جوان آنلاین: مأموران پلیس تهران با بررسی فیلم صحنه قتل یک زن در یکی از پارکهای شرق پایتخت که زنی رهگذر در اختیارشان گذاشته بود، موفق شدند متهم را شناسایی و بازداشت کنند.
شامگاه پنجشنبه ۱۳ دیماه امسال، زنی وحشتزده با اداره پلیس تماس گرفت و خبر درگیری زن و مردی را در پارک نیما به مأموران اعلام کرد.
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران به پارک نیما در شرق تهران رفتند و در نخستین گام با جسد خونین زن جوانی در میان شمشادها روبهرو شدند که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود.
بررسیها و اوراق هویتی همراه زن جوان نشان داد مقتول آرزو نام دارد و لحظاتی قبل در درگیری با مرد جوانی به قتل رسیده و قاتل هم از صحنه جنایت گریخته است.
فیلمبرداری از صحنه قتل
همچنین مشخص شد زن جوانی که حادثه را به پلیس خبر داده از صحنه جنایت فیلم گرفته است. وی در توضیح حادثه به مأموران گفت: «برای هواخوری به پارک نیما آمدم و در حال قدم زدن بودم که صدای فریاد کمکخواهی زن جوانی را از میان شمشادها شنیدم. به سرعت به طرف صدا رفتم و دیدم زن و مرد جوانی با هم درگیر شدهاند. زن جوان زیر مشت و لگدهای مرد خشن فریادش به آسمان بلند شده بود و مرد خشن هم با دیدن من فریاد زد دعوا خانوادگی است و از من خواست از آنجا بروم. گوشیام را از جیبم بیرون آوردم، ابتدا درگیری را به صورت مخفیانه به پلیس خبر دادم و بعد تصمیم گرفتم برای شناسایی ضارب از صحنه فیلم بگیرم. به خاطر ترس از مرد جوان کمی دور شدم. در حال فیلم گرفتن از صحنه درگیری بودم که فریادهای دلخراش زن جوان به گوشم رسید و دیدم آن مرد با چاقو ضرباتی به زن جوان زد. با شنیدن التماسهای زن جوان و دیدن این صحنه دست و پایم به لرزه افتاده بود که ضارب به سمتم حملهور شد. با خواهش و التماس از او خواستم مرا نکشد و او هم گوشیام را از دستم گرفت و به زمین کوبید و زیر پایش گذاشت و خرد کرد، سپس به سرعت فرار کرد. زن جوان خونین نقش بر زمین شد و لحظاتی بعد هم رهگذران و افراد دیگری که برای تفریح به پارک آمده بودند با شنیدن فریادهایش در محل تجمع کردند، اما قاتل از صحنه گریخته و زن جوان هم نفسهایش بند آمده بود.»
اختلاف مالی
مأموران پس از انتقال جسد زن جوان به پزشکی قانونی به سراغ خانواده او رفتند. یکی از اعضای خانواده مقتول گفت: «آرزو مدتی قبل با مرد جوانی به نام بهزاد آشنا شد. او مقدار زیادی طلا و جواهر داشت و به ما گفت برای سرمایهگذاری در اختیار او قرار داده است. چندی قبل آرزو گفت بهزاد پول و طلاهایش را برنمیگرداند و از او کلاهبرداری کرده است. روز حادثه هم برای صحبت کردن با بهزاد از خانه بیرون رفت.»
مأموران پلیس در ادامه فیلم ثبت شده از صحنه قتل را به خانواده آرزو نشان دادند و آنها هم بهزاد را به عنوان قاتل فرزندشان شناسایی کردند.
رمال قاتل
با به دست آمدن این اطلاعات، بهزاد تحت تعقیب قرار گرفت و مأموران چند روز قبل وی را بازداشت کردند. متهم پس از انتقال به اداره پلیس به جرم خود اعتراف کرد و در ادعایی گفت: «کار من رمالی است و خرید و فروش زیر خاکی هم انجام میدهم، به همین دلیل افراد زیادی برای رمالی و فالگیری به خانهام رفت و آمد دارند. مدتی قبل آرزو برای بختگشایی به خانهام آمد و گفت از طریق یکی از دوستانش به من معرفی شده است. او بار اول از من خواست برایش فال بگیرم و بعد هم برای گرهگشایی زندگیاش نسخهای برای او بنویسم. بار دوم که برای گرفتن نسخه به خانهام آمد به صورت مخفیانه تعدادی سنگ قیمتی و عتیقه و مقداری هم طلا از خانهام سرقت کرد. وقتی فهمیدم از او خواستم سنگها، عتیقهها و طلاهای مرا پس بدهد، اما قبول نکرد. روز حادثه برای صحبت درباره همین موضوع با او در پارک قرار ملاقات گذاشتم. وقتی به پارک آمد از او خواستم اموال مرا پس بدهد، اما باز هم قبول نکرد که با هم مشاجره کردیم. مشاجره ما به درگیری کشید و من هم عصبانی شدم و با چاقویی که همراه داشتم ضرباتی به او زدم و فرار کردم.»
متهم در حالی در بازجوییها ادعا میکند که مقتول اموال او را سرقت کرده است که بررسیها حکایت از آن دارد مقتول اموالش را برای سرمایهگذاری در اختیار او قرار داده است. تحقیقات از متهم برای روشن شدن زوایای پنهان حادثه ادامه دارد.