جوان آنلاین: خط ویژه اتوبوس به سمت تجریش، بالاتر از چهارراه ولیعصر، کمی پایینتر از ایستگاه طالقانی، ساختمان آجری فرهنگستان هنر و پوسترها و بنرها با طرح طوبی زرین! این تصویر چند سالی برایمان تکرار میشد. در روزهایی که مؤسسه فرهنگی- هنری صبا و مرکز شهر حال و هوای متفاوتتری داشت، از هفتههای میانی یا بعضاً هفتههای پایانی بهمن، رنگ و بوی جشنواره تجسمی فجر در پایتخت میپیچید. وعده سالانه اهالی هنر همین جا بود؛ مؤسسه فرهنگی- هنری صبا، جشنواره هنرهای تجسمی فجر.
امسال قصه متفاوت است؛ صبا خالی از جمعیت جوانی است که هر سال در این روزها با تابلوها یا آثار مختلف خودشان به این مکان میآمدند، با ذوق و شوق اثرشان را تحویل میدادند و منتظر بودند اثر روی دیوار برود. در همین لحظه، دوربینها میشدند شکارچیان خوشحالی شرکتکنندگان.
همه چشمشان به یک درخت بود؛ درخت طوبی با شاخ و برگهای زرینش. همان درختی که میگویند امسال شاخ و برگ ندارد. برگزارکنندگان شاخ و برگش را چیدهاند.
خبری از رقابت بر سر این درخت نیست؛ از نگاه دبیر جشنواره هفدهم تجسمی فجر، رقابت فقط برای میادین ورزش است؛ طوبایی که امسال در آستانه ورود به سن جوانیاش، قامتش خمیده شد.
شاید آقای کلهرنیا که چند سالی است از فعالیتهای اجرایی هنر دور بوده روند برگزاری دوسالانهها و دیگر جشنوارهها را هم از یاد برده است. او در نشست خبری جشنواره فجر اعلام کرد هنر حرفهای در فضایی جدا از فضای رقابت شکل میگیرد.
در واقع، مسئولان برگزاری هفدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر به دلایل مختلفی که از نگاه خودشان اصولی و منطقی است، چشمانشان را روی انگیزه هنرمندان جوانی که حضور در عرصه رقابتی فجر برایشان یک دستاورد مهم محسوب میشود، بستهاند.
طوبی برای اهالی تجسمی به مثابه سیمرغ برای سینماییهاست. کارنامه هنری بسیاری از هنرمندان براساس دریافت طوبی زرین ارزیابی میشود. حذف رقابت بر سر طوبی، حذف اهداف و انگیزههاست، از یاد بردن تلاشهایی است که برگزارکنندگان پیشین انجام دادند تا درخت هنر ایران تنومند شود.
میگویند جشنواره امسال مثلثی شده، در سه گوشه این مثلث مردم، هنرمندان و مسئولان را قرار دادهاند. توجه به ارتباط مردم با هنر در این دوره جشنواره اتفاق مثبتی است که بیتعارف باید گفت در هیچ کدام از دورههای پیشین مورد توجه قرار نگرفت، در واقع جشنواره تجسمی فجر هیچ وقت نتوانست کمکی به ارتباط کمرنگ مردم با هنرهای تجسمی داشته باشد.
تمرکززدایی و گسترش هنر در اقصی نقاط ایران، یکی دیگر از رویکردهایی است که بهرام کلهرنیا به همراه مجریان دیگر بخشها در نظر گرفته است. حال که این رویکرد در بدنه جشنواره جاری و ساری شده، باید یک سؤال هم از مسئولان وزارت ارشاد پرسید. پرسش این است، آیا این رویکرد بعد از جشنواره هم پایدار خواهد بود؟ آیا جشنواره بهانهای برای توجه به کمبودهای استانها در بخش هنر خواهد شد؟
پرسشها در وجوه دیگر هم میتواند مطرح شود، به طور مثال، از برگزیدگان دورههای پیشین که هنر و استعدادشان تأییدیه بزرگان تجسمی را گرفته بود، خبر دارید؟ آیا به جز دوره قبل جشنواره برای رویدادها، از این استعدادها به عنوان داور استفاده شده است؟
آیا الان که بخش رقابت را حذف کردهاید، جایگزینی برای طوبی زرین و بورسیه سیته فرانسه که زمانی جزو جوایز برندگان بود، در نظر گرفتهاید؟ اگر رقابت حذف شده، برای اعتباربخشی به هنر چه فکری شده است؟
میگویند کار نیکو کردن از پر کردن است، بهتر نبود که کمک میکردید جشنواره هنرهای تجسمی فجر به یک غنا و قوایی برسد و بتواند مانند جشنواره فیلم فجر از مقبولیت و اعتبار برخوردار شود و بعد رقابت و جایزه را حذف میکردید؟
درست است که از دوره پیشین وزارت سیدعباس صالحی، بحث خانه جشنواره برای تمامی جشنوارهها مطرح و البته تاکنون به نتیجهای هم نرسیده است، اما صبا دیگر شده بود خانه اهالی تجسمی در جشنوارهشان؛ کاشانهای که بیش از هزار اثر زیر سقف آن گرد میآمدند.
حالا کاشانه کجاست؟ مؤسسه فرهنگی- هنری آسمان؟ با گنجایش چند اثر؟ قلب پایتخت اندوهگین است؛ صبا خالی از جمعیت جوانی است که هر سال در این روزها با تابلوها یا آثار مختلف خودشان به این مکان میآمدند، با ذوق و شوق اثرشان را تحویل میدادند و منتظر بودند تا اثر روی دیوار برود.
خط ویژه اتوبوس به سمت تجریش، بالاتر از چهارراه ولیعصر، کمی پایینتر از ایستگاه طالقانی، ساختمان آجری فرهنگستان هنر و پوسترها و بنرها با طرح طوبی زرین که دیگر نیست...