیت‌های قضایی‌اش، همواره یکی از چهره‌های تأثیرگذار و پرنفوذ در عرصه حقوقی ایران به شمار می‌رفت. از آنجا که وی در سمت‌های حساس و مهمی، چون ریاست دادگاه‌های ویژه اصل ۴۹، ریاست دادگاه عالی انتظامی قضات، معاونت دیوان عالی کشور و مشاوره عالی رئیس قوه‌قضائیه حضور داشت، نام وی همواره در تاریخ قضایی ایران باقی خواهد ماند. وی همچنین نقش عمده‌ای در تشکیل و اجرای تصمیمات قضایی در دوران‌های بحرانی ایفا کرد. همین‌طور تصمیمات وی در دادگاه‌های ویژه اصل ۴۹و دادگاه عالی انتظامی قضات نیز همچنان در تاریخ حقوقی ایران قابل تأمل است. نیری در طول زندگی‌اش، همواره در تلاش بود تا اصول عدالت و قانون را در دستگاه قضایی ایران تحقق بخشد. فقدان او برای دستگاه قضایی کشور، خلأ بزرگی را به وجود آورد، اما میراث و تأثیرات وی همچنان در ادامه فرآیند‌های قضایی و حقوقی ایران زنده خواهد ماند....» 

روز‌های تحصیل در مدرسه حقانی قم 

تحصیل در مدرسه حقانی قم از سرفصل‌های مهم حیات حجت‌الاسلام والمسلمین نیری است. وی در توصیف این دوره چنین روایت کرده است:

«بنده در سال ۴۲ در تهران طلبه شدم. یک سال در خدمت آیت‌الله مجتهدی تهرانی بودیم و در سال ۴۳، تقریباً سه هفته قبل از تبعید حضرت امام، برای ادامه تحصیل در مدرسه حقانی به قم مشرف شدیم. در سالی که به آنجا رفتیم، مرحوم آقای‌شیخ‌زاده مدیر اجرایی مدرسه حقانی بودند. یکی دو سال بعد قرار شد در آنجا تغییر مدیریتی انجام شود. مسئولان ارشد اجرایی مدرسه - که شهید آیت‌الله بهشتی و آیت‌الله تهرانی بودند- تصمیم گرفتند تا آیت‌الله قدوسی را به عنوان مدیر آنجا تعیین کنند. از آن زمان ما خدمت‌شان ارادت پیدا کردیم تا پایان حیاتشان. در آن زمان، مدرسه تازه تأسیس شده بود و مسئله مدیریت، به صورت جدی مطرح نبود. در حدی که طلاب در کارهای‌شان نظمی باشد و برنامه درسی داشته باشند، حضور و غیاب و امتحان در کار باشد و ارزیابی اینکه در درس‌ها موفق بوده‌اند یا نه در همین حد بود. مدیریت به این معنا که اکنون هست، نبود. آیت‌الله قدوسی، چون از نظر آقایانی که مدیر ارشد و برنامه‌ریز مدرسه بودند، یک چهره شناخته شده، متقی، لایق و با پشتکار بودند و می‌خواستند کاری انجام بدهند از این جهات ایشان را انتخاب کردند. فضلای آن موقع مثل آیت‌الله بهشتی و آیت‌الله مشکینی و دیگر آقایانی که در آن مقطع از بزرگان حوزه بودند، همه معتقد بودند که باید تغییر و تحولی در برنامه‌ها ایجاد شود تا راهی باشد که بتوان ضعف‌های گذشته را جبران کرد. منتها اینکه از کجا باید شروع شود و این متون درسی را چه کسانی باید تغییر دهند که هم از سوی مراجع مورد تأیید و هم قابل اجرا باشند، اینها مسائلی بودند که مورد بحث قرار داشت. در مدرسه منتظریه هم برای تعیین متن مشورت می‌کردند و بزرگان حوزه هم همه به این نتیجه رسیده بودند که باید تغییر و تحولی ایجاد شود. مثلاً به جای حاشیه ملاعبدالله که برای منطق می‌خواندند، دنبال کتاب دیگری می‌گشتند و برای کتاب‌های صرف و نحو دنبال متون دیگری بودند. حتی در سطوح بالا مثلاً در مورد رسائل و مکاسب یا جرئت نمی‌کردند یا به احترام مرحوم شیخ انصاری مایل نبودند تغییرات حاصل شود و کمتر پا جلو می‌گذاشتند. در آن زمان، آیت‌الله احمدی میانجی از بزرگان حوزه و از فضلای برجسته بودند. با ایشان صحبت شد که بیایند این کار را انجام دهند. ایشان به این کار مایل بودند، اما کار را به آیت‌الله مشکینی واگذار کردند. برای اولین بار، آیت‌الله مشکینی دست به قلم بردند و رسائل و مکاسب را که سال‌های سال جزو متون عالی حوزه بودند، تلخیص و مطالبی را که به نظرشان لزومی نداشت طلبه آن را بخواند، حذف کردند. در آن زمان، هنوز این متن چاپ نشده بود و آن را تکثیر کرده بودند و آیت‌الله احمدی میانجی تدریس می‌کردند....» ‎ 

رسیدگی به پرونده منافقین در دستگاه قضایی

دشمنان نظام اسلامی در دهه‌های اخیر، حجت‌الاسلام نیری را به دلیل مواجهه با منافقین، مورد ترور شخصیت قرار دادند، این در حالی است که وی در تشریح بستر این تقابل، چندین بار دست به روشنگری زد و نکات مهمی را مورد اشارت قرار داد. در یکی از این گفتار‌ها آمده است:

«در آن برهه، شرایط ویژه‌ای حاکم بود. وضع مملکت بحرانی بود، یعنی اگر قاطعیت امام نبود، شاید ما اصلاً این امنیت را نداشتیم، شاید اصلاً نظام نمی‌ماند. روزی ۵۰- ۶۰ تا ترور در تهران و شهر‌های دیگر اتفاق می‌افتاد. در این شرایط بحرانی باید چه کرد؟ باید حکم قاطعی داد. آن که دادگاه را اداره می‌کند و مسائل در دستش است، باید مسئله را جمع کند. در این شرایط که نمی‌شد با قربانت بروم و فدایت بشوم کشور را اداره کرد! منافقین هم به خاطر پرونده نخست خود که محاکمه نشدند. اینها در زندان دوباره شلوغ کردند. در فضای زندان، باز هم انسجام خودشان را داشتند. نه تنها رابطه تشکیلاتی داشتند، بلکه تشکیلات جدیدی هم درون زندان به وجود آورده بودند! از راه‌هایی که می‌توانستند از بیرون اطلاعات کسب می‌کردند. جو زندان در دست‌شان بود، بنابراین توطئه‌ای جدید در کار بود. اینطور نبود که آنها فقط بخواهند ایام حبس‌شان را بگذرانند. یک وقت کسی مثلاً پنج سال زندانی است، می‌گوید من باید پنج سال زندان بمانم، دیگر کاری به کاری ندارم، ولی اینها توطئه کرده بودند و از بیرون هماهنگی داشتند، یعنی می‌خواستند عناد خودشان را ادامه بدهند. اینها می‌گفتند ما به نظام ضرر اقتصادی بزنیم، سیم تلفن را قطع کنیم، لامپ را بشکنیم و... البته با اینها که نمی‌شد نظام را سرنگون کرد. مانند یک لجبازی‌های بچگانه‌ای که مثلاً مادر بچه را تنبیه می‌کند، بچه می‌رود یک جایی، یک حرکتی، اذیتی می‌کند. در مملکتی که این همه خرج دارد، با چهار تا لامپ شکستن نظام سرنگون می‌شود؟ ما دنبال بهانه می‌گشتیم که فرد را آزاد کنیم. یک بچه ۱۶– ۱۷ساله که رفته چهار تا اعلامیه پخش کرده، سابقه مبارزاتی هم ندارد و حالا به زندان آمده باید چه کارش کرد؟ آزادش می‌کنیم تا پیش پدر و مادرش برود. فضای زندان، فضای آلوده‌ای است. اگر اینجا بماند، بدتر می‌شود. خیلی از اینهایی که جنایتکارند، در زندان بسیاری از جرایم را یاد می‌گیرند. اول به خاطر چاقوکشی به زندان رفته، ولی بعد می‌رود در کنار چهار تا حرفه‌ای و راه جنایت را یاد می‌گیرد! زندان، آدم را در جنایت ورزیده‌تر می‌کند! بنابراین خیلی اوقات تلاش می‌کردیم که اینها در زندان نمانند....» 

حاکم شرعی که از جیب خود به متهم پول می‌داد

زنده‌یاد آیت الله محمد محمدی گیلانی در زمره اساتید مرحوم نیری به شمار می‌رفت که بعد‌ها در دستگاه قضایی با یکدیگر همکار نیز شدند. پس از رحلت استاد، شاگرد طی یک گفت و شنود، به بازگویی پاره‌ای از خصال و ویژگی‌های وی پرداخت که بازتاب‌هایی نمایان یافت. در بخشی از این مصاحبه خاطرنشان شده است:

«حضرت امام، مرحوم آیت‌الله محمدی گیلانی را به خوبی می‌شناخت. به فضل، تقوا و انقلابی بودن ایشان آگاهی داشت. به همین دلایل، امام ایشان را به عنوان حاکم شرع تهران انتخاب کردند. خاطرم هست یکی از علمای بزرگ در آن موقع می‌گفت: امام خوب کسی را انتخاب کرد. اول که ما شنیدیم، یک مقدار جا خوردیم! گفتیم نکند ایشان به اوضاع و احوال وارد نباشند و باعث جذب مردم نشوند، ولی بعد که وقار، طمأنینه و اخلاق ایشان را دیدیم، گفتیم امام خوب کسی را برای حاکم شرع تهران انتخاب کرده است. بحمدلله در آن شرایط حساس، دادگاه‌ها را خوب اداره کردند، یعنی اگر کسی غیر از ایشان بود، شاید به این خوبی اداره نمی‌کرد. اول انقلاب بود جو جامعه متلاطم بود. مردم توقع داشتند تا متهمان را گروه گروه اعدام کنیم! اما ایشان با آن طمأنینه، وقار و سوادی که داشتند، بحمدلله در آن حدی که شایسته یک حاکم شرع بود، محاکمات را خوب اداره کردند. در واقع، نقطه ضعفی در آن پیدا نشد. به متهم توهین نمی‌کردند و در مجموع، برخورد محترمانه‌ای داشتند. اگرچه طرف جانی یا ظالم بود و قتل‌عام کرده بود، اما ایشان جلسه دادگاه را بسیار با طمأنینه و اخلاقی اداره می‌کرد. مثلاً بعضی از اینهایی که محاکمه می‌شدند، خب زندانی بودند، خانواده‌های‌شان هم فرار کرده و رفته بودند. اینها گرفتار بودند، پول نداشتنند، مشکل داشتند. من کراراً دیدم، ایشان از جیب خود به آنها پول می‌داد! خیلی مهم است! یک حاکم شرعی که در مسند قدرت نشسته و دارد محاکمه می‌کند و می‌خواهد حکم اعدام یا حبس طرف را امضا کند، وقتی می‌دید طرف احتیاج به پول دارد، به او پول می‌دهد. این برای من خیلی شیرین بود. یادم هست که ایشان یکی از کارگزاران دربار پهلوی را محاکمه می‌کرد. وسط محاکمه، برای حاج‌آقا چای آوردند. ایشان گفت یک چای هم به ایشان بدهید. بعداً آن مرد گفت آقای نیری! آن چایی که ایشان آنجا به من داد، خیلی لذتبخش بود. من مدتی زندان بودم و چای نخورده بودم، آن چای خیلی به من مزه کرد. خب اینها نکات‌ریزی است که شاید ما به آن توجه نداشته باشیم، اما وقتی شرایط آن موقع را لحاظ می‌کنیم، می‌بینیم خیلی مؤثر بود و جذب می‌کرد....» 

لاجوردی، ریشه‌های انحراف منافقین را می‌شناخت

سرانجام حجت‌الاسلام والسلمین حسینعلی نیری با شهید سیداسدالله لاجوردی همکاری و دوستی نزدیک داشت. این مصاحبت موجب شده بود که روایت وی از خصال و ویژگی‌های آن شهید بس مهم و موثق قلمداد شود. او در باب رویکرد لاجوردی به گروهک منافقین به نکاتی خواندنی اشارت برده است:

«با کمی تأمل می‌توانم بگویم که مرحوم شهید لاجوردی در مسائل دینی صاحب نظر بود، یعنی در بسیاری از امور مقلد نبود. یادم است یک بار ایشان به من گفت: روزگاری در همه چیز شک کردم و به خودم گفتم، باید بیایم و همه چیز را بر اساس مبانی عقلی و منطقی و دوباره روی هم بچینم و بسازم!... البته این نوع شک به ارتداد نمی‌رسد، بلکه باعث می‌شود انسان مبانی اعتقادی و دینی خود را مستحکم‌تر کند. در مورد منافقین هم ایشان شناخت کامل و عمیق داشت. خیلی‌ها در بیرون، آگاهی کافی در باره منافقین نداشتند، ولی ایشان روش‌ها و زیر بنا‌های فکری آنها را دقیقاً می‌شناخت. چون سال‌ها در زندان‌های رژیم شاه، با آنها بود و از زیر و بم همه چیز خبر داشت. از سوی دیگر، چون با مسائل اسلامی آشنا بود، رموز نفاق را در اینها کشف کرده و واقعاً در این مسئله صاحب نظر شده بود. اینکه قبلاً گفتم، اگر شناخت ایشان نبود، نظام لطمه‌های اساسی می‌خورد، از این جهت است. به محض اینکه به ایشان کوچک‌ترین اطلاعی می‌دادند یا کوچک‌ترین برخوردی از آنها می‌دید، سرچشمه‌های اصلی حرکت را کشف می‌کرد. حالا رموز انحراف منافقین که شهید لاجوردی می‌دانست چگونه با آنها برخورد کند و دیگران نمی‌دانستند، کدامند؟ خوب است بدانیم که مسئله انحراف اینها غیر از مسئله مبارزه‌شان است. می‌دانید که منافقین از سال‌ها قبل از سال ۵۴ که اعلام مواضع کردند با چپی‌ها ائتلاف داشتند و بسیاری از مبانی خود را هم از آنها گرفته بودند. در آن شرایط به خاطر بی‌تحریکی‌های‌شان و اینکه مربی درستی نداشتند، این انحراف چندان دور از انتظار نبود... به هر حال آقای لاجوردی در بحث بسیار قوی بود. هم اطلاعات مذهبی عمیق داشت، هم بینش سیاسی و هم اطلاعات جنبی‌اش زیاد بود. از تفکرات آنها اطلاعات گسترده‌ای داشت و من جایی ندیدم که در بحث کم بیاورد و بماند. حتی در سطوح بالا و در مسائل فقهی هم مسلط بود و در بحث درنمی‌ماند. بیانی قوی هم داشت. گاهی ۱۵- ۲۰ نفرشان را جمع و تا نیمه‌های شب با آنها صحبت می‌کرد و بعد هم پیش اینها می‌ماند و همانجا استراحت می‌کرد! یکی از دوستان به ایشان می‌گفت بحث با اینها که تمام می‌شود، دست‌کم شما برو و جای دیگر بخواب، اینها منافق هستند و نیمه‌های شب ممکن است، بیایند و شما را خفه کنند! می‌گفت من به اینها اطمینان پیدا کرده‌ام، این کار را نمی‌کنند و تازه اگر بیایند چنین کاری بکنند، زورم به آنها می‌رسد و لذا در مورد بدنه سازمانی اینها کار می‌کرد و معتقد بود که اصلاح‌پذیر هستند. ما افرادی را داشتیم که مستحق اعدام بودند و با روش‌ها و همراهی ایشان الان در بیرون از زندان هستند و دارند کار می‌کنند! در حالی که اگر مساعی شهید لاجوردی نبود، اعدام می‌شدند. این را عرض می‌کنم که خدا نکند بوی نفاق به مشام انسان بخورد! ما در دین خود نفاق را بدتر از کفر می‌دانیم. در مورد گروه فرقان، چون کم سن و سال بودند و نفاق هم نداشتند ایشان آسان‌تر به نتیجه می‌رسید، اما منافقین اینگونه نبودند. من در جریان پرونده‌های منافقین و چپی‌ها بودم و این را عرض می‌کنم که منافقین بسیار بدتر از چپی‌ها بودند. چپی‌ها باز یک اصولی را ولو به باطل قبول داشتند و به آنها پایبند بودند، ولی منافقین به هیچ اصلی پایبند نبودند و حتی در مورد نماز و روزه و مسائل عقیدتی در همان زندان هم نفاق داشتند....»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار