جوان آنلاین: رشد و نفوذ رو به گسترش اسلام در جهان به ویژه کشورهای غربی سبب هراس زیادی در غرب و متحدان آن در منطقه شده است چراکه اندیشه اسلامی تمام ظواهر فریبنده دموکراسی، حقوق بشر، لیبرالیسم و ... را به چالش کشانده و نمونه کاراتر و بادوامتری را به جوامع انسانی ارائه کرده است. علاوه بر آن، ویژگی منحصربهفرد اسلام در برحذر داشتن انسان و جامعه از پذیرش سلطه، راه نفوذ و بهرهمندی غرب را مسدود کرده است. غرب نیز با مشاهده این روند، به جنگ نرمافزاری، تخریب وجهه و سیاستهای تهاجمی و نظامی روی آورده است، از این رو مقابله همهجانبه با جمهوری اسلامی به عنوان پایگاه ایدئولوژیک اسلام جزو دستورالعملهای همیشگی نظامهای غربی قرار دارد.
واقعیت این است که تمامی اختلافات و دشمنیها در همه زمینهها حتی مسائل هستهای، تهدیدات، تحریمها و فشارهای سیاسی هم ریشه در «اعتقادات» دارد. مقضیات و شرایط کنونی در منطقه پس از تحولات عمیق ۷ اکتبر و تحول جدی بینش مردم در رابطه با ارزشهای ارائهشده از سوی غرب، زمینه مساعدی را برای ترویج دیپلماسی دینی فراهم کرده است، به همین دلیل تمامی ارکان حکومتی باید علاوه بر اتخاذ شیوه مقابله با دشمنان، سیاستهای تهاجمی را در قبال ترویج اسلام حقیقی و تقریب افکار عمومی مسلمانان به کار گیرند. جایگاه رفیع ماه مبارک رمضان نزد مسلمانان، فرصتی شگرف را در اختیار دستاندرکاران و بانیان قرار میدهد تا ضمن به تصویر کشیدن دیدگاه اصولی ایران در رابطه با اسلام و جایگاه مسلمانان، زمینه را برای تقویت پیوندهای عمیق در جوامع مسلمانان منطقه ایجاد کند. بهرهمندی از دین اسلام به عنوان وجهه مشترک بین اکثریت مردم منطقه از یک سو و ایجاد قرابت و همفکری از طریق ویژگیهای مشترک موجود در اسلام با سایر ادیان میتواند دیدگاههای منطقه را حول یک محور تجمیع کند. فراتر از آن، مشارکت در حل بحرانهای مشترک منطقهای مانند فقر ناشی از جنگ و تغییرات اقلیمی سبب همبستگی فرامذهبی میشود.
برای رسیدن به این هدف نیاز به دیپلماسی دینی و همافزایی بخشهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ... دیده میشود. دیپلماسی دینی به این معناست که از ارتباطات و عقاید مذهبی جهت تسهیل ارتباطها و تقویت اعتماد استفاده و برای ارتقای روابط، ایجاد ثبات و تقویت همکاریهای متقابل کوشش شود.
دیپلماسی دینی نتایجی متنوع و در اصل در تقویت دیدگاه انقلاب اسلامی در منطقه و جهان تأثیر بسزایی دارد که مواردی از آن در ادامه ذکر میشود.
ترویج پایگاههای ایدئولوژیک و تقویت جایگاه سیاسی ایران
ایران به عنوان خالق گفتمان اسلام انقلابی و حمایت از نهضتهای آزادیبخش در جهان، الگویی الهامبخش برای مردم محسوب میشود. شکلگیری شبکههای خودجوش مقاومت در منطقه با انگیزه مقابله با مداخله و جنگافروزی غرب و متحدان آن، ناشی از همین موضوع است. این رویکرد ایدئولوژیک انقلاب اسلامی، سبب شد ایران رفته رفته با الهامبخشی و نقش الگو واقع شدن در بین گروههای مقاومت، جایگاه رهبری هسته محور مقاومت را برعهده بگیرد.
بعد از ۷ اکتبر و رسوا شدن چهره ضدانسانی امریکا تحت حمایتهای بیدریغ از جنایتهای رژیمصهیونیستی اعتراضات بسیاری در جهان و منطقه برای مخالفت با سیاستهای امریکا شکل گرفت. این امر زمینه مساعدی را برای پذیرش مکتب مقابله با قوای جنایتکار و متخاصم یا به تعبیری مقاومت در بین جوامع به وجود آورد، از این رو فرصت مغتنمی در اختیار متخصصان و صاحبنظران قرار گرفته تا مقدمات ترویج روحیه مقاومت در منطقه را مهیا کنند. عدمسلطهپذیری موجود در بطن اسلام، بهترین گزینه برای اشاعه این امر است. آنچه برای شکل دادن به آینده محور مقاومت بیش از هر چیزی اهمیت دارد، توجه به بعد نرمافزاری و نگاه کلان به کلیت جوامع و مردم منطقه است. گفتنی است مقاومت پیش و بیش از هر چیز یک اندیشه است و باید با همین دید به آن نگریست.
مانعی بر توطئههای شکاف فرقهای و دینی
یکی از راهبردهای اصلی دشمنان در منطقه و کشور، اختلافافکنی بین ادیان به ویژه ایجاد منازعات بین شیعه و سنی بوده است، از این رو دیپلماسی دینی با ایجاد فضای گفتوگو میان رهبران و نمایندگان ادیان و مذاهب مختلف به کاهش سوءتفاهمها، خوانشهای غلط و تعصباتی که برخی از آنها ریشه تاریخی در توطئههای غرب دارد، کمک میکند. به طور مثال، نشستهای بینالمذهبی در کشورهایی مانند لبنان یا عراق که شیعیان، سنیها، مسیحیان و دیگر گروهها را گرد هم میآورد تا برای حل اختلافات همکاری و اختلافات جدید را ریشهیابی کنند، از این رو ایران میتواند ابتکار عمل را به دست گیرد و مؤسس اصلی نشستهای دورهای در این زمینه شود، به ویژه که سیاست ایران به گفته مقام معظم رهبری بر پایه وحدت میان شیعه و سنی و اجتناب از هر گونه اختلافآفرینی قرار دارد.
مقابله با اسلامستیزی
از بعد توطئه ۱۱ سپتامبر تاکنون، تحولات عمیقی در شیوه اسلامستیزی به وجود آمده و از اشغال افغانستان و شروع جنگهای منطقهای تا ظهور داعش و برچسب تروریستی بودن به اسلام با ابزارهای مختلف تاکنون آزموده شده است و در آینده هم به اشکال دیگر امتحان خواهد شد. یکی از اهداف بزرگ تأسیس فرقههای جدید از سوی دشمنان نیز اسلامهراسی و خشونتبار بودن آیین اسلام است. اقدامات خشونتبار گروه جعلی داعش (مانند کشتار غیرنظامیان و قومیتهای مختلف) در راستای ایجاد نفرت نسبت به اسلام در جهان قرار داشت که این فرایند از سوی امریکا برنامهریزی شده بود. دیپلماسی دینی میتواند با مشارکت علما و نهادهای دینی، تفسیرهای صلحآمیز و مبتنی بر مدارا و انساندوستی از دین را ترویج دهد و سبب فروریختن انگارههای جعلی و انحرافی از دین از سوی این گروهها شود.
علاوه بر آن، تقویت ارتباط بین دولتهای مسلمان در ابعاد سیاسی، اجتماعی و شناساندن واقعیت اسلام به دنیای بیرون از سوی دیپلماسی دینی این توطئه را مهار خواهد کرد. از سوی دیگر، مانعی بر توسعه فرقههای جعلی در میان مردم مسلمان منطقه خواهد شد، چنانچه داعش با اشاعه آموزههای تکفیری در میان مردم فریبخورده، سبب جذب آنها از اقصی نقاط جهان شده است.
ایجاد صلح و دور کردن تهدیدهای جهانی
موضوع صلح و زندگى مسالمتآمیز و به دور از جنگافروزی، از مسائل عمیق و ریشهدار اسلام است و تمام نظامها، قوانین، دستورات و مقررات اسلامى روى آن پىریزى شده است. علاوه بر آن، قرآن صلح و سازش را تنها مخصوص مسلمانان نمىداند، بلکه در مورد غیرمؤمنان که ظلم و تعدى به مسلمین نکرده و عهد و پیمانها را محترم شمردهاند، جایز مىداند که مسلمانان با آنان دوستى و همزیستى کنند، از این رو ماهیت دین اسلام خود ظرفیت بسیار بالایی برای همگرایی مسلمانان و مردمی که خواستار صلح و برقراری آرامش هستند، دارد. از سوی دیگر، تهدیدهای منطقهای از سوی غرب و متحدان آن ذیل این همگرایی و قرابت افکار عمومی مورد چالش قرار میگیرد، بنابراین دیپلماسی دینی با برجسته کردن اشتراکات اخلاقی میان ادیان (مانند عدالت، صلح و احترام به کرامت انسانی)، پایههایی برای همکاری فراهم میکند. به طور مثال بیانیههای مشترک رهبران ادیان در محکومیت تروریسم به ویژه تروریسم رژیمصهیونیستی و امریکا یا حمایت از حقوق آوارگان جنگی.
همچنین این نهادها با ارائه الگوهای همزیستی اسلامی، مانع شعلهورشدن اختلافات از سوی بازیگران خارجی یا داخلی میشود و تهدیدات تنشآفرین آنها را هدف میگیرد.