کد خبر: 1282851
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۲:۲۰
 تنو تقریباً ۲۰۰ گزاره درباره عشق ساخت و از ۴۰۰ زن و مرد خواست تا با «درست» و «غلط» به آنها پاسخ دهند. صد‌ها نفر دیگر نیز به نسخه‌های بعدی پرسشنامه او پاسخ داده‌اند.

جوان آنلاین: کانال تلگرامی «ترجمان» مروری کوتاه بر مطلب «عشق کوکائین است» نوشته هلن فیشر را که متن کامل آن از سوی علی امیری به فارسی ترجمه شده است به اشتراک گذاشت. در این مطلب می‌خوانیم: تجربه عشق برای خیلی‌ها تکان‌دهنده است. آنها احساسات و دغدغه‌های جدیدی در خودشان می‌یابند و حتی عقاید و نحوه اندیشیدنشان تغییر می‌کند. اگرچه تأثیر دگرگون‌کننده عشق را از مدت‌ها پیش می‌شناخته و نمود‌های آن را در ادبیات و هنر داشته‌ایم، اما تحقیقات علمی درباره این احساس تا همین چند دهه پیش محدود بوده‌اند. دوروتی تنو، روانشناس امریکایی، یکی از اولین دانشمندانی بود که تصمیم گرفت با جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها درباره عشق، روند عاشق‌شدن را تجزیه و تحلیل کند. نتایج این مطالعات در کتاب دوران‌ساز او عشق و شیدایی منتشر شد. 
 تنو تقریباً ۲۰۰ گزاره درباره عشق ساخت و از ۴۰۰ زن و مرد خواست تا با «درست» و «غلط» به آنها پاسخ دهند. صد‌ها نفر دیگر نیز به نسخه‌های بعدی پرسشنامه او پاسخ داده‌اند. بر اساس پاسخ‌ها در کنار خاطرات نوشته شده و دیگر شرح‌های شخصی آنها، تنو منظومه‌ای از ویژگی‌های مشترک را برای وضعیت «عاشق‌بودن» شناسایی کرد. 
اولین جنبه دراماتیک عشق نقطه آغاز آن است، آن لحظه که دیگری «معنایی خاص» برای شما می‌یابد و شروع می‌کنید به تمرکز دقیق روی او. دانشمندان به این وضعیت «برجستگی» می‌گویند. این شخص می‌تواند دوستی قدیمی در چشم‌اندازی تازه یا شخصی کاملاً غریبه باشد، اما به هر حال دنیای شما مرکزی جدید پیدا می‌کند. سپس به مرحله «تفکر ناخوانده» می‌رسیم: افکاری درباره «معشوق» ذهنتان را تسخیر می‌کنند. حرف خاصی که زده بود در گوشتان زنگ می‌زند. لبخندش را می‌بینید، سخن، لحظه خاص یا متلکی را به یاد می‌آورید و از آن لذت می‌برید. 
تعداد پرشماری گفته‌اند زمانی که شیفتگی به اوج می‌رسد از ۸۵ تا تقریباً صددرصد شب و روز خود را صرف فکرکردن به آن شخص کرده‌اند. در واقع، آدم‌های عاشق توانایی‌شان برای تمرکز بر سایر امور را از دست می‌دهند و طی فرآیندی موسوم به «تبلوریافتگی» شروع می‌کنند به تمرکز روی پیش‌پاافتاده‌ترین جنبه‌های شخص موردعلاقه و بزرگنمایی این خصایص. 
در خیال‌بافی‌های پاسخ‌دهندگان دلداده تنو، سه احساس غالب از همه مهم‌تر بودند: اشتیاق، امید و عدم‌قطعیت. اگر دلدار کوچک‌ترین واکنش مثبتی بروز می‌داد، شریک دلداده این بخش‌های ارزشمند را روز‌ها در خیالات خود بازبینی می‌کرد، اما در عوض، اگر قدم‌های اولیه به‌سوی او با بی‌لطفی رد می‌شدند، عدم‌قطعیت ممکن بود به درماندگی و بی‌میلی تبدیل شود. وضعیتی که به‌آن «فقدان لذت» می‌گوییم. عاشق در تفکر آتش فرو می‌رود تا بتواند علت این شکست را توضیح دهد و جست‌و‌جو را تجدید کند. این «جاذبه استیصال» است. 
شالوده تمام این اضطراب و سرخوشی ترسی بی‌امان است. یک راننده کامیون ۲۸ساله به تنو گفت: «دیوانه‌وار مضطرب میشدم. شبیه چیزی بود که شما بهش میگید ترس از صحنه، همین رفتن جلوی یه سری مخاطب. وقتی میخواستم زنگ در رو بزنم، دستم میلرزید. وقتی بهش تلفن میزدم، انگار میتونستم نبض توی شقیقه‌م رو بلندتر از صدای بوق تلفن بشنوم.»
شرکت‌کنندگان در پژوهش تنو، ورای همه اینها احساس درماندگی می‌کردند، احساسی که می‌گفت این شیفتگی غیرمنطقی، غیرارادی، برنامه‌ریزی‌نشده و مهارنشدنی است. آنها می‌خواهند این میل غریزی و قدرتمند را تحت کنترل بگیرند، برایش دلیل بیاورند، کتمانش کنند یا تأثیرش را محدود کنند تا بتوانند از آن لذت ببرند، اما وسواس فکری درباره آن شخص این اجازه را به آنها نمی‌دهد. وقتی عاشق می‌شویم، گویی سوار ترن هوایی‌ای شده‌ایم که بی‌اختیار ما بالا و پایین می‌شود، ما را با شدیدترین تکان‌ها به جلو می‌راند و غالباً باعث خسران می‌شود.

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۳۳ - ۱۴۰۳/۱۲/۰۴
0
0
خیلی واقعی است
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار