قابل تأسف است با اینکه عنوان مسلمانی را یدک میکشیم، اما عموماً ارتباط ما با معارف قرآن در هر قشر و گروهی که قرار داشته باشیم کم مایه است. تماس روزانه با قرآن و مراجعه مکرر به خزائن قرآنی مثل مراجعه یک ماهی به آب است، اما ما اغلب بیرون از آب افتادهایم و به سختی تقلا میکنیم، همچنان که قرآن به صراحت بیان میکند: «وَ منْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا / هر کس از یاد من رویگردان باشد زندگی بر او سخت خواهد شد.» پروین سالکی، حافظ کل قرآن و داور مسابقات قرآنی در گفتوگو با «جوان» افتخار بزرگ زندگی خود را بسیجی بودن میداند. به مناسبت ماه مبارک رمضان، ماه نزول قرآن گفتوگویی با این چهره قرآنی درباره حفظ قرآن و شیوه تربیت شاگردان حفظ انجام دادهایم.
به طور میانگین حفظ کردن قرآن چقدر زمان میبرد؟
حدود دو سال و سه ماه.
تکنیک خاصی در این باره وجود دارد؟
بله، شما امروز اکثر جوانهای ما را ببینید میگویند ما ۱۰ جزء یا ۲۰ جزء حفظ بودیم، اما فراموش کردیم و برخی اساتید هم به گونهای آموزش را ارائه میکنند که قرآن آموز تصور میکند حفظ کردن قرآن خیلی سخت است، اما واقعاً این طور نیست، کسانی که حافظه ضعیفی دارند میتوانند به راحتی حفظ قرآن را آموزش ببینند.
میتوانید جزئیتر بگویید و مثال بزنید؟
ما در قرآن سورهای داریم به نام بقره که دو جزء و نصف قرآن را دربرمیگیرد. اگر قرآن عثمان طه را در نظر بگیریم سوره بقره تا صفحه ۴۹ است و از صفحه ۵۰ سوره آل عمران آغاز میشود. در مقابل ما سورههایی داریم مثل ناس، فلق، اخلاص و مسد که مثلاً در یک صفحه سه سوره وجود دارد. ما صفحه ۴۸ قرآن را داریم که در یک صفحه فقط یک آیه وجود دارد. در برابر آن صفحه ۵۸۲ قرآن را داریم که در یک صفحه ۳۰ آیه وجود دارد. ما با اینکه سورههای بزرگ و سورههای کوچک و آیههای بزرگ و آیههای کوچک در قرآن داریم ولی قواعدی وجود دارد که حافظ میتواند به راحتی به این آیهها رجوع کند. به کسی که ۱۰ جزء، ۱۵ جزء و ۲۰ جزء حفظ کرده است میگویم جزء ۱۶ صفحه چند است اکثراً نمیداند در حالی که با یک فرمول خیلی ساده میتوان این اشراف را در حافظ قرآن ایجاد کرد که بلافاصله حافظه خود را به سمت آن سوره و آیه هدایت کند، بنابراین کاری میکنیم که عزیزان خیلی سریع حافظ شوند.
چه فرمولی؟
کل قرآن ما چند جزء است؟
۳۰ جزء.
از یک تا ۳۰ یک شماره را به من بگویید. / ۱۷.
از ۱۷ یک عدد کم کنید و ضرب در دو کنید. / ۳۲
حالا یک عدد دو را کنار ۳۲ بگذارید. / ۳۲۲.
اگر شما در قرآن صفحه ۳۲۲ را باز کنید میشود اولین صفحه جزء ۱۷ که خودتان فرمودید.
این فرمول برای همه صفحات صدق میکند؟
بله برای ۳۰ جزء. مثلاً جزء شش. شش منهای یک میشود پنج، ضرب در دو میشود ۱۰. حالا یک دو را کنار ۱۰ میگذاریم میشود ۱۰۲. اگر در قرآن صفحه ۱۰۲ را باز کنید اولین صفحه جزء شش میشود. البته این فرمولها منطبق بر کتابهای عثمان طه است. مثلاً صفحه ۱۱ یک عدد کم کن، ضرب در دو میشود ۲۰، کنارش دو قرار میدهی میشود صفحه ۲۰۲ که اولین صفحه جزء ۱۱ است. با این فرمول عزیزان حافظ میتوانند به هر جزء که دلشان خواست در حافظهشان دسترسی داشته باشند.
به عنوان حافظ چرا به سمت حفظ این کتاب رفتید؟
قرآن جاذبه و نور خاصی دارد که قابل توصیف نیست. کسی متوجه این موضوع میشود که پای در راه بگذارد. شاید باورتان نشود. من میهمانی هم که جایی میرفتم حتی عروسی لحظه شماری میکردم چه زمانی به خانه برمیگردم.
الان ساکن تهران هستید؟
پنج، شش ماهی است به مشهد مقدس آمدهام.
چند سالگی حافظ کل قرآن شدید؟
حدود ۱۵ سال پیش در ۳۵ سالگی؛ و این روند حفظ چقدر طول کشید؟
تقریباً دو سال و سه ماه.
چند شاگرد زیر نظر شما قرآن را حفظ میکنند؟
بیش از هزار و ۸۰۰ شاگرد دارم که بخش قابل توجهی از آنها از همکاران حرم هستند. برخی از آنها قرآن را حفظ کردهاند و برخی در حال حفظ هستند. بخش قابل توجهی از شاگردانم مجازیاند و اصلاً از نزدیک مرا ندیدهاند. از شهرهای مختلف از اصفهان، تبریز، شیراز و زنجان زنگ میزنند و من به صورت مجازی به آنها درس میدهم.
تکنیکها را هم یاد میدهید؟
بله، همان طور که اشاره شد میتوان با روشهایی ساده و قابل فهم برای عام روند حفظ قرآن و مراجعه به جزءها و صفحات را برای علاقهمندان به حفظ راحتتر کرد. شما عاشق و علاقهمند به امری هستید میتوانید نشانههایی را ببینید که کار را سادهتر میکند.
از چه زمانی شروع به تعلیم و آموزش حفظ قرآن کردید؟
زمانی که تهران بودم همسایهها متوجه شدند که من قرآن میخوانم و از من پرسیدند چرا به ما آموزش نمیدهی. به آنها گفتم اشکالی ندارد. شما بیایید من به شما آموزش میدهم. بعد دایره این آموزشها به تدریج به مدارس و آموزش و پرورش هم کشیده شد. چون در همان منطقه سکونتم داور مسابقات قرآن در آموزش و پرورش و جزو بازرسان سازمان تبلیغات بودم بعدها دارالقرآنها و هیئتهای مذهبی هم خواستند تدریس حفظ قرآن را آغاز کنم. به آنها گفتم مگر در منطقه تان استاد ندارید؟ گفتند داریم، اما به روشی که شما تدریس میکنید آمورش نمیدهد. از آن طرف دورههای حفظ را در بسیج خواهران و پایگاهی که در آن فرمانده بودم ارائه کردیم.
چه پایگاهی؟
خیرآباد و اکبرآباد. من حدود بیست و اندی سال در بسیج فعالیت میکردم و واقعاً سعادت بزرگی است. یکی از افتخارات من این است که بسیجی هستم.
در ارتباط با جوانها به چه نکاتی پی میبرید؟
جوانها واقعاً سؤالهای زیادی دارند. من شاگرد داشتم آمد خیلی راحت گفت استاد مگر نمیگویند این دنیا دار مکافات است؟ مگر نمیگویند بهشت و جهنم در این دنیاست؟ پس قیامتی وجود ندارد. دانشگاه که بودم بیشتر دانشجوها برایشان جای سؤال بود و میگفتند وقتی میگویند دار مکافات در این دنیاست پس قیامت و دنیای دیگری وجود ندارد. آمدم جواب بدهم گفتند استاد خواهش میکنیم حرف این و آن را نزنید. گفتم شما قرآن را قبول دارید؟ گفتند بله. گفتم همین قرآن میفرماید: إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کَانَ مِیقَاتًا* یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا. گفتم این آیات در قرآن دارد قیامت را توصیف میکند. من حالا نمیخواهم کل آیات را برای شما بخوانم. یکی از دانشجویان گفت استاد من شنیدم روز قیامت کوهها تکان میخورد. مگر شدنی است؟ گفتم بله، قرآن میفرماید: وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا وَخَلَقْنَاکُمْ أَزْوَاجًا. من آرام آرام این آیهها را در اختیار این جوانها قرار دادم. اشکال کار ما جوانها نیستند، خودمان هستیم. من داور مسابقات قرآن آموزش و پرورش بودم و از اساتید، معلمان و مدیران امتحان گرفتم. متأسفانه خود معلم مدرسه در روخوانی قرآنی مشکل داشت.ای کاش بشود به این موضوع رسیدگی کنیم. یکی از دختران دانشجو آمد نزد من و گفت من خیلی دختر خوبی هستم و به همه نیازمندان و به پدر و مادرم کمک میکنم. گفتم معلوم است که دختر خوبی هستی. گفت استاد من فقط یک کار انجام نمیدهم. گفتم چه کاری؟ گفت من صبح به صبح میآیم دانشگاه وقت نمیکنم بلند شوم نماز صبحم را بخوانم. گفتم دخترم! قرآن میفرماید: وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ. گفتم قرآن میگوید نماز بخوانید و زکات بدهید و با رکوع کنندگان به رکوع بروید. کمی با او صحبت کردم و دیدم مشتاقانه صحبتهای مرا میشنود. وقتی این مطالب را در یک فضای آرام با جوانها مطرح میکنید اغلب جوانها میپذیرند.
برخی میگویند چرا اصلاً قرآن را باید حفظ کرد وقتی کل فایل قرآن را در گوشیام دارم یا کتاب را با خود دارم و هر وقت خواستم میتوانم مراجعه کنم اصلاً چرا ذهنم را به یک انباری محفوظات بدل کنم. به عنوان کسی که قرآن را حفظ کردهاید و به واسطه این مرور و انس در بینش و نگاه شما تأثیراتی پدید آمده است. دوست دارم روایت شما را از این موضوع بشنوم.
شأن حفظ به قدری بالاست که رسول خدا (ص) فرمودهاند کسانی که حافظ قرآن هستند آتش دوزخ بر قلب و سینه آنها حرام است. روایتهای متعددی از ائمه اطهار داریم که اشاره به این دارد به کسانی که حافظ قرآن باشند در قیامت گفته خواهد شد که قرآن بخوان و بالا برو و هر آیهای که میخوانند یک درجه بالاتر میروند.
سعدی سخن صریح و زیبایی در این باره در کیفیت و عیار مسلمانی ما دارد: «قرآن بر سر زبان است و زر در میان جان» یعنی تماس ما با قرآن تماس زبانی است در صورتی که تماس ما با قدرت، ثروت، نمایش و بهرههای این شکلی تماس جانی است و معلوم است که این نوع مسلمانی نه برای ما کار میکند و نه جامعه را به آن مواهب سرشار میرساند.
ما زمانی میتوانیم انتظار بهبود داشته باشیم که در درجه اول به اخلاق، منش و عمل خود نگاه کنیم. میگویند درخت هرچه پربارتر سر به زیرتر، بنابراین اگر من حقیقتاً به معرفتی رسیده باشم این معرفت در تواضع من خود را نشان خواهد داد، اما اگر من این تواضع را در خود نمییابم نشانه روشنی است که معرفت صرفاً یک لقلقه لسان بوده است. من کسی را سراغ داشتم که از محافل قرآنی بیزار بود. وقتی علت را از او جویا شدم گفت از هرچه استاد قرآن است بدم میآید. گفتم چرا؟ گفت من دانشآموز مدرسه بودم و یک معلم قرآن داشتیم. این معلم قرآن از وقتی به کلاس میآمد تا وقتی پایش را از کلاس بیرون میگذاشت بچهها را به بهانههای مختلف کتک میزد. من از همان موقع از قرآن فراری شدم. یک معلم قرآن اول از همه باید الگو باشد. وقتی یک معلم قرآن در خیابان راه میرود و کسی او را میشناسد و به او احترام میگذارد این احترام را نباید به خودش منتسب کند، باید نزد خود بگوید این احترام به قرآن است، اما اگر صرفاً خود را ببیند و نور قرآن را بپوشاند دچار عجب و غرور میشود. نگاه من استاد باید این باشد که با تضرع به خداوند عرضه کنم: خدایا! این بار سنگین را به دوش من گذاشتی، کمک کن این بار را به سلامت بکشم و به سرمنزل مقصود برسانم. کار سنگین ما این است که ما اشاعه دهندگان کلام حق و رسول الله هستیم و اگر من ببینم که منش و نشست و برخاستم با منش و نشست و برخاست رسول الله فاصله زیادی دارد اول باید کلاسها را تعطیل کنم و بنشینم خود را اصلاح کنم.
طیف سنی شاگردانتان در چه بازهای است؟
از ۵ تا ۶۵ سال. چند وقت پیش یکی از علاقهمندان به حفظ تماس گرفت و گفت من سنم زیاد است. گفتم چند سال داری؟ گفت ۶۸ سال دارم، مرا قبول میکنی؟ گفتم شما اگر صد ساله هم باشید من قبول میکنم.
حتماً شاگردان اثرات حفظ را به شما میگویند. احتمالاً خاطرات زیادی در این باره دارید.
شاگردانی هستند که به خاطر دوری مسیر و مشکلات خانوادگی به مرور از کلاس سرد میشوند و میگویند برایمان سخت است و راهمان دور است. یکی میگوید همسرم اجازه نمیدهد، دیگری چیزی دیگر، اما وقتی دوباره وارد کلاس میشوند و به بطن یک آیه راه پیدا میکنند آن قلبهای مستعد دوباره پذیرای آن آیه میشوند. یکی از شیرینترین خاطرات من زمانی است که شاگردی اول کلاس میگوید سخت است که این همه راه را میآیم، اما وقتی کلاس شروع میشود و در تماس با آیهها قرار میگیریم آن شوق و شور دوباره در چهره او پدید میآید و میگوید خوشحالم که اینجا هستم. اینگونه است که یک فرد که تصمیمگرفته آخرین جلسه او باشد و دیگر نیاید، با مرور و تدبر در یک آیه دوباره انرژی و جان میگیرد.
تلقي ما از حفظ چيست. اگر ما يك آيه را به زندگي مان بياوريم خيلي ارزشمندتر از اين است كه هزاران آيه را حفظ كنيم اما نور آن آيات در زندگي ما غايب باشد
من اين ديدگاه را كاملاً قبول دارم. اگر ما يك آيه را با معني و تدبر بخوانيم خيلي بهتر از اين است كه دهها صفحه از قرآن را بخوانيم. به خاطر همين است كه در جريان آموزش حفظ قرآن اصرار دارم حافظان در ارتباط با معاني آيات قرار گيرند و به حفظ صرفاً يك نگاه سرد و بيروح نداشته باشند، چون اغلب كساني كه امروز قرآن را حفظ ميكنند زبان عربي را كامل بلد نيستند ولي معني آيهها چون روان و سادهتر است ميتوانند آرام آرام متوجه شوند كه آيهها درباره چه سخن ميگويند و من استاد اگر ميخواهم كارم با عمق بيشتري صورت گيرد بايد مفاهيم آيهها را در حد بضاعتم براي حافظان باز كنم. متأسفانه برخي اساتيد حفظ را فقط در خواندن آيهها و تكرار آن منحصر و محصور كردهاند. من هميشه به شاگردانم ميگويم شما اگر10 صفحه حفظ كنيد و اين 10 صفحه بر لوح جان و ضمير شما بنشيند خيلي بهتر از اين است كه 10 جزء حفظ كنيد اما جان شما بهرهاي از آن آيهها نبرده باشد. مهم است كه حافظ اول از همه براي خود روشن كند كه هدف او از خواندن كلام خدا چيست. من اگر بدانم اين كلام خداست و عظمت آن را اندكي درك كنم حاضر نخواهم بود آيهها را لقلقه لسان كنم. اصلاً مشكل ما اين است كه از اين تدبر در قرآن غفلت كردهايم.
چطور ميشود يك فرد سورههاي بزرگي مثل بقره يا آل عمران را حفظ كند؟
اولاً حفظ به مرور و صفحه به صفحه اتفاق ميافتد در ثاني براي اينكه روند حفظ راحتتر باشد استاد ميتواند علاقهمندان به حفظ را با معاني آيات آشنا كند، به گونهاي كه حافظ بتواند با معاني آيهها ارتباط بگيرد. گاهي از ترجمههاي منظوم براي اين كار استفاده ميكنيم تا بهتر در ذهن مخاطب بنشيند. فرض كنيد از «الحمدلله رب العالمين» آغاز ميكنيم با اين معني منظوم كه: ستايش بود ويژه كردگار / كه بر عالمين است پروردگار. ما وقتي بتوانيم معني را به صورت روان به آموزنده ارائه كنيم او بهتر با آيهها ارتباط برقرار خواهد كرد. به قول فرمايش مقام معظم رهبري وقتي قرآن ميخوانيم بايد معاني آيهها را بدانيم و روي آيه تدبر داشته باشم و اگر معني آيه را ندانيم بر ذهن مخاطبان ما هم نخواهد نشست. با اين نگاه به دلیل اينكه شاگردان متوجه شوند و راحتتر معاني را درك كنند معاني آيهها را به صورت شعر به دوستان آموزش ميدهم چون اگر بگويم فلان صفحه را حفظ كن شايد براي افراد سخت باشد. نميشود فرد همان ابتدا كل صفحه را حفظ كند و يك واو هم جا نگذارد و اگر هم با اين روش حفظ كنند معمولاً يك ماه يا دو ماه ديگر فراموش خواهند كرد. اما وقتي شما معاني را ادراك كنيد آيات بهتر در يادتان ميماند. ما كودك بوديم كه به ما ميگفتند توانا بود هر كه دانا بود/ ز دانش دل پير برنا بود. اين حكمتها چرا در ذهن ما ماندگار شدند؟ چون سليس، زيبا و منظوم ارائه شده بودند.
به عنوان حسن ختام چه آیهای در آموزش شیوه زندگی برایتان درس آموز بوده است؟
ما این حقیقت را در فرهنگ خود داریم که گر ایزد ز حکمت ببندد دری / ز رحمت گشاید در دیگری، یا پایان شب سیه سپید است، این همه انطباق کامل با حکمتهای قرآن دارد و به عینه برای من در متن زندگی ثابت شده که فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا. گاهی در اوج بیماری سختی که داشتم سجده شکر به جای میآوردم که خدایا! شکر مرا به این درد مبتلا کردی، چون میدانستم که هیچ کار خداوند بیحکمت نیست و تلخیها مقدمه شیرینیها هستند.