جوان آنلاین- تبریز: باران میبارید، آرام اما پیوسته. آسمان تبریز انگار به حال مردم غزه میگریست. قرار بود تجمع مردمی در محوطه ارک برگزار شود، اما بارش باران مانعی شد برای فضا، نه برای دلها. مصلای بزرگ امام خمینی(ره) در تبریز، با آغوشی باز، پذیرای سیل مردمی شد که آمده بودند نه فقط برای محکومیت جنایت، بلکه برای ابراز همدردی، همنوایی و همقسمی با ملت مظلوم فلسطین.از اولین دقایق، جمعیت یکییکی وارد شبستان مصلا میشدند؛ خانوادهها، دانشجویان، اساتید دانشگاه، بازاریان، بانوان، نوجوانان و حتی سالخوردگان. کودکی که پرچم فلسطین را در دست داشت، شاید نمیدانست «نقشه» دقیق غزه کجاست، اما خوب میفهمید ظلم چیست. نگاهش را به مادرش دوخته بود که با چشمانی اشکبار، آرام زیر لب میگفت: اللهم انصر اخواننا فی فلسطین...شعارها، صدای یک ملتبا شروع رسمی مراسم، شعارها یکییکی اوج گرفت. «مرگ بر اسرائیل»، «مرگ بر آمریکا»، «فلسطین پیروزیت نزدیک است»، «رژیم صهیونیستی نابودیت نزدیک است»… هر شعار، پژواکی بود از قلبهایی پر از درد و خشم، اما در عین حال لبریز از امید و مقاومت. صداهایی که نه فقط به گوش حاضران، که به عمق دلهایشان مینشست.
از قلب آذربایجان تا قلب جبهه مقاومت
یکی از بخشهای پرشور مراسم، حضور گروهی از استادان و دانشجویان دانشگاه بود. آنان با دستنوشتههایی چون «غزه تنها نیست» و «ما دانشگاهیان، صدای فلسطین خواهیم بود»، نشان دادند که آگاهی، تعهد و مسئولیتپذیری هنوز هم در فضای علمی این شهر زنده و پویاست.دکتر جوانپور، استاد دانشگاه تبریز، با چهرهای متأثر گفت: ما اینجا جمع شدهایم تا بگوییم قلم ما، فکر ما، و کلام ما در خدمت حقیقت است. آنچه امروز در غزه رخ میدهد، نه فقط یک فاجعه انسانی، بلکه آزمون وجدان بشریست.صدای بغضشکسته تبریزمادر شهید تبریزی با چادری خیس از باران و چشمانی پر از شعله گفت:پسر من در دفاع مقدس رفت تا ظلم روی زمین نماند. امروز که غزه در آتش میسوزد، انگار پسرم دوباره در دل آن خاک میجنگد. ما مادران شهدا، تا آخر ایستادهایم.
امیررضا، دانشآموز ۱۲ ساله که کنار پدرش ایستاده بود، گفت: بابا برام توضیح داده غزه کجاست... گفته اونجا بچههایی هستن مثل من که مدرسه ندارن، غذا ندارن، خونهشون خراب شده... اومدم که بگم من باهاشونم. ناصری جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس نیز با صدایی خسته اما محکم گفت:جنگ ما تموم نشده. هرجا ظلم هست، ما هنوز رزمندهایم. امروز اینجا جمع شدیم تا بگیم به دشمن: ما زندهایم، ما حامی مظلومیم، ما منتظر فرصتایم.
پایان مراسم، آغاز تعهدی تازه
در پایان، تجمع کنندگان با محکومیت نسلکشی در غزه و درخواست اقدام جدی جامعه بینالمللی به ویژه مسلمانان شدند.صدای جمعیت در پایان با یک دعا به آسمان پیوست:اللهم اشف صدور قومٍ مؤمنین...در حالی که قطرات باران هنوز بر زمین مینشستند، دلها گرمتر از همیشه بود. تبریز بار دیگر نشان داد که فاصله جغرافیا، هیچگاه فاصله دلها نمیشود.و چه زیباست این حقیقت که تبریز، نهفقط در کلمات، بلکه در ایمان و احساس، خواهرخوانده غزه است؛ دو شهر مقاوم، دو روح در دو پیکر، که یکی در آتش جنگ و دیگری در باران همدردی، اما هر دو استوار و سربلند، در کنار هم ایستادهاند.غزه، بدانی یا ندانی، در قلب ایران، شهری کنار تو ایستاده؛نامش «تبریز» است.و فریادش، فریاد توست.